در : صفحه اول » سیاسی » دیکتاتورزاده وارث اموال سرقتی

دیکتاتورزاده وارث اموال سرقتی

مدتی است عده ای خارج نشین با ساپورت اموالی که رضا پهلوی دراختیارشان گذاشته، تنور پر ازخاکستر پهلوی ها را گرم کرده، مردم وخصوصا جوانان را غافل از تاریخ و فراموش کار تلقی نموده، برای فرزند دیکتاتوری جنایت کارمشغول ساز ورقصند.

فرض را براین می گذاریم که رضا پهلوی به سلامتی پدر وپدر بزرگش دستی در جنایت های خونین علیه مردم نداشته، اما احدی از مردم تردیدی به خود راه نمی دهد که گوشت و استخوان رضا  و همه خانواده محمدرضا پهلوی ازپول مسروقه و به غارت رفته بنا شده است. این خانواده پس از ۳۳ سال، هنوز که هنوز است با میلیاردها دلار پول نفت غارت شده در مرفه ترین کاخ ها درآمریکا و اروپا خوش می گذرانند.

رضا پهلوی این بزرگ شده در دامان جنایتکاری به نام محمد رضا که همچنان در کنار مادرش و شریک جرم پدر در حال زندگی با مال غارت شده، به حیات خود ادامه می دهد، با کمک مزدوران پدرش که به سهم خود با پول های غارتی به خارج گریخته اند و با استفاده از این اموال سرقتی وکثیف مشغول جمع آوری گروهی به اصطلاح سیاسی، با نهایت بی شرمی موتورپوسیده پهلویون را سوپاپ گذاری کرده، به گمان خود مردم غافل از تاریخ معاصرند، نمی دانند که  پدر و مادرهای ما جنایت پهلوی ها را برای ما بازگو کرده اند.

به موازات تحرک رضا پهلوی وهمدستانش در خارج، بازماندگان ساواک وپان ایرانیستها در داخل با سوء استفاده از کراهت وتنفرمردم از رژیم جنایتکار فعلی، ابتدا با راه اندازی کمپینی تحت عنوان (رژیم شاه از جمهوری اسلامی بهتر است) در گوشه وکنار، قصد زمینه سازی و یار جمع کردن برای خانواده دیکتاتوری را دارند، که هنوز صدای زجه و آه بازماندگان جنایت های خانواده اش در گوش ما زمزمه می کند.

مردم به استناد تاریخ واز آن صادق تر بازگویی هایی که از پدران و مادران شنیده اند، مضافا تفحص و تحقیقی که به نوبه خود از نخبگان مسن تر انجام داده ام، قطعا جنایت های رژیم فعلی بیش از جنایت های محمد رضا پهلوی خون آشام بوده و هست. اما هر گز دچار چنین غفلتی نخواهیم شد که بگویم شاه از رژیم فعلی بهتر است، بلکه می گوئیم رژیم جنایت کار فعلی از شاه جنایت کار بدتر است. زیرا کلمه بهتر را مستحق پهلوی ها ندانسته، هرگز به رضا پهلوی و مزدورانش اجازه به سخره گرفتن مردم ساده لوح را نخواهیم داد.

شاید مردم از هرقوم و ملتی (لر گیلک، کورد،عرب،آذری،بلوچ وترکمن) رضا پهلوی را به نسبت سنی که دارد ، شریک جنایت های خونین ارتکابی پدر وجدش ندانند، اما هرگز او را مبرا از جرم در سرقت اموال مردم ندانسته، اطرافیانش را ولو یک استکان چای با وی خورده یا هزینه آن را از پولهای مسروقه وساپورت شده اش تامین کرده اند، در همان راستا می پندارند، چه رسد که در جمع یا گردهم آیی شرکت کنند که رضا پهلوی بنیان گذارش بوده، یا اجاره وهزینه های آن سالن را تامین کرده و می کند.

مردم وعلی رغم سختی های ورود به اینترنت جهانی، تمام هم وغم خویش را برای کسب معلومات بکار گرفته و می گیرند، حداقل توقع شان از خارج نشینان خصوصا آنهایی که قهرا و با پاکدامنی دیار خود را رها کرده اند، آن است که با رضا پهلوی زیر یک سقف نشینند، عقل و شعور مردم را بسخره و استهزاء نگیرند، واز هم اکنون برای چنین گردهم آیی هایی از پیش شکست خورده زمینه چینی نکنند.

