دوسال قبل از لشکرکشی رضاخان به اقلیم احواز و اشغال این اقلیم عربی توسط دولت مرکزی ایران، فاضل سکرانی شاعر معروف احوازی چشم به جهان گشود. وی در گوشه ای ازدنیا متولد شد که دولتی نژادگرا و ستم پیشه در صدد اجرای طرح های پاکسازی نژادی و محو هویت ملت عرب بود.
روند پیشرفت هایی که در دو دهه آغاز قرن بیستم میلادی دردوره شیخ خزعل احوازی در شهرهای محمره و عبادان ایجاد شده بود به گونه ای تغییر یافت که عرب های احواز را به حاشیه راند و بهره وری از ثروت های هنگفت وطنشان را به غریبه های تازه وارد سپرد.
دولت مرکزی ایران طرح های بی شماری را پایه ریزی و به اجرا در آورد تا عرب را از وطن خود بیرون براند و هویت عربی را بخشکاند.
فاضل سکرانی از جمله اولین شهروندان عرب بود که در مدارس تازه تاسیس یافته به زبان فارسی، تحصیل کرد. دیدن تحقیرها و توهین هایی که از رسانه های فارسی نظیر صدا و سیمای عبادان، به صورت روزمره علیه فرهنگ مردم عرب روا داشته می شد، عشق به فرهنگ و هویت عربی را نزد جوانان آن دوره فزونی بخشید.
کراهیت، عداوت و اهانت روا شده به مردم عرب از سوی مرکز و منتسبان به آن، شخصیت ها و بزرگانی نظیر شیخ ابراهیم الدیراوی و ملا فاضل سکرانی را در میان ملت عرب احواز پرورش داد تا این بزرگان مسئولیت حفظ میراث کهن ملت خویش را تا آخرین لحظات مرگ به دوش خود بکشند.
ابراهیم الدیراوی درقصیده “مثل اول” (همچون گذشته) و فاضل سکرانی درقصیده “احبک یا فلاحیتی”( به تو ای فلاحیه [زادگاه زنده یاد سکرانی] عشق می ورزم)، هر دو با برشمردن نمادهای هویت عربی به ویژه نخل و یادگارهای گذشتگان، اشتیاق خود را به دوران ازدهار هویت و فرهنگ و آداب و رسوم عربی اظهار کرده و از تهدید شدن موطنشان درپی به سررسیدن حاکمیت عربی بر اقلیم احواز نگرانی های خود را بیان کرده اند.
حس وطن خواهی و وطن دوستی به خوبی در اشعار ابراهیم دیراوی هویداست. او می گوید: “مادرم ما عرب هستیم و تاریخ بر افعال اجدادمان شاهد است …و ما افعی هایی هستیم که اگر به خشم آئیم …خواب خوش را از چشم دشمنانمان می ستانیم و زهر به کامشان می کنیم”.
فاضل سکرانی که هم منطقه ای و هم دوره وی بود تحت تاثیر شرایط مشابه، برای اعتلای فرهنگ و زبان عربی غزل عاشقانه گفت و به وقت سختی و تنگنا، درد مردم را از جهنمی که دولت مرکزی ایران برای آنها ایجاد کرده است درقالب “ابوذیه” سرود.
به حق آنگونه که جوانان عرب برای سکرانی یزله های حماسی سرودند :”یلشیمه یعرب غذّاها” ( ترجمه نزدیک به مفهوم در یزله این تعداد از جوانان می تواند این باشد: ای که هویت و غرور (زبان و فرهنگ) عرب را تغذیه کردی!) . فاضل سکرانی به حق سربازی سختکوش و خستگی ناپذیر برای زبان و هویت عربی احواز بود.
اگر امثال فاضل سکرانی نبودند چه بسا خوابی که حاکمان تمامیت خواه و ضد بشر مرکزگرای ایران برای ملت عرب احواز دیده بودند محقق می شد، و چه بسا جوانان عرب امروز به جای سرودن و سخن گفتن به زبان غنی و گسترده عربی می بایست به زبان بیگانه با هم ارتباط برقرار می کردند.
جوانان عرب احوازی ازشهرهای مختلف اقلیم احواز به شهر فلاحیه رفتند و در سوگ فاضل بزرگ شعر سرودند و به زبان ملی خود در رثای سرباز زبان عرب پایکوبی کردند و سر انجام به زندان افتادند.
امروز بیش از هرکسی این جوانان شجاع ملاشیه، الثوره، الکوره، الزویه، الخلفیه، المیناو و الشعیبه و… هستند که قدر بزرگانی نظیر سکرانی را می دانند.
مردم ما می دانند که سکرانی ۹۰ سال سرباز جبهه مبارزه برای حفظ هویت عربی و احوازی بود. ملت عرب احواز به خوبی می داند که گرچه سکرانی بسان محیی الزئبق دست به اسلحه نبرد تا از تاراج ثروت ها و فرهنگ و هویت و کرامت عرب دفاع کند، اما تن به ذلت نداد و چشم بیدار ملت عرب برای پاسداری از زبان عربی به عنوان گرانبهاترین شاخه فرهنگ ملت عرب بود.
سکرانی نه تنها برای ملت خود شعر گفت و در برابر اشغالگران کوتاه نیامد بلکه همزمان با پاسداری از ادبیات و زبان ملی احوازی ها، در دهه شصت میلادی قرن گذشته وارد فعالیت سیاسی شد و در جنبش ملی گرای عرب در منطقه نقش فعالی داشت. او به دلیل فعالیت سیاسی برای مدتی در زندان ساواک بود.
زنان و مردان عرب در جبهه نابرابر پیکار با اشغالگران جنگیدند و جان خود را از دست دادند؛ سکرانی اما به گونه ای متفاوت وارد جنگ با بیگانگان شد. او حافظ میراث بزرگانی چون اوداعه البریهی، علوان الشویع ، شایع الحسن الهلالی و صدها شاعر و سخنور عرب بود که درغم ازدست رفتنشان شعر سرود.
فاضل سکرانی به حق سرباز جبهه مبارزه مقاومت فرهنگی و مسالمت آمیز وطنی و ملی عرب احواز بود. وی با وارد ساختن اشعار بزرگان عرب نظیر ابونواس الاحوازی و المتنبی در شعر عامی احوازی، درخت هویت عربی احوازی را از سرچشمه پاک شعرعرب سیراب کرد وجان تازه ای بخشید.
روحش شاد و یادش برای همیشه ماندگار
هیئت تحریریه سایت جنبش ملی دموکراتیک عرب الاحواز، پادماز