پارت آزادی کوردستان از سال ۲۰۰۳ پیشگام تلاشهایی بود کە برای ایجاد اتحاد میان احزاب و سازمانهای ملتهای تحت ستم تهران، در جریان بود. نتیجە این برهە از تلاش، تشکیل ” کمیتە اتحاد ملل تحت ستم در ایران” و سپس “جبهە ملل برای حق تعین سرنوشت” بود.
در حالی کە جبهە میرفت تا بە قطبی جدی در صحنە سیاست ایران مطرح شود، انشعابی در آن سازمان دادە شد. پارت آزادی کوردستان پس از مدتی، علیرغم کاستیها و نارساییهایی کە ” کنگرە ملیتهای ایران فدرال” از نظر نام و استراتژی داشت، با هدف همبستگی با احزاب و سازمانهای دیگر ملل تحت ستم و امید بە تحول کنگرە در جهت رادیکال شدن، بە آن پیوست. حزب ما با این هدف و امید در اجلاسیە هشتم مجمع عمومی کنگرە بە تاریخ ۱۲و۱۳ آپریل۲۰۱۳ سندی پیشنهادی تحت عنوان” ضرورت تجدید نظر و اصلاح در نام، محتوا و استراتژی کنگرە ملیت های ایران فدرال” ارائە داد.( متن این سند، جهت اطلاع عموم ضمیمە این اطلاعیە می گردد).
اما متاسفانە قرار گرفتن کنگرە تحت هژمونی جریاناتی کە رهایی واقعی ملت خود از بند تهران و مرزهای ساختگی دولت ایران، در دستگاە فکری و نظری آنها هرگز جایی نداشتە است و کنگرە را بە اهرمی برای ایرانی گری(ایران چیتی) و چانە زنی با مشتی افراد و گروههای شوونیست فارس، تبدیل کردەاند؛ این امید را عقیم گذاشت.
بە همین دلیل پارت آزادی کوردستان خروج خود را از این کنگرە اعلام میدارد. اما کماکان روابط دوستانە خود را با سازمانها و احزاب و شخصیتهایی کە بە آزادی و استقلال ملتهای در بند خود می اندیشند، حفظ خواهد کرد و برای تشکیل و تقویت قطب آزادیخواه و استقلال طلب ملتهای تحت ستم تهران، کوشش مینماید.
حزب ما بر این حقیقت واقف است کە تابو شکنی و عزم عبور از افسانە ایران زمین و درهم شکستن مرزهای اسارتبار کنونی، کاری بس سنگین و خلاف مسیر موج است. با این حال ایمان راسخ دارد کە ارادە آزاد و قاطع ملتهای تحت ستم، توان غلبە بر واقعیات تحمیل شدە و از جا کندن دیوارهای برلینی را دارد. از منظر حزب ما و نسل ما، جریاناتی کە ارادە تغییر واقعیات ناهموار سیاسی را نداشتە و هموارە بندە تعادل قوا و “واقع” بودەاند، بهتر است بە خانەهای خود برگردند.