صرف نظر از شک و تردید  به آنچه بین دار ودسته خامنه ای و احمدی نژاد اتفاق افتاده و آنرا در حداقل احتمال جنگ زرگری برای کشاندن ساده لوحان به صندوق های انتخابات می پنداریم، ممکن است همان سناریو سال ۷۶ خاتمی با ساپورت رفسنجانی باشد و یا در همین راستا از آن برای چند صباح ماندن نظام استفاده کنند، اما همه  بدانند که مردم وخصوصا جوانان نخبه و تحصیل کرده، به خصوص ملت ها، روزنامه را برعکس نمی خوانند و فرقی بین محمد رضا پهلوی و رفسنجانی (اکبرشاه) نمی گذارند. رضا پهلوی و مهدی رفسنجانی را با کم و زیادش اگر درجنایت های پدرانشان شریک ندانند، قطعا غارتگران اموال مردم می پندارند.

حاشیه ها وشرکای جرم شان به خود زحمت آب در هاون کوبیدن ندهند، مبارزان سیاسی وپاک دامن در این آخر عمری وبا توجه به رسیدن نسیم بهاری جهان عرب به کاخ خامنه ای خود را با نشست و برخواست با این مزدوران، آلوده نکنند.

حال عده ای بی شرم، با حضور در رسانه ها ودنیای مجازی نظیر سایت ها وفیسبوک وغیره بااستفاده از ساپورت اموال سرقتی ایام سلطه برمقدرات مردم، اقدام به تعریف و تمجید جنایت کارانی مثل محمد رضا پهلوی و رفسنجانی کرده، قصد پاک کردن حافظه تاریخی مردم وایجاد حاشیه امنی برای رضا پهلوی ومهدی هاشمی دارند، اما این قصد، خیالی است که محقق نمی شود.

پرده حیاء را تا منتهاء الیه خود دریده، هر کدام در طیف خاص خود، یکی در حال آرایش چهره خون آشام رفسنجانی و طیفی دیگر در حال باز گرداندن جایگاه نداشته رضا پهلوی هستند.

رضا پهلوی با بهره از اموال ناپاک موروثی، به گمان خویش قصد سوء استفاده از جوانانی را دارد که رژیم  خمینیون آنان را به فلاکت کشانده است، ودر یک اقدام هماهنگ شده وبا طراحی سابقه داران ساواکی و مزدورانش، قصد جمع آوری گروهی شبیه ساندیس خوران خامنه ای اما از نوع کراوتی واروپایی آن کرده، غافل از آنکه این تو بمیری آن توبمیری نیست.

سخن ما با آن پیران با سابقه مزدوری برای شاه یا مزدوران فعلی رضا پهلوی نیست، سخن ما با کسانی است که با داشتن سوابق مبارزاتی هر چند با نوسان می خواهند، در آخر عمر رژیم فعلی و یا آخر عمری خودشان با حضور  در جمعی شرکت کنند ، که به رهبری رضا پهلوی یا رفسنجانی و یا حداقل نخ آن گردهم آیی ها به یکی از این دو طیف جنایتکار بند است.

جای بسی تاسف است ، عده ای به درجه ایی از انحطاط اخلاقی رسیده، در سمینار یا گردهم آیی هایی شرکت کنند، که نشانی از وجود علنی یا پشت پرده یکی از عناصر دو رژیم جنایت کار (پهلوی وخمینی) شرکت کرده، یا از چنین تجمعی حمایت می کنند. بدتر از آن ، شعور جمعی مردم را به بازی گرفته درکنار کسانی بنشینند که دستشان به خون و مال مردم آلوده است.

ظاهرا بعضی از سیاسیون راه را به خطاء رفته، عقل و شعور مردم خود را به استهزاء گرفته، با گریم چهره رفسنجانی می خواهند نلسون ماندلایی تقلبی بسازند. رضا پهلوی ومهدی رفسنجانی را جیو گاندی یا بی نظیر بوتو وانمود سازند. غافل از آنند که مردم اکبر رفسنجانی را کپی سیاه شده از اصل (محمد رضا وروح الله) پنداشته، هرگز رضا پهلوی ومهدی رفسنجانی را به جای فرزندان ایندرا گاندی یا علی بوتو اشتباه نخواهند گرفت. قطعا رضا و مهدی را ده ها بار بدتر ازفرزندان حسنی مبارک که بیش از یکسال همراه پدر بین زندان و دادگاه ، منتظر صدور رای دادگاه هستند می شناسند.

