پس از اظهارات جنجال بر انگیز مهدی طائب رئیس قرارگاه راهبردی عمار و تحلیل او درباره اولویت دفاع از حکومت سوریه یا اهواز، یک گروه سوخته به رهبری یک دیکتاتور زاده دست به تبلیغات اینترنتی زده و در این میان به دنبال ماهیگیری از آب گل آلود است. گروه یاد شده با اعلام روز پنجشنبه ۲۱ فوریه ۲۰۱۳ به عنوان روز اعلام اعتراض پیرامون سخنان طائب خواستار برگزاری یک تجمع اعتراضی در کوی سید عباس (کیانپارس) شده است. این گروه اینترنتی در اطلاعیه خود مدعی شده است؛ ” تنها شخصیت سیاسی ایرانی که بلافاصله به دفاع از حقوق مردم خوزستان در برابر گفته های غیر مسؤلانه یکی از عوامل حکومت جمهوری اسلامی و توهین وی برخاست شاهزاده رضا پهلوی بود که متن پیام ایشان بطور وسیع در اختیار مردم خوزستان قرار گرفت و موجب به وجد آمدن و دلگرمی اهالی خوزستان شده است”!!!
در همین راستا برخی سایت های دیگر با اقتباس از همین اطلاعیه ، دیگر حوادث سیاسی، دستگیری فعالان عرب اهوازی و حتی اطلاعیه سازمان آب و فاضلاب شهر اهواز مبنی بر قطع آب در این شهر برای مدت ۲۴ ساعت را به موضوع ربط داده و با انتشار اخبار خلاف واقع به دنبال مصادره عملکرد جنبش هویت طلبانه ملت عرب هستند.
به نظر می رسد کسانی که چنین اطلاعیه ای را نوشته و در اینترنت منتشر کرده اند کوچکترین آشنایی با اهواز و جنبش ملت عرب ندارند. نویسندگان و بازتاب دهندگان این اطلاعیه به دور از واقعیت از انتشار پیام رضا پهلوی در اهواز سخن گفته که با بررسی های صورت گرفته توسط احزاب و فعالان جنبش عرب انتشار چنین پیامی در اهواز و سایر مناطق جنوب غرب کشور تکذیب شد..
جنبش ملت عرب یک جنبش هویت طلبانه است که طیف های متنوعی را می توان در آن یافت. وجود چندین تشکل استقلال طلب، احزاب خواهان اجرای حق تعیین سرنوشت، احزاب فدرال خواه و…. دهها سال است که حضور گسترده ای در سایر شهرها و روستاهای عرب نشین دارند. در این میان نیز می توان به وجود برخی هسته های اجتماعی سیاسی خواستار خودمختاری اشاره کرد. هسته هایی که به دنبال خودمختاری هستند نزدیکترین گروههای سیاسی هستند که به جنبش سبز تمایل دارند. اما همگی شاهد آن بودیم که تمام مناطق عرب نشین جنوب غرب کشور در جریان جنبش سبز حتی با وجود فعالیت هسته های اشاره شده، وارد کارزار آن جنبش نشدند. مهمترین دلیل عدم ورود هسته های طرفدار خودمختاری محلی به کارزار جنبش سبز عدم ارائه تعریف واضح و شفاف در مورد وضعیت ملت های غیر فارس از سوی رهبران جنبش سبز بود.
افزون بر این، سایه سنگین احزاب طرفدار اجرای حق تعیین سرنوشت، استقلال طلبان و فدرال خواهان، بر مناطق عرب نشین، توان مانور سیاسی و حضور جنبش های مرکز گرا در مناطق عرب نشین را به کلی از بین برده است. در مناطق عرب نشین به جرات می توان گفت که هیچ جنبش مرکز گرایی جایگاه و پایگاه اجتماعی ندارد. در این میان فقط به تعداد معدودی از مهاجران می توان اشاره کرد که هر هسته اجتماعی در میان آنها بسته به گرایش های فکری خود، وابستگی سیاسی خاصی دارند. هسته های کوچک مهاجران همانگونه که از نام آنها پیداست همانند مهمان هستند و همواره سعی دارند با پایان ماموریت خود یا بازنشستگی از اهواز به زادگاه خود در پشتکوه بازگردند.
با این اوصاف و با وجود عمر مدید جنبش ملت عرب و هزینه های هنگفت و پی در پی آن، اعدام های مستمر فعالان فرهنگی و سیاسی عرب، کوچ اجباری مردمان عرب به دیگر نقاط ایران، مصادره زمین های کشاورزی کشاورزان عرب، انحراف آب رودخانه های به سوی مناطق مرکزی ایران و صدها مورد از موارد نقض حقوق شهروندان عرب توسط نژادگراهای دولت مرکزی و ایادی آنها در مراکز اداری جنوب غرب ایران که با سکوت محافل مرکزگرا در اپوزیسون همراه بوده، بسی جای تعجب است که یک دیکتاتور زاده که ملت عرب از پدر و جدش چیزی جز کشتار، فقر، فلاکت، بدختی، تارج ثروت آنان و نابودی فرهنگ اصیل عربی سرزمینشان ندیده اند، کسی بیاید و چنین ادعاهای دروغینی را به خورد مطبوعات بدهد.
جنبش ملت عرب با گذشت قریب به ۸۸ سال از عمر خود همواره از سوی مرکزگرایان نژادگرا متحمل سنگین ترین ضربات شده، اما جای خوشحالی است که این جنبش هر روز بر توانایی ملی خود می افزاید و یقین دارم ملت عرب توانایی آن را دارد که برای ۸۸ سال دیگر به مصاف نژادگراهای مرکز گرا برود. ملت عرب سعی دارد ماهی گیری نژادگراها، دیکتاتورها و دیکتاتورزاده ها در آب گل آلود کارون را برای همیشه ممنوع سازد.