زندە باد حق ملل در تعیین سرنوشت خویش
پارت آزادی کوردستان
کمیتە مرکزی
۱۹ گولانی ۲۷۱۳ کوردی
۹ مای ۲۰۱۳ میلادی
————————-
ضرورت تجدید نظر و اصلاح در نام، محتوا و استراتژی کنگرە ملیت های ایران فدرال
نظر بە اینکە:
١- طی چند سال فعالیت کنگرە، هیچ کدام از اشخاص، گروهها و سازمانهای سیاسی متعلق بە ملت فارس کە معمولا بە اشتناه اپوزسیون سراسری نامیدە می شوند، نە تنها تمایلی بە عضویت در کنگرە نداشتەاند بلکە حتی از برسمیت شناختن کنگرە، امتناع کردەاند،
٢- هیچ بخش از این اپوزسیون، حق تعیین سرنوشت برای ملت های تحت ستم در ایران را برسمیت نمی شناسند،
٣- هیچ کدام از بخش های این اپوزسیون، فدرالیسمی را کە کنگرە تعریف کردە است، نمی پذیرند،
۴- کنفرانس های سوئید و پراگ، نشان دادند کە این اپوزسیون، کمتر از جمهوری اسلامی مخالف تحقق خواستهای ملت های تحت ستم نیست،
۵- تعامل الیت و سازمانهای متعلق بە ملت فارس با مسئلە ملی در ایران و کنگرە ملت های ایران فدرال، نشان می دهد کە نە کنگرە با این مواضع و استراتژی ، جوابگو است و نە چنین سیستمی در ایران قابل پیادە کردن است.،
۶- رویدادهای یک سال گذشتە در کشور عراق، نمونە بارزی از شکست استراتژی دموکراتیزە کردن و فدرالیزە کردن چنین کشورهایی در خاورمیانە است. بدون شک ایران نیز از این قاعدە مثتثنا نیست،
٧- تجربە کشورهایی چون انگلستان در مسئلە اسکاتلند و اسپانیا در مسئلە کاتالون و کانادا در موضوع کبک، از سویی نشان می دهد کە مسئلە ملی یک ملت را دموکراسی الزاما و همیشە حل نمی کند و از سوی دیگر راهکار برگزاری رفراندوم، بهترین ودموکراتیک ترین مکانیزم اعمال حق تعیین سرنوشت است.،
۸- کنگرە نە تنها نتوانستە است، افراد و سازمانهای متعلق بە ملت فارس یا بە اصطلاح اپوزسیون ایرانی را بە کنگرە جلب نماید، بلکە با انتخاب این نام و اهداف و شعار، اتحاد و همبستگی میان سازمان ها و احزاب ملت های تحت ستم در ایران نیز، از هم پاشید و اکنون می بینیم کە تعدادی از این احزاب و سازمان ها در جبهە و جهت دیگری در فعالیت هستند.،
۹- عصر کنونی عصر فروپاشی دولت های شبە امپراتوری چون ایران است و چنین دولت هایی دیگر امکان دوام و بقا ندارند. طی دو دهە گذشتە شماری از این نوع دول، از هم گسستە و ملت های تحت ستم آنها، استقلال خود را کسب کردەاند.،
بنا بر این و با توجە بە این حقایق، حزب ما پیشنهاد می کند کە :
١- در نام کنگرە تجدید نظر گردد و بە جای نام کنونی آن، نام هایی چون: ” کنگرە ملت های تحت ستم ایران”، “کنگرە آزادی ملت های تحت ستم ایران”، ” کنگرە حق تعیین سرنوشت ملل در ایران”، ” کنگرە رفراندوم ملل تحت ستم ایران” ، انتخاب گردد..
٢- بجای انتخاب استراتژی و شعار ” فدرالیسم”، کسب حق تعیین سرنوشت از طریق برگزاری رفراندوم، بە استراتژی و شعار کنگرە مبدل گردد. هر حزب و تشکلی میتواند انچە را کە خود درست میداند، بعنوان استراتژی خود تعیین کند، اما حق تعیین سرنوشت تنها از ان ملت ها است. این شعار و استراتژی میتواند برای احزاب و سازمانهای ملت های تحت ستم وحدت بخش باشد. زیرا همە میتوانند جای بگیرند و سرنجام این آحاد ملت ها هستند کە از طریق صندوقهای رای سرنوشت خود را رقم می زنند. در این حال هم یک جریان خودمختاری طلب میتواند در چارچوب این تشکل قرار گیرد، هم یک حزب استقلال طلب.
٣- بجای تلف کردن وقت با افراد و جریانات بە اصطلاح اپوزسیون ایرانی، گفتگو با اشخاص، سازمان ها و احزاب ملت های تحت ستم خارج از کنگرە، آغاز گردد و کنگرە با چنین تغیراتی بە تشکلی فراگیر و مورد علاقە همە جریانات متعلق بە ملت های غیر فارس، بدل گردد.