درک تناقضات مواضع کشورهای همسایه سوریه وابرقدرت ها اهمیت خاصی در درک بحران فعلی خاورمیانه دارد. گرچه بحران گسترده سوریه درپی طوفان بهار عربی وباشعارنویسی چند نوجوان اهل درعا شروع شد اما چنان توسعه ای یافت که قدرت های مهم اقلیمی، شام را دروازه امنیت ملی خود می دانند.
نظام ولایت فقیه هم پیمان اصلی بشار است ونظام این دیکتاتور علوی مهمترین حلقه هلال شیعی ایران، عراق، سوریه ولبنان محسوب می شود. جمهوری اسلامی هزینه زیادی متحمل شده است تا این هلال مصنوعی وساخته وپرداخته ایدئولوژی فرقه گرای مشبع به سیاست را برنقشه خاورمیانه میانه محقق سازد.
پادشاهی عربی سعودی نیز اخیرا از رسیدن هلال شیعی به بحرین ویمن به شدت نگران امنیت ملی خود ودیگر کشورهای عربی کم حجم خلیج عربی است. اشغال احواز از سوی ایران یک مثال زنده تاریخی دربرابر دیده گان این کشورها است. به ویژه که کشورهای خلیجی نیرویی نظیر عراق صدام را با پول خود از پیش روی ایران شیعی برداشته اند.
غرب وبه ویژه آمریکا از چند جهت بربحران سوریه چشم بسته است. اول اینکه این بحران در زمین دشمنان غرب درجریان است. بحران سوریه ذخایر انرژی راتهدید نمی کند و ادامه جنگ داخلی وویرانی کامل سوریه اگربه سود غرب نیست، حداقل به سود اسرائیل است.
دوم اینکه تمام شدن بحران به سود مخالفان بشار به معنای تغییر موازین قدرت به سود سنی ها وبه ضرر شیعیان است. تغییر توازن فعلی قدرت درخاورمیانه وبرسرکارآمدن سنی ها ولو به جای یک دیکتاتور اگر به ضرر غرب نیست به سود آنها نیز نیست وبه هیچ وجه از سوی غرب پشتیبانی نمی شود.
عدم دخالت آمریکا واروپا درسوریه حکایت ازعدم تمایل غرب به تغییر توازن قدرت درخاورمیانه دارد. توازنی که درپی برچیدن شدن بزرگترین دشمن ایران، عراق صدام به دست ارتش آمریکا وبا همکاری ایران وکشورهای عربی خلیج به وجود آمده است. خروج آمریکا از عراق ونمایان شدن چهره شیعی عراق جدید، سنی ها را ازخواب غفلت بیدار کرد.
با تقسیم شدن عرب ها به دوفرقه شیعی وسنی که هرکدام به خون دیگری تشنه است، منافع ایران محقق می شود. نیاز فرقه شیعی به ایران دررویارویی با سنی ها، بخش های شیعه نشین جهان عرب را به گفته یکی از تحلیل گران ایرانی به امتدادی طبیعی برای ایران تبدیل ساخته است.
درفضای فعلی خاورمیانه که مشحون از فرقه گرایی است، ناسیونالیسم عرب حائر نشسته ونظاره گر حوادث است. دیگری جایی برای مطرح ساختن ایده هایی که صف بندی های فرقه ای را مد نظر نمی گیرند وجود ندارد وبه ناچار راهی جزپیوستن به یکی ازاین فرقه ها در بحران همه گیر فرقه ای وجود ندارد.
تاقبل از شروع بهار عربی، صعود هلال شیعی ایرانی درآسمان خاورمیانه جهان عرب را دو پاره کرده وهمزمان قدرت ایران دربرابر عربها را بهبود بخشید. اسرائیل بواسطه قدرت خود وپشتیبانی غرب وایران بواسطه به همراه داشتن بخشی از عربها دوقدرت منطقه اند.
انقلاب مردم سوریه علیه دیکتاتور علوی سبب شده است تا بخشی بزرگی از هلال شیعی دچار کسوف گرفتگی شود.
سکوت غرب بربحران سوریه وبه ویژه بربمباران شیمیایی حومه دمشق توسط نظام بشار، چشم انداز جدیدی را در ارتباط با نوع وگستردگی کشمکش های خاورمیانه پیش رو قرار می دهد. عدم دخالت غرب دربحران های خاورمیانه قانون جنگل را در این منطقه حکمفرما خواهد ساخت. ایران شیعی به همراه شیعه های عرب، سلطه جویی خود را با دشمنی با اسرائیل توجیه می کنند. سنی ها نیز خود رادرمیان دوخطر ایران شیعی واسرائیل احساس خواهند کرد.
بی شک خاورمیانه ای فرقه ای گرا ودرگیر جنگ های فرقه ای ضعیف ترین دشمن برای اسرائیل خواهد بود. سنی ها نیز برای همیشه نیازمند یاری غرب خواهند وفرصت استثمار این کشورها را برای غرب مهیا خواهد ساخت.