فاجعه ای دیگر در حق کودکان احوازی…
محمد حیدری
در نیمه شب روز جمعه ۳۱ مرداد ماه ۱۳۹۹ یک پسر بچه ۱۰ ساله در محله کوت عبدالله واقع در شهر احواز در هنگام جمع آوری ضایعات از سطل های زباله با یک ماشین سواری تصادف می کند که متأسفانه جان خود را از دست میدهد. این کودک ۱۰ ساله مجبور بود برای کمک به خانواده خود و کسب یک لقمه حلال در تاریکی شب، که اکثر کودکان در کنار پدر و مادرخود در خواب بودند، در بین زباله های شهر که آلوده به انواع بیماری هستند امرار معاش کند.
کودکان کار در احواز و حوادثی که برای آنها رخ میدهد، درد مزمن ملت عرب احواز میباشد. که عوامل چندی دست به دست هم دادهاند تا ما شاهد بروز این مصیبت ها باشیم. فقر، بیکاری، اعتیاد، بیماریهای مزمن، تخریب روستاها، مهاجرت کشاورزان، عدم حمایت ارگانهای دولتی، وهزار عامل دیگر، که همه را میشود در دو کلمه خلاصه کرد: سیاستهای اشغالگر.
آری تمای این بلاهایی که بر سر ملت عرب الأحواز میآید نتیجه سیاستهای نژادپرستانه رژیم خونخوار ایران است. مگر نه اینکه به اعتراف مسئولان رژیم نسبت بیکاری در احواز به بیش از ۴۰ درصد رسیده است! مگر نه اینکه شبکه های توزیع مواد مخدر در بین جوانان عرب احوازی از سوی حکومت حمایت میشوند! مگر نه اینکه رژیم آب رودخانه های احواز را به سمت شهرهای مرکزی منحرف کرده و باعث نابودی کشاورزی و مهاجرت روستائیان به شهرها و گسترش حاشیه نشینی در اطراف شهرهای احواز شده! مگر نه اینکه سیاستهای رژیم در نابودی محیط زیست باعث آلودگی آب شرب و هوای اقلیم احواز شده! مگر نه اینکه… و هزاران حقیقت دیگر که هیچ شک و تردیدی را باقی نمی گذارد که مسبب همه این بلاها رژیم ایران است.
این اولین و آخرین حادثهای نیست که مردم احواز شاهد آن هستند. چند هفته پیش از این نیز ریتاج، دختر یکساله، در فاضلاب روباز مقابل خانه خود سقوط می کند که منجر به فوت او میشود. ریتاج یکی از کودکان منطقه صیاحی در حومه شهر احواز است. تا کنون بیش از سه کودک به خاطر سقوط در فاضلاب روباز در منطقه صیاحی کشته شدهاند.
اینها تنها گوشه ی کوچکی از مصیبت هایی است که گریبان کودکان احوازی را میگیرد. کودکانی که به دور از امنیت و آسایش و رفاه اجتماعی، در محیطی مملو از خانواده های رنج دیده زندگی می کنند.
نظر به اینکه سازمان ملل در اعلامیه جهانی حقوق بشر اعلام نموده است که دوران کودکی، مستلزم مراقبتها و مساعدت های ویژه می باشد، و کودک برای رشد کامل و متعادل شخصیتی خود می بایستی در محیط خانواده ودر فضایی مملو از خوشبختی، محبت و تفاهم بزرگ شود. اما متأسفانه در ایران به این مسئله اهمیت جدی داده نمی شود و حقوق کودکان پایمال می شود.
بد نیست از خودمان سوال کنیم که چرا تنها در مناطق عرب نشین احواز چنین حوادث ناگواری اتفاق می افتاد و این همه اهمال و ظلم در حق آنها اعمال می شود؟ مردمی که سرزمینشان سرشار از منابع انرژی از جمله نفت و گاز است و سالیانه میلیاردها دلار از درآمد حاصل از فروش آن به جیب رژیم آخوندی ایران سرایزر میشود. این همه درآمد کجا خرج می شود؟ جواب را شاید بتوان این چنین گفت که این همه گرفتاری ناشی از سیاست های خبیث نظام آخوندی ایران است که بیش از ۹۰ سال احواز را تحت اشغال قرار دادند. اقلیمی که زمانی برای خود یک إمارت عربی بود و مردم آن با خوشی زندگی می کردند، و مردم آن مانند هر ملت دیگری آرزوها وامیدهایی داشتند. اما بعد از اشغال احواز توسط رژیم مستبد ایران، زندگی آنها از خوشی به بدی دگرگون شد و از آن زمان تا الان مردم عرب احواز تحت استعمار ایران در بدترین شرایط ممکن زندگی می کنند.
مردمی که نه آب آشامیدنی سالم دارند و نه آب و هوای پاک. و خیابان های خیلی از شهرها و روستاهای احواز بدون آسفالت هستند و فاضلاب های درست و حسابی ندارند، اینها همه عواملی هستند که موجب می شود در زمستان موقعی که باران ببارد خیابانهای شهر گِلی شود و فاضلاب خانه ها سرریز می شود ودر سرتاسر خیابان ها طغیان می کند که این باعث ایجاد انواع و اقسام بیماری ها از جمله بیماری پوستی می شود. و به خاطر نبود زمینهای بازی و پارک و فضای سبز کودکان مجبور می شوند در بین فاضلاب های خیابان بازی کنند که در نتیجه به دلیل سهل انگاری و کم سن و سال بودن آنها شاهد فجایع ناخوشایندی از جمله غرق در فاضلاب خیابانها هستیم.
صحبت از حقوق کودک و کنوانسیون های بین المللی در حمایت از کودکان برای مردم ستمدیده احواز به لطیفه بیشتر شباهت دارد. زیرا مردمی که هوای سالم برای نفس کشیدن، وآب سالم برای نوشیدن ندارند، و صبح تا شب دنبال لقمه نانی برای سیر کردن شکم خود هستند و بایستی با هزار مصیبت کنار بیایند، اگر از حقوق کودک برایشان بگوییم نه تنها دردی از دردهاشان را کم نمی کنیم، بلکه آرزوی دست نیافتنی را در دلشان بوجود میآوریم که به خواب بیشتر شباهت دارد.
به امید روزی که کودکان کشورم (احواز) بتوانند دوران کودکی خود را مانند کودکان زندگی بکنند.
ناله های مادر ریتاج در لینک زیر قابل مشاهده است