همواره در طول تاریخ انسانها تقدس را به عنوان ابزاری برای حفظ و دور نگه داشتن تابوهای عقیدتی-اخروی و بعضا دنیوی خود از گزند هرگونه نقد و پرسش به کار برده اند. تقدس نیز همواره در طول تاریخ عصای دست ستمگران و تمامیت خواهان و نیروهای تحجر مذهبی از قبیل ملاها و کشیشان، در تار و مار هستی و دار و ندار مخالفان این تقدس و یا متضرران از این تقدس بوده است.
در چارچوب این تقدس گری است که کشورها غارت شدند و میلیونها انسان به قتل رسیدند، براساس همین تقدس گری است که خمینی امام شد و به دستور همین امام هزاران انسان بی گناه به مرگ محکوم شدند. بی شگ دستگاه تقدس ساز نیازمند توده ای است که گفتمان تقدس زای آنها را پذیرا شود. به همین دلیل حاکمان به ترویج خرافات و مبارزه با علم پرداخته تا بتوانند توده ای مناسب حاکم بی خرد خود مهیا ساخته و نمایندگان جاهلاشان را به مقاوم ولای ولایت برسانند و بر گرده بی خردان امامت کنند.
سالهاست که مرکزگراها شیوه های مختلف تقدس سازی نسبت اقلیم احواز را به کار برده اند. از دوره پهلوی مفاهیمی نظیر تمامیت ارضی ایران همواره وسیله ای بوده است برای توجیه تمامی جنایتهای رژیم پهلوی در احواز. جمهوری اسلامی نیز از احواز کربلای دیگری ساخته و سالانه در حدود بیش از دو میلیون نفر را در ایام نوروز به احواز آورده تا گریه و زاری کنند. کورش پرستان تازه به دوران رسیده که هویت و هستی آنها بواسطه دشمنی با عرب تعرف می شود شعار تجزیه طلبی احوازیها را بسان مترسکی برای ترساندن عامه مردم و مشتری یافتن برای گفتمان ضد انسانی شان علم کرده اند. جمهوری اسلامی به عنوان تنها نظام مذهبی که پراستیتویشن را در درون اسلام مجاز ساخته است، هیچ مشکلی در استفاده از دو ابزار کاملا مختلف به منظور دستیابی به هدفش ندارد.
مرکزگراها چه با نام خدا و چه با نام کوروش و چه با نام لنین و یا دموکراسی و مشروطه خواهی احواز را تقدس می کنند، غرض از تقدس سازی آنها برای احواز بهره وری از نفت و گاز و آب احواز است.
عجیب آنست که لنین پرستان و دموکراسی خواهان و غیره که خود با زحمتهای فراوان از شر تقدس دینی نجات یافته اند، فمنیستهایی که با تلاش فراوان و ترک وطن توانسته اند که آزادی جنسیتی خود را بدست آورند، اما همین ها هنوز به تقدس نفت و گاز احواز ادامه می دهند.
از اینها می پرسیم مگر همین آخوندها نبودند که با تقدس نظام ولایت فقیه شما را از دست یافتن به حقوق سیاسی تان محروم کردند، همین آخوندها نبودند که با تقدس حجاب زن و بدن زن شما از دست یافتن به آزادی فردی به عنوان یک زن بازداشته اند. چگونه ممکن تقدس زایی برای منع حقوق شما بد است اما تقدس برای محروم ساختن حقوق احوازیها خوب است!
از طرف دیگر هرگونه خدایی و هرگونه شان مقدسی نیازمند قربانی است. دادگاههای جمهوری اسلامی به شکل روزانه انسانها را یکی پس از دیگری بر چوبه دار می برند و قربانی ولایت مقدس فقیه می کنند. در احواز، عرب گرچه در قربانگاه ولایت مقدس فقیه جان می دهند اما جنایت کشتار آنها از سوی تقدس گرایان دموکرات و مشروطه خواه و فمنیست مورد حمایت قرار گرفته و در اروپا عادی جلوه داده می شود.
عرصه مقداسات نیز همواره در طول تاریخ عرصه ای برای قهرمان-بازی شخصیتهای مختلف بوده است. چه انسانهای بی گناه که در نگاه آلودگان به تقدس، گناهکار جلوه داده شدند و به واسطه فرصت طلبان ضد بشر در قربانگاه خدایان کشته شدند. نمونه هایی از این قهرمان بازیها را می توان در حمله های نظامی رژیم پهلوی به مردم عرب و کشتار دهها هزار احوازی، حمله نظامی نیروی دریایی ایران به رهبری جنایتکار مدنی به مردم محمره و ارتکاب جنایت کشتار چهارشنبه سیاه محمره، جنگ هشت ساله ایران و عراق نام برد.
این همه حجم تقدس زایی مرکزگراها از احواز پتانسیل ارتکاب کشتاری بزرگ نظیر کشتار چهارشنبه سیاه محمره و شاید بزرگتر از آنرا، برمی تاباند. تحریمهای اعمال شده علیه رژیم و در تگنا قرار گرفتن آن از یک طرف و مهیا بودن افکار عمومی تقدس گرای مرکزگرا، نشان می دهد که تمامی عناصر لازم برای ارتکاب یک جنایت بزرگ علیه احوازیها و قربانی ساختن هزاران عرب بمنظور قهرمان-بازی رژیم جهت حفاظت از مقداسات مرکزگراها و مرکزنشینان، آماده است.
سوژه اصلی این جنایت احتمالی درگیریهای قومیتی میان یک گروه قومی تازه به احواز رسیده علیه مردم عرب خواهد بود. نوع تقدس گرایی این گروه قومی از نوع کوروش پرستانه است و این گروه به شدت جوگیر این تقدس سازی شده است. جمهوری اسلامی نیز با آموزش نظامی این گروه و حضور گسترده آنها در ارگانها نظامی و اطلاعاتی، زمینه لازم برای ارتکاب این جنایت را آماده می سازد.