به فرض محال اگر بخواهیم رضا پهلوی را از جنایت های پدر وجدش مبرا کنیم، جای این سئوال نمی ماند، چرا این دیکتاتور زاده، نه تنها تن به عذر خواهی از اولیاء دم مقتولین ناشی از جنایت پدر وجدش نداده، بلکه در مصاحبه با خانم مسیح علی زاده مردم را بخاطر شرایط فرهنگی آن زمان مستحق جنایت های پدر وجدش می داند. اخیرا با نظری متکبرانه وبا نگاهی تحقیر آمیز از اپوزسیون می خواهد تا تکلیفشان را روشن کنند. یادش رفته که او فرزند خاندانی جنایتکار است.

اگرخدایی ناکرده ، به خطاء بپذیریم که عده ای برای توجیه حضورشان در جمع رضا پهلوی او را منزه جلوه دهند، با سئوالی به بزرگی میلیاردها دلار اموال مسروقه ای روبرو می شوند که خانواده پهلوی به یغما برده اند. اگر رضا و فرح پهلوی ذره ای حیاء برخوردار بودند، پول واموال غارت شده مردم را تا زمان سرنگونی رژیم فعلی در بانکهای بین المللی و معتبر به امانت می گذاشتند.

مردم کدامین جنایت از جنایتهای وحشیانه  پهلوی ها ورفسنجانی ها ونوادگانشان را فراموش می کنند؟ مگر وجدان عمومی مرده یا دچار فلج جمعی شده است!؟ مگر می توان تصور کرد ، جوانانی از مردم عرب از سرزمین احواز از سوسه تا قصبه وساحل شط العرب خون ریخته شده شهید محی و دهراب، وخانواده ملارزاق در محرزی به دست محمد رضا پهلوی و جنایت رضا قلدر را درغصب و غارت سرزمین وذخایرشان به فراموشی بسپارند!!؟ مگر جنایت ها از سال ۱۹۲۵تا چهارشنبه سیاه ۱۹۷۹ و۲۰۰۵ و..علیه مردم عرب قابل نسیان است.

مگر جوان ونخبه کوردی را می توان دید که جنایتهای رضا و محمد رضا پهلوی را فراموش کرده، یا بلوچی را می توان دید که آثار ظلم و جنایت پهلوی ها  بر پوست و استخوانش نمانده است!؟ مگر قتل عام های پاوه وسنندج وکامیاران بدست جمهوری نا اسلامی قابل فراموشی است!؟

مگر تورک و ترکمن ها هنوز آه و حسرت گذشته فرهنگی وتاریخی خود را که همانند عربها و کوردها مورد تهاجم وحشیانه پهلوی ها قرار گرفته وبطور هدفمند پی گیری شده را فراموش می کنند!!؟ مگر خون ریخته شده ترکمن ها در گنبد را می توان از یاد برد!؟ مگر سنی ها فحاشی به معتقدات و اتهامات ناروا به به بزرگان اسلام را می پذیرند!؟

هرگز نمیتوان جنایت وحشیانه پدر وپسر (پهلوی) علیه هویت فرهنگی که  نژادپرستان علیه ملت های پنج گانه (تورک،کورد،عرب،بلوچ وترکمن) اعمال کردند فراموش کرد، جنایتی که همواره ترویج شده، منجر به نهادینه شدن این کوته بیتی گردیده است. ده ها میلیون غیر فارس شاهد مرگ برنامه ریزی شده هویت خود بوده وهستند. چه شکنجه ای دردناک تر از آن که مادران غیرفارس لحظه به لحظه شاهد نابودی زبان خود نزد فرزندانشان هستند، پدران هم یقیین دارند که محرومیت خود وآباء وفرزندانشان از تحصیل به زبان مادری، دقیقا معنایی جز از زندگی انداختن نبوده، همه فرصت های علمی ،اداری ، اقتصادی و….به نفع یک قوم مصادره شده، که به زبان خود (فارسی) تحصیل کرده و با حمایت رژیم های نژاد پرست حاکم بر طهران واستقرار پادگان های تادندان مسلح درسرزمینهای غیر فارسها، قهرا بر سرنوشت دیگران مسلط شده، محو هویت را دنبال و سینه هرمعترض غیر فارس را با گلوله نشانه گرفته ومی گیرند.

