مردم شهرهای مختلف اقلیم احواز در ادامه اعتراضات سال گذشته خود در اعتراض به خشک شدن کارون و انتقال آب این رود حیاتی به فلات مرکزی ایران، روز پنجشنبه گذشته بار دیگر در کنار شریان حیات خود حاضر شده و اعتراض خود را به شکل مسالمت آمیز اعلام کردند.
عوامل نفوذی اطلاعات در میان مردم با ترویج ادعاهای قومی بودن این اعتراضات و به اصطلاح سوء استفاده جریانهای سیاسی احوازی در خارج از این تجمعات، سعی داشته اند تا مردم احواز را از مشارکت در این اعتراضات بازدارند. در اقدامی مشابه برخی رسانه های وابسته به مرکز این ادعاهای واهی را مطرح کرده تا بشکلی زمینه را برای سرکوب اعتراضات مردم احواز در دفاع از کارون، مهیا کرده و بار دیگر حقوق اولیه این مردم را حیف و میل کنند.
امنیتی کردن مشکلات کوچک و بزرگ در اقلیم احواز از سوی مسئولان حکومتی همواره راهکاری بسیار ساده برای پاک کردن صورت مسئله و صدور حکم سرکوب و قتل عام ملت عرب احواز بوده است. این معضل تا آنجا پیشرفته است که یکی از به اصطلاح نمایندگان اقلیم احواز در مجلس شورای اسلامی ایران در ماه گذشته نسبت به امنیتی بودن اقلیم احواز اعتراض کرده و خواستار پایان دادن به این رویکرد سیاسی در تعامل با مشکلات در این اقلیم شده است.
با استناد به همین بهانه های امنیتی است که در حدود نه دهه است ملت عرب احواز از حق رسیدن به منصب مدیریتی حتی در سطح محلات محروم شده و اصفهانیها و شیرازیها و یزدیها و شوشتریها و درفولی و لرها را برای دهه های متمادی برآنها حکمرانی کرده اند. همچنین بهمین بهانه ها است که احوازیها حق اعتراض از بی نصیب بودن از ثروتهای طبیعی نظیر نفت را ندارند، حق اعتراض به حیف و میل ثروتها را ندارند، حق درخواست حقوق اولیه انسانی خود را ندارند و از هزاران حق دیگر محروم نگه داشته شده اند.
هفته گذشته در حالیکه جوانان احوازی در کنار کارون علیه انتقال آب این رودخانه و سیاستهای سدسازی و خشکاندن اقلیم خود اعتراض می کردند، صداوسیمای مرکزی احواز که تحت رهبری اصفهانیها و دیگر گماشته گان دولت مرکزی است سعی در به تشویش اذهان داشته و اعتراض مردم احوازی را نه علیه انتقال آب کارون، بلکه علیه عملیات ساخت در ساحل کارون عنوان کرده است. این اقدام صداوسیما بخوبی نشان می دهد که مردم عرب احواز هیچگونه سهمی در اداره اقلیم خود ندارند بهمین دلیل است و به دلیل همین رویکرد نژاد گرایانه است که منابع طبیعی این اقلیم به سادگی توسط مرکزنشینان حیف و میل می شود.
حکومتی که برای دهه ها ثروتهای طبیعی احواز را به تاراج برده و مردم عرب را در فقر و بدبختی نگه داشته، حکومتی که دست نشانده های خود را بر احواز حاکم کرده تا سیاستهای غیرانسانی خود را به اجرا گذارد، حکومتی که هرچند وقت یکبار امتیاز حاکمیت مطلق بر اقلیم احوازی را به گروههایی قومی از میان اصفهانیها و شیرازیها و یزدیها و شوشتریها و دزفولی ها و اخیرا به لرها سپرده است تا هر بلایی را بر سر ملت عرب احواز پیاده کنند، نماد واضح یک رژیم نژادگرا و ضد بشر است.
این رژیم نژادگرا اکنون که سیاستهای غیرانسانی اش اقلیم احواز را تبدیل به شبه صحرا کرده است و سالانه هزاران احوازی را بواسطه آلودگی شدید ناشی از پیاده سازی سیاستهایش قربانی ساخته است، اعتراض مردم عرب را قومی گرایی می نامند.
اعتراض احوازیها در حقیقت اعتراض برای حفظ بقا و هستی خود که مبتنی بر جریان آب در این اقلیم است، صورت می گیرد. حق حیات اساسی ترین حقوق یک انسان است و با هیچ سود و منفعتی مادی مرکزنشینان قابل مقایسه نیست. هر گروه و جریان سیاسی که خواسته های احوازیها برای حفظ هستی و وجود خود را با خواسته های اصفهانیها جهت کسب سود بیشتر مقایسه کند و آنها را همتراز بداند بی شک یک نژادگرا است که سود مادی مرکزنشینان را بر جان انسانها در احواز ترجیح می دهد.
اعتراضات احوازیها علیه این نژادگرایی است و بمنظور حفظ شریان هستی ملت عرب احواز از دست بدخواه این نژادگرایان صورت می پذیرد.