مسئولان غیرعرب طرح استعماری توسعه نیشکر دستورداده اند تاامسال فصل برداشت نیشکر رابا نواختن توشمال لری وبرگزاری رقص با لباس های محلی لری برخاکی که به زور از دست کشاورزان عرب مصادره شده است، آغاز کنند. کارگران عرب که درمزارع نیشکر مشغول به کارهستند این منظره عجیب را با بهت وحیرت تمام ازدور نظاره گر بودند.
به راستی چرا توشمال لری دراحواز نواخته می شود وچرا مسئولان غیرعرب استان دستور اجرای رقص محلی لری با لباس های محلی لری دراحواز سرزمین عربها را داده اند؟
نگاهی دوباره به سرنوشتی که عبادان عربی دچار آن شد وازیک شهر مطلقا عرب به بزرگترین پایگاه فارسی سازی آنهم در عمق مناطق مطلقا عرب نشین جنوب اقلیم احواز تبدیل شد، گویای وضعیت کنونی احوازاست.
آنچه امروز به عنوان لهجه “آبادانی” درایران شناخته شده است خود لهجه نزدیک به لری است. درعبادان نیز پس ازآنکه دولت مرکزی ایران توانست به واسطه توسعه پالایشگاه نفت ووارد ساختن درحدود ۲۵۰ هزار غیرعرب به این شهر، رسما از طریق صداوسیمای این شهر به تبلیغ هویت لری برای این شهر اقدام کرد. درحمایت از این هویت جعلی عبادان هنرمندان ونویسندگان وخوانندگان مرکزگرا آثار متعددی خلق کردند تا ثابت کنند که “آبادان شهر خومونه”.
درآبادان نوین غیرعرب ها همه کاره بودند وثروتمند وعرب ها حاشیه نشین وفقیر وچشم به راه مهاجران! درآبادان نوین عربها چاره ای جز اشتغال کاذب نظیر دستفروشی وخدمت کاری وغیره نداشتند. مجریان طرح پاکسازی نژادی درعبادان آنچنان عمل کردند که وابستگی عربها به درآمد حاصل از این شغل های کاذب آنها راچشم به راه دست غیرعربها ساخته ووابسته به آن!
مقایسه وضعیت شهر احواز در دودهه اخیر باعبادان نشان از تطابق های خیلی زیادی دارد. دردو دهه اخیر دولت مرکزی ایران موفق شده است بیش از ششصد هزار غیرعرب به شکل ثابت درشهراحواز مستقر داشته باشد. به این معنا که بیش از یک ونیم میلیون غیرعرب وارد شده وعده ای نیز که به اندازه کافی سرمایه جمع کرده اند بارخود رابسته وبه تهران ویا اصفهان ویادیگر شهرها رفته اند. ورود وخروج غیرعربها به استان درحال حاضر ادامه دارد اما آنچه برای دولت مرکزی ایران حائز اهمیت است استقرار دائمی غیرعربها دراحواز است.
تجربه به دولت مرکزی نشان داده است که اصفهانی ها وتهرانی ها ویزدی ها پس ازدست یافتن به ثروت کافی به دلیل شرایط سخت آب وهوا از اقلیم احواز مهاجرت می کنند. لرها گزینه مناسب دولت مرکزی هستند برای استقرار نسبت بیشتری از غیرعرب ها دراحواز. به ویژه که هم تجربه تاریخی درعبادان حکایت ازنقش مثبت لرها درتطبیق طرح های شیطانی دولت مرکزی دارد وهم جمعیت لرها آنچنان است که قادر است نسبت اکثریتی ساکنان اصلی را کاهش دهد.
انتشار وسیع تکدی درمیان عربها، روی آوردن بینوایان عرب به گاری های زباله برای یافتن غذا، وجود هزاران جوان عربی که به واسطه جمع آوری نان خشک وآهن پاره وپلاستیک امرار معاش می کنند وانتشار وسیع زندگی حاشیه نشینی دراحواز حکایت ازفاجعه بزرگی دارد که دولت مرکزی ایران با فراخواندن لرها به این اقلیم وسپردن تمامی فرصت های شغلی ودادن امتیازات تجاری به آنان، رقم زده است.
پیدایش بازارچه فلافل لشکرآباد که گویا درآن به غیراز فلال دهها نوع فحشای دیگر نیز توزیع می شود، جلوه ای کاملا شبیه به بازارچه های عربها در “آبادان پهلوی” است. انتشار اینگونه بازارچه که درآن عربها برگوشه ته مانده سفره غیرعربها نشسته اند، خود اقدامی حساب شده برای کنترل نارضایتی مردمی وتوجیه گر این تبعیضات است.
آنچه امروز دولت مرکزی ایران درحال انجام آن است مدیریت ستم وتبعیض درحق عربها است. دولت مرکزی بافراخواندن لرها به احواز وپس ازآنکه نسبت آنها به اندازه کافی رسیده است مدتی است که باخیالی آسوده سعی دارد به واسطه مسئولان استانی درمناسبت های رسمی مختلف هویتی جعلی برای احواز عربی بسازد.
دست زدن به چنین اقدامات حساسیت زا از سوی جمهوری اسلامی ایران نشان از آن دارد که سیاست پاکسازی نژادی اقلیم احواز ازوجود عربها، دغدغه اصلی این نظام نژادگرای ضدبشری است. مطرح ساختن هویت لری به عنوان هویت اقلیمی که هزاران سال قبل از وارد شدن پارس ها به کویرستان مرکزی ایران موطن اصلی عربها بوده است، به هیچ وجه نمی تواند اقدامی درراستای همگرایی وبرادری عرب ولر قلمداد شود.
آنچه عیان است دولت مرکزی ایران که با استفاده ابزاری کردن از بحران مهاآباد وایجاد اختلاف شدید میان کورد وتورک های آزربایجان بیشترین سود رانصیب خود کرده است، حال به فکر آن افتاده است تا با یک سنگ دوغایت رامورد هدف قرار دهد. یکی پاکسازی نژادی دراحواز ودیگری تاسیس پایگاهی مردمی که همان لرهای مهاجر هستند برای سرکوب عربها. به عبارتی دولت مرکزی ایران سعی درخلق مکانیزمی طبیعی برای سرکوب اعتراضات عربها دارد. مکانیزمی که نیروهای خود را ازاراده داشتن زندگی بهتر نزد لرهای مهاجر تامین می کند.
درحقیقت این فارس های مرکزگرا هستند که درتوشمال لری می دمند وبرخی لرها را همچون عروسک های خیمه شب بازی برخاک عربی احواز می رقصانند. برلرهاست که آینده نگر باشند وبه زورگویی وسیاست های ضدبشری مرکزگراها دل نبنند. گرچه سیاهی نژادپرستان پرشیا تاکنون دهه هاست که به طول انجامیده است اما سپیده دم دور نیست.
هرآنکس که باسیاست های پاکسازی نژادی دولت مرکزی ایران به احواز قدم نهاده است ظالمانه حق مردمانی راخورده است که بردریایی از نفت زندگی می کنند اما به حاشیه شهرها رانده شده ودرفقر وگرسنگی به سر می برند.