آب کارون و دیگر منابع آبی ملت عرب در جغرافیای ایران، مشکلاتی را در بردارد که در فشارهای ژئواستراتژیک که از جانب دولت ایران بر ملت عرب وارد می شود نقش می بندد. این فشارها از سوی نظام حاکم بر ایران و با پشتیبانی نمایندگان مجلس شکل گرفته است.
فشارهای وارده؛ خطرات و تبعات اقتصادی- سیاسی نامطلوبی، بر ملت عرب تحمیل نموده و اثراتی منفی بر زندگی، اقتصاد وسلامتی مردم وارد کرده است. همچنین پیش بینی می شود که این خطرات و فشارهای آبی، در سال های نه چندان دور، امنیت غذایی این ملت را با معضلی جدی مواجه خواهد ساخت.
واقعیت امر این است که آینده نامعلوم این مشکل، تبعات نامطلوبی بر میزان و سهم آب هر فرد در یک سال، و میزان پاکی و بهداشتی بودن آب که رفته رفته بر میزان شوری وآلودگی آن افزوده می شود؛ خواهد داشت.
در این بحث، این مهم ، را از حیث چگونگی و هدفهای آن و آنچه لزوما” بایستی در جهت خنثی سازی طرح های انتقال آب ملت عرب به استان های مرکزی ایران است، را مورد مداقه قرار می دهیم.
کشور ایران از جهات گوناگونی با مشکلات سیاسی وامنیتی مختلفی دست به گریبان است. لکن با نگاه به آینده نه چندان دور می توان اذعان نمود که مشکل اساسی آنها را نه امنیت مرزی، سرزمینی، اقتصادی و مالی شکل می دهد، بلکه کمبود آب بعنوان بغرنج ترین مشکل گریبان گیر نظام حاکم بر این جغرافیاست و در اعتراضات و جنبش های اخیر ملت عرب و ملت ترک برای حفظ منافع آبی خویش در برابر نظام حاکم تجلی می نماید.
در این تحقیق ضمن بررسی میزان آب ، مشکلات آن و در نتیجه حقوق آبی را مورد بررسی قرار می دهیم.
معضل دو گانه آب ملت عرب در جغرافیای ایران ، در میزان درصدی و نوع آن نقش می بندد، که : اولا”: از حیث میزان درصدی: با توجه به میزان آب موجود نسبت به آب مصرفی سالیانه ملت عرب دچار کمبود و نقصان آب می باشند .
مشکل دوم آب ، آلودگی آن است. این آلودگی حاصل ریختن آب های آلوده کارخانجات و فاضلاب های شهری آلوده به مواد شوینده، چربی و مواد سمی یا آبهای زهکشی کشاورزی (طرح نیشکر) که همراه با مواد شیمیایی وسموم آفات است، صورت می گیرد. اضافه بر آن آلودگی آب باران بواسطه پسماندهای موجود روی سطح زمین یا سیل زباله های دفن شده یا بازماندهای صنعتی حاصل از پسماندهای شرکت های نفت و پتروشیمی های بندر معشور وعسلویه صورت می پذیرد.
در این بین آب دریاها نیز از آلودگی حاصل از نفتکش های بزرگ نفتی و نشت نفت یا بازماندهای کارخانجات شیمیایی و پتروشیمیایی ها یا پالایشگاه های نفتی در امان نخواهد ماند؛ ونتیجه آن تولد هزاران نوزاد ناقص الخلقه وسقط جنین در بین زنان در شهرهای اقلیم ملت عرب در عبادان، المحمره، خور موسى، معشور، التمیمیه (هندیان)، عسلویه، غنوه (کناوه) ودهها شهر و روستای دیگر است که در خبرگزاری های رسمی نظام و در طی سالهای گذشته بیان گردید.
در این بین هورها (تالابها) نیز با مشکلات جدی مواجه شده اند. با وجود کم آبی ناشی از کاهش بارندگیها در سالهای اخیر وسیاست غلط انتقال آب، حفاری های نفتی در هورها و سوء مدیریتها که آن را تشدید کرده است، وضعیت هورها ( تالاب های “العظیم” و “فلاحیه یا دورق”) را به نقطه بحران رسانده است، و به تبع آن آب هورها شدیدا کاهش وآلوده شده اند. این امر موجب شد تا آلودگیهای محیطی افزایش یافته و به کیفیت آب شیرین رودهای الاحواز کاملا نابود گردد.
