اظهارات پروانه سلحشوری نماینده تهران در مجلس شورای جمهوری اسلامی ایران طی هفته گذشته، درباره برون کوچ بیش از ۴۰۰ هزار احوازی به شهرهای شمالی ایران نوعی اعتراف دولتی به اجرای سیاستهای پاکسازی نژادی در احواز محسوب می شود.
البته این عضو رسمی سیستم حکومتی در ایران این اظهارات را در محکومیت این سیاستها بیان نکرده است. اظهارت این نماینده در راستای ترس درونی مرکزگرایان از انعکاس تاثیرات منفی و خطرناک سیاستهای زیست محیطی دولت ایران بر مهاجران کاشته شده از سوی دولت مرکزی در احواز است.
اما بدون اندک شکی تاثیر اصلی سیاستهای زیست محیطی دولت ایران در بستن آبها بر اقلیم احواز، در درجه اول متوجه روستائیان و کشاورزان عرب است. پس از شکست سیاستهای فرهنگی و تبعیض نژادی سیستماتیک در تاثیر بر هویت و ساختار اجتماعی روستائیان احوازی، دولت ایران متوسل به طرحهای امنیتی-صنعتی و کشاورزی شده و کار تخریب روستاها و مصادره زمینهای آنها را در طرحهای هشت گانه نیشکر و پرورش آبزیان و منطقه آزاد تجاری اروند و غیره شد. در این راستا اما سیاستهای امنیتی-برقابی دولت ایران تاثیر بمراتب وسیعتر و خطرناکتری داشتند؛ و روستائیانی که هزاران سال در کنار رودخانه های احواز زیسته اند هستی خود را برباد رفته دیدند. در حوزه کرخه خشک شده، ممنوعیت کشاورزی در حدود یک دهه است که از سوی رژیم ایران اعمال می شود و خشکی تالاب العظیم برچیده شدن ماهیگیری و مرگ دامها و گاومیش ها را بدنبال داشته است. خشک شدن کارون و جراحی نظیر سبب مرگ بخش غالب نخلستانهای فلاحیه و عبادان و معشور شده است. روستاها اما یکی پس از دیگری خالی از سکنه می شوند و حاشیه نشینی در شهرها همچنان رو به افزایش است.
فاجعه زیست محیطی حداقل دو بعد وسیع و خطرناک داشته است؛ یکی برهم خوردن چرخه زیست محیطی و بوجود آمدن خلل بزرگی در آب و خاک و هوا و مرگ دهها هزار انسان و حیوان و دام و گیاه و نبات و نخل و غیره وغیره، و دیگری تاثیرات مستقیم اقتصادی و تعطیلی کشاورزی و ماهیگیری و دامپروری و نخلداری و خلاصه از کار افتادن سیستم سنتی در امرار معاش در مناطق غیرشهری احواز است.
بدون شک برون کوچی تنها مهاجرانی که در چارچوب طرحهای پاکسازی نژادی دولت ایران وارد اقلیم احواز شده اند، و تاب تحمل شرایط خطرناک آب وهوایی احواز را ندارند، تهدید نمی کند. شهرنشینان احوازی که از تبعیض نژادی گسترده در دسترسی به فرصتهای شغلی رنج می برند برون کوچی بمراتب تهدید بیشتری برای آنها محسوب می شود. زندگی در احواز و استنشاق هوای آلوده احواز خطرهایی نظیر از کار افتادن ریه ها و انسداد عروقی و قلبی، و آشامیدن آب به شدت آلوده احواز و یا خوردن محصولات کشاورزی آلوده خطرهایی نظیر ایست کلیه ها، افزایش ده برابری ابتلا به بیش از هشتاد نوع سرطان در مقایسه با سایر نقاط ایران و انواع خطرهای دیگر را بهمراه دارد.
دهها هزا احوازی نیز طی دهه گذشته تحت تاثیر فشارهای دستگاه قهر و خشونت جمهوری اسلامی و تبعیض سیستماتیک دولتی مجبور به ترک وطن شده و به کشورهای غربی پناهنده شده اند.
اما ساکنان اصلی اقلیم احواز که اکثریت غالب آنها طبقات ضعیف و یا فقیر جمعیت در احواز را تشکیل می دهند، جز حاشیه نشینی و زندگی در فقر و تنگدستی چاره دیگری ندارند. درد و رنجهایی که در نتیجه سیاستهای ضد بشری دولت ایران بر این مردم تحمیل شده است بدون شک در تعارض با تمامی بیانیه های جهانی حقوق بشر و اقدامی در راستای پاکسازی نژادی آرام و غیرمسلحانه محسوب می شود.
اصرار دولت ایران بر بستن آبها بر اقلیم احواز و خشکاندن این اقلیم اقدامی ضدانسانی و محکوم است و تا زمانی که اینگونه اقدامات ضدبشری از سوی همگان از جمله اپوزیسیون ایرانی محکوم نشود امیدی به صدق ادعای ایرانیان در همزیستی مسالمت آمیز وجود ندارد.