باید که از این ظلم جامه درید… فرج الهائی در بازداشت اداره ی اطلاعات
نباید بگوئی که معادی هست و اینکه هر بنده ای باید که در برابر عدل خدای خویش جوابگو باشد، نباید بپرسی که این مواد مخدر از کجا می آید و چگونه به آسانی توزیع می شود و اگر هم دیدی که فقر هتک حرمت می کند و زنی از شدت فقر فرزند خود را به حراج گذاشته، نباید بغض کنی و یا برآشفته شوی.
همان کاری که فرج الهائی در آخرین ویدیوی خود کرد و پرسید آنچه را که نمی باید بپرسد؟ اینکه چگونه می شود که اداره ی اطلاعات از عراق و لبنان و سوریه همه چیز بداند اما از فروشندگان مواد مخدر بی خبر باشد، که اینچنین سوالی نباید ذهن هیچ کس را به خود مشغول کند که اگر چنین شد نقابداران اداره ی اطلاعات به خانه ات میریزند وتو را چشم بسته به سلولهای انفرادی می برند شکنجه ات میکنند وساعت ها زیر شدیدترین فشارهای روحی بازجوئی ات می کنند و بعد هم زندان و هزار و یک جور دربدری.
فعال فرهنگی باشی یا فعال اجتماعی یا دست اندر کار کمک به مستمندان، شاعر باشی یا نویسنده یا یزله گوی هر چه که باشی مادامی که عرب هستی تو را لاجرم گذری خواهد بود به تاریکخانه های دستگاه های چندگاه امنیتی ایران .
به جرأت میتوان گفت که در الاحواز دیگر هیچ موسسه فرهنگی عربی وجود ندارد. هیچ نشریه ائی به زبان عربی منتشر نمی شود. هیچ کنشگر اجتماعی یا زیست محیطی عربی فعالیت نمی کند. در الاحواز دیگر هیچ چیز نفس نمی کشد.
از آن کس که حکم دستگیری فرج الهائی را امضا کرد باید پرسید که اگر تو بودی ومی دیدی که اعتیاد خانواده ای را به فلاکت در آورده تا آنجا که زنی جلوی دوربین فرزند خود را برای فروش به عرضه میگذارد چه می کردی؟ آیا نمی پرسیدی که چه کسی باید جوابگو باشد؟ یا از بی خردی و بی تدبیری و خیانت دولتمردان آهت بر نمی آمد؟ آیا بغضت نمی ترکید؟ آیا نفرین نمیکردی بانیان این چنین فقری را؟ آیا جامه بر خود نمی دریدی؟
نمی دانم شاید انسانها با هم متفاوتند، یا فرج الهائی ها به غلط عده ایی را انسان پنداشته اند؟
صالح حنون