در حال حاضر ملت عرب، در معرض تهدید های آبی قرار گرفته است. و این یک واقعیت تلخ است که این اقلیم به رغم برخورداری از رودهای پرآب در طول سال با کمبود منابع آبی مواجه است و تداوم این امر علاوه بر کمبود آب آشامیدنی در بیشتر مناطق، کشاورزان را نیز با مشکلات عدیدهای مواجه کرده است.
لازم به ذکر است که کمبود و نقص یک میلیارد متر مکعب آب بعنوان مثال در ذخیره آبی برای استفاده طرح های کشاورزی موجود؛ بمعنای آبیاری نکردن و زیر کشت نبردن ۵۶۰۰۰ هکتار از زمین های زراعتی ملت عرب خواهد بود.
در مقابل و از دید مسائل سیاسی پیش بینی می شود که این تهدیدهای آبی به قصد تضعیف ملت عرب یا تن دادن به اهداف و اطماع نظام حاکم صورت می پذیرد. زیرا که این فشارها دریک جهت پیشبرد امنیت آبی استانهای مرکزی ایران را تضمین می نماید. از سویی دیگر موجب رونق کشاورزی این مناطق گشته ومهمتر از آن احتمال انتقال پایتخت نظام ایران از تهران -که وجود اکثریت ترک را خطری جدی برای آن می بینند- به اصفهان را تداعی می کند.
حقیقت امر این است که این سیاست های ناشیانه نظام حاکم را هم می توان به مثابه فشار برای تغییر ساختار طبیعی واکونومیک اقلیم ملت عرب تعریف نموده و بعنوان سلاحی فعال در خدمت اهداف استراتژی نظام قرار داده شده است. آما با نگاهی به بحث حقوقی انتقال آب نمایان می شود که این امر بالطبع منافی معاهده هلسنکی سال ۱۹۶۶ است که در بردارنده قوانین و اصول استفاده از آب رودها برای کاربرد غیر کشتیرانی است.
بومونت (beaumant) تاکید می کند که راجع به آبهای زراعتی، مدافعین بدون مرز (بین الملل) حقوق دو چندانی را برای “مناطق پایین رود” قائل اند و بر این اساس ایران موظف است که حقوق ملت عرب را بر پایه معاده مذکور و مطابق با تفسیر«مبداء استخدام عادلانه» رعایت کنند .
همچنین براساس موازین در قراردادهای بین المللی بر ایران واجب است که رعایت کند:
أ : برنامه و قواعد کمیسیون حقوق بین الملل معروف به “مبداء هلسنکی” راجع به چگونگی استفاده از رودها در سال ۱۹۶۶٫
ب: گزارش سال ۱۹۸۸ کمیته حقوق بین المللی که بر اساس مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۱۹۴۷ راجع به حقوق استفاده غیرکشتیرانی در مسیر آبهای بین الملل که سالیانه اعلام می گردد.
ج: در سال ۱۹۸۹ گروهی از کارشناسان آب بر پایه نشست های متعدد، معاهده ” Bellaglo ” را تایید نمودند. این تحقیق های جمعی بر اساس قواعد جدید و قابل قبول در جهت رعایت حقوق تمام کشورها وملت ها که در رودها سهم دارند تاکید دارد.
در واقع عدم رعایت موازین فوق، کم شدن شدید آب رودهای اقلیم ملت عرب را در پی خواهد داشت و اثرات نامطلوبی در کیفیت آب گذاشته است. زیرا که از جهتی بدلیل کمبود آب، پسماندهای آبی طرح نیشکر، املاح افزایش یافته و از جهتی دیگر بدلیل استعمال آب در گردش توربین های موجود بر روی سدها در هنگام استفاده مجدد منجر به آلودگی بیشتر می شود. در نتیجه بر استفاده آشامیدنی آبها تاثیر نامطلوبی دارد.
نتیجه گیری
با توجه به نظرات خیل عظیمی از محققان از سال ۲۰۰۰میلادی به بعد آب به عنوان مشکل اساسی قابل بحث در خاور میانه میتواند جای نفت را تسخیر کند وبه تحلیلی فراتر مبنی بر جنگ آینده آب پرداختند. در جغرافیای کنونی ایران معضل آب بیشتر از هر پارامتری ساختار وهیکله نظام را با دشواریهای جدی مواجه کرده است و پیش بینی می شود که در آینده نه چندان دور جنبش های وسیع تری از سوی ملت عرب و ترک علیه سیاست های غلط انتقال آب صورت پذیرد.