هفته گذشته در ماه فوریه جاری، یک منبع احوازی با استناد با اظهارات شاهدان محلی خبرداد که پیکر چهار جوان عرب اهل کوی ملاشیه احواز به چاله ای در نزدیکی شهر باغملک سپرده شده است. این چهار جوان که سه تن از آنها برادارن حیدری هستند به همراه دوستشان علی نعامی در ماه ژوئن ۲۰۱۲ اعدام شدند.
پیکرهای این جوانان پس از اعدام به منطقه ای کوهستانی در نزدیکی شهر باغملک منتقل شده وبه شیوه ای کاملا اهانت آمیز و ضد بشری در چاله انداخته شده و روی آنرا با بتون پوشانده اند. نظام نه جمهوری و نه اسلامی با این کار نشان داد هیچگونه احترامی برای ارزش های انسانی و حتی اسلامی قائل نیست.
این اولین بار نیست که نظام ضدبشری در ایران اینگونه اهانت ها را در حق پیکرهای بی جان فرزندان ملت عرب احواز روا می دارد. دقیقا چند روز پیش یعنی در حدود ۱۲ فوریه پیکر جوان عربی که دست ها و پاهایش بسته شده بود و صورتش با پارچه ای پوشانده شده بود از رودخانه جراحی گرفته شد. تجربه فعالان احوازی حکایت از آن دارد که چنین کاری بدون شک کار اطلاعات وشکنجه گران کینه توز آن است.
به عقب که بازگردیم در ماه مه سال ۲۰۰۵، دو سه هفته پس از انتفاضه تاریخی ملت عرب احواز در ۱۵ آوریل همان سال، پیکرهای بی جان پنج جوان عرب توسط ماهیگران عرب از رودخانه کارون گرفته شد. فعالان احوازی عکس هایی را از پیکرهای این جوانان بر شبکه اینترنت منتشر کردند که به خوبی آثار شکنجه شدید روی بدن این این جوانان را نشان می دهد. بدن این جوانان در قسمت های مختلف دچار سوختگی های شدیدی شده بود.
در سال های پس از ۲۰۰۵ تاکنون، این حوادث چندین بار تکرار شد و شماری پیکرهای بی جان از رودخانه ها گرفته شده است.
بدون شک نظام جمهوری اسلامی ایران متهم اصلی در این جرایم ضدبشری است. آنچه کفه اتهام این نظام را سنگین تر می کند آن است که این نظام در تعامل با زندانیان و بازداشت شدگان سیاسی و مدنی عرب احواز پرونده سیاهی دارد. صدها مثال عینی وجود دارد که جمهوری اسلامی فعالان سیاسی عرب را برای ماهها و در برخی حالت ها سالها در بازداشت گاههایش زندانی کرده است. خانواده های بازداشت شدگان نیز بارها به مسئولان ستاد خبری و اطلاعات مراجعه کرده اند اما جوابی دال بر بازداشت آنها نگرفته اند. در سال های سیاه دهه شصت و هفتاد شمسی برخی زندانیان سیاسی عرب تنها زمانی خانواده هایشان از وضعیت فرزندان باخبر می شدند که این فعالان اعدام شده اند.
بازداشت جوانان عرب و فعالان مدنی وسیاسی عرب احوازی کاملا به اتهامات واهی و به دور از حقیقت از دیگر اقدامات نظام سرکوبگر درایران است. جوانان عرب با شرکت در تظاهرات مسالمت آمیز و یا فعالان فرهنگی وسیاسی با مشارکت درفعالیت های صلح جویانه وبه دور از خشونت تنها به دلیل مخالفت با سیاست های نظام بازداشت می شوند. این جوانان بی گناه به اتهامات سنگینی همچون اقدام علیه امنیت ملی و گاهی به اتهام محاربه باخدا و رسول متهم می شوند. در این زمینه تجربه نشان می دهد که آن دسته از بازداشت شدگانی که بازداشت آنها در امکان عمومی صورت می گیرد و خانواده های آنها از بازداشت فرزندانشان اطلاع نمی یابند به شدت درمعرض خطر بدررفتاری شدید نظام قرار دارند.
از دیگر موارد بدرفتاری نظام با زندانیان عرب، نگه داشتن آنها برای مدت طولانی در شکنجه گاههای اطلاعات است. آخرین مثال در این زمینه پنج جوان عرب شهر خلفیه هستند که قبل از محاکمه نه ماه در بازداشتگاههای اطلاعات زیر شکنجه بوده اند.
از دیگر شواهدی که اتهام جمهوری اسلامی را تثبیت می کند کشتن بازداشت شدگان عرب در زیر شکنجه شدید شکنجه گران کینه توز این نظام است. تنها از سال گذشته تاکنون نام های بیش از هفت جوان عرب که زیر شکنجه جان باخته اند، توسط فعالان حقوق بشر احوازی منتشر شده است.
بنابراین نظامی که جوانان عرب بی گناه را بی جهت بازداشت می کند وآنها را بدون اطلاع خانواده هایشان برای مدتی طولانی در شکنجه گاههایش نگه می دارد و آنها را زیر شکنجه به قتل می رساند طبیعی است که مسئول اصلی پرونده پیکرهای غرقانده شده در رودخانه ها است. تک تک اینگونه رفتارهای نظام به خودی خودی اهانتی بزرگ به بشریت است. نظامی که به این اهانت ها در حق انسان های زنده خوگرفته است هیچ ابائی از اهانت به پیکرهای بی جان جوانان عرب ندارد.
رژیم جمهوری اسلامی با به آب رودخانه ها سپردن پیکرهای جوانان عرب سعی در شستن خون این جوانان بی گناه از چهره جنایتکارانه اش دارد. غافل از این که خشونت علنی نظام در طول دهه های گذشته و بخصوص پس از انتفاضه آوریل ۲۰۰۵ چهره واقعی این رژیم جنایتکار را برای تک تک فرزندان ملت عرب آشکار ساخته است.
مهدی هاشمی
عکس زیر مربوط به پیکر جوان عربی است در فوریه ۲۰۱۳ از آب رودخانه جراحی گرفته شد.