رضا پهلوی فرزند همان دو پهلوی است، همان رضا پهلوی کودتاچی ومحمدرضا که تا ده ها سال پس از امضاء وتعهد به اجراء اعلامیه حقوق بشروکنوانسیون های مربوطه، حقوق همه انسانها را زیر پا گذاشته، سال ها مشغول قتل و شکنجه مخالفین در زندانهای مخوف خود بود، زندانهایی که رژیم جنایتکارتر فعلی آنها را به ارث برده است.

بعضی لباس عدالت پیشگی را برعکس برتن کرده، می خواهند برچهره رفسنجانی ورضاپهلوی مایه براق کننده بمالند، غافل از آنند که نسیم بهار جهان عرب پس از رسیدن به دروازهای طهران طوفان به پا می کند، برای ماندگان دو رژیم (پهلوی وخمینی) جایی به غیر ازنشستن در قفس ودر دادگاه رسیدگی به جنایتشان نخواهد ماند.

آن روز عن قریبی را می گوییم که همه مردم از هر قوم و ملتی برای محاکمه سردمداران دو رژیم به خیابان آمده، تا رسیدن به همه حقوق ودر راس آن حق تعیین سرنوشت، به خانه باز نخواهند گشت. طهرانی ها به کمتر از اجرای کامل همه مواد حقوق بشروکنوانسیون های آن تن نخواهند داد. اکیدا ده ها میلیون غیر فارس قانون اساسی رژیم خمینی ومشروطه موریانه خورده را به زباله دان تاریخ خواهند سپرد، تنها قانونی مقدس است که به قدسیت حق بشر در تعیین سرنوشت احترام می گذارد.

مردم عرب ، کورد ، وآذری ودیگران که دردو رژیم همه حقوق شان تضییع شده، ۸۷ سال تاوان جنایت های خونیین را متحمل شده اند. اگر عده ای تا دیروز از یک قوم پردازش شده، برای دهها میلیون تورک و کورد و عرب و…. ولایت فقیهی جمعی واز شاه سایه خدا ساخته، با حمایت مذهب غرق در خرافات از تمامیت ارضی برای مباح کردن خون کورد و عرب و تورک و… قدسیتی کاذب ساخته اند و وقیحانه بازگشت به خویشتن خویش را تجزیه طلبی نامیده اند، امروز باید لحظه ای به یاد شوروری و یوگسلاوی سابق افتاده، حداقل جنوب سودان وتیمور شرقی را مرور کنند. باید بدانند که در دنیایی که حق جدا شدن فرزند از پدر و زن از شوهر را به رسمیت شناخته و در جهانی که برای حمایت از حیوانات دادگاه دائر است، فصل تحمیق وتلقین ودادن عنوان های مجرمانه به تجزیه طلبی، مرده وآخرین نفس هایش را همراه با نژادپرستی می کشد، چه رسد به مردمی که خواستار بازگشت حقوق اولیه خود هستند.

 

قلم بدستان منزه وهمه سیاست پیشگان پاک سرشت، باید به وظیفه واخلاق بشری خود عمل کرده، فرهنگ حقوق بشری را آنطور که هست رواج داده، راه هرگونه سوء استفاده را بر مفسران حیله گر ومکارحقوق بشر بسته، زمینه لازم را برای قبول واحترام به حقوق متقابل را مهیا کرده ، فرهنگ حق مداری را ترسیخ، همه را قانع به تمکین حقوق همدیگر کنند و تنوری را که عده ای نژادپرست در حال هیزم گزاری آن هستند برسرشان خراب کرده وجلوی هرزه گویانی که با ترویج آمار جمعیتی دروغین قصد اکثریت سازی ۵۱ درصدی از قوم مسلط را دارند گرفته، راه سوء استفاده از اصول دمکراسی را بر آنها ببندند. به فرض محال اگر چنین آمار نگرفته هم صحیح باشد، باید بدانند که حقوق اساسی انسانها قابل رای گیری نبوده تا بتوان تحت عنوان اکثریت آن حقوق را سلب کرد، چه رسد که غیر فارسها ۷۲ درصد بوده وهستند. تنها راه پائین آوردن هزینه های گرفتن ودادن حقوق ترویج فرهنگ حقمداری است.

نویسنده: ابومحمد محمراوی

تمام حقوق نشر متعلق به وب سایت پادماز است. مطالب منتشرشده در وب سایت پادماز ضرورتا بیانگر رویکرد جنبش ملی دموکراتیک عرب الاحواز نیست.

الصعود لأعلى