موضوع ربودن و ترور مخالفان سیاسی در خارج از مرزها از سوی نیروهای امنیتی رژیم ایران موضوع جدیدی نیست. حاکمان رژیم آخوندی وجود معترضان و رهبران مخالف در خارج را خطری روز افزون تلقی می کنند وبنا به همین دیدگاه این رژیم استراتژی حذف مخالفان را سرلوحه کار خود قرار داده است. رژیم برای تحقق این استراتژی به شیوه های ترور و آدم ربایی به شیوه ی باندهای تبهکار متوسل شده است.
در سالهای حکومت رفسنجانی رژیم به شکل مستقیم وارد عمل می شد وعملیات ترور را از طریق عناصر وزارت اطلاعات ویا سپاه ودر برخی حالات از نیروهای مزدور خود در حزب الله لبنان یا سایر گروههای تروریستی نیز برای اجرای عملیات ترور یا آدم ربایی استفاده می شد. نمونه های این نوع عملیات را می توان در ترور رهبران کورد در اروپا و یا ترور شاپور بختیار در فرانسه ملاحظه نمود.
در واقع می توان گفت که اساس این عملیات از اینجا نشئت گرفته که وقتی علی خامنه ای، رهبر دیکتار کنونی به رهبری رسید، یک نهاد تحت عنوان، کمیته امور ویژه، تحت فرمان مستقیم او کار خود را برای ترور افرادی که در نظر خود، برای نظام خطر می داند، تشکیل داد. با تشکیل کمیته ی ویژه، ترور مخالفان رژیم در خارج کشور روند سیستماتیک به خود گرفت. به این معنی که اگر قبل از آن ترورها توسط نهادهای مختلفی صورت می گرفت بعد از تشکیل کمیته یاد شده این ترورها با برنامه ریزی بیشتری اجرا گردیدند. وتغییر رویه های و نحوه انجام ترورها از تصمیمات این کمیته بحساب می آیند.
آنچه در چند سال اخیر رخ داد نشانه ایجاد تغییر در نحوه اجرای عملیات ترور وآدم ربایی توسط رژیم تروریستی ایران دارد. بررسی ها نشان می دهد که رژیم ایران از باندهای تبهکار و قاچاقچیان مواد مخدر برای پیشبرد استراتژی از بین بردن مخالفان خود استفاده میکند، تا به زعم خود مسئولیت کمتری متوجه او شود. هر چند این تغییر شیوه حقیقت ماهوی رژیم را تغییر نمی دهد چرا که این رژیم از همان اوایل بنیان وجودی خود را بر اساس ایجاد رعب و وحشت و ترور نهاده است. همچنین این تغییر شیوه نشانه ی واضحی است بر این حقیقت که حاکمان تهران عبارتند از باند جنایتکاری که برای تحقق اهداف خود به هیچ عرف وقانون بین المللی پایبند نیستند.
اما این تغییر شیوه رژیم زنگ خطری است برای مخالفان رژیم؛ بخصوص فعالان احوازی که در سالهای اخیر مورد توجه ویژه نیروهای امنیتی رژیم آخوندی بودند.
بررسی ترور فعالان احوازی توسط دولت ایران در داخل وخارج از الاحواز موضوعی است که احتیاج به پژوهش گسترده ای دارد که از حوصله این نوشته خارج است، و پیشینه تاریخی طولانیی دارد که به زمان اشغال الاحواز در سال ۱۹۲۵ بر میگردد. ولی هدف از این نوشته یادآوری خطری است که در زمان کنونی متوجه فعالان احوازی در کشورهای غربی می باشد.
شاید بتوان تاریخچه ترور فعالان احوازی در کشورهای غربی را در حادثه مرگ مشکوک محمد نواصری(۲۰۰۷) در کشور هلند و منصور احوازی (سیلاوی) (۲۰۰۸) در کشور بریطانیا ردیابی کرد. متأسفانه در آن دوران مقامات کشورهای ذکر شده هیچگونه بررسی وپیگیریی که لازم باشد را انجام نداند. و علی رغم اینکه فعالان احوازی انگشت اتهام را متوجه رژیم ایران کردند ولی هیچ پیگیری قانونی قابل ملاحظه ای از جانب آنها صورت نگرفت، که باعث شد پرونده این دو فعال همچنان در هاله ای از اغماض باقی بماند. در صورت قبول سیناریوی ترور خاموش این دو بزرگوار توسط ایران می توان نتیجه گیری کرد که رژیم با کمک عناصر مخفی خود که در بین فعالان احوازی رخنه کرده بودند وبا استفاده از سم مهلکی که نشانه ای از خود نمی گذارد اقدام به ترور آنها کرده است.
در روز ۸ نوامبر ۲۰۱۷ (۱۷ آبان ۱۳۹۶) احمد مولا (نیسی ) از مؤسسان و رهبر حرکه النضال العربی لتحریر الاحواز در مقابل درب خانه اش در کشور هلند به ضرب گلوله فرد ناشناسی به شهادت رسید. همه اتهامات در همان روز اول متوجه رژیم ایران گردید. هرچند رژیم این موضوع را انکار کرد ولی دستگیری عامل ترور که عضو یکی از باندهای تبهکار همدست با ایران می باشد جای هر گونه شکی را از بین برد.
حادثه ربودن حبیب چعب (معروف به حبیب اسیود) رئیس سابق حرکه النضال در اکتوبر ۲۰۲۰ در کشور ترکیه وانتقال او به داخل ایران، بیانگر این موضوع است که تمرکز نیروهای امنیتی رژیم ایران متوجه فعالان احوازی شده است. افشاگری سازمان اطلاعات کشور ترکیه (میت) در خصوص همدستی رژیم ایران با باندهای تبهکار و قاچاقچییان مواد مخدر و بکارگیری صابرین سعیدی (پرستوی وزارت اطلاعات) که در میان فعالان احوازی نفوذ کرده بود ، گواه دیگری است بر تبهکاری وخوی تروریستی حکومت ایران. و نشان دهنده این امر است که رژیم برای حذف مخالفان سیاسی خود دست به هر کاری می زند.
اقدام رژیم ایران در ربودن مخالفان نظام مستقر در خارج و انتقال آنها به داخل ایران باعث شده برخی رسانه ها و سازمان های بین المللی از خود واکنش نشان دهند،از جمله وال ستریت ژورنال در مقاله ای که منتشر کرده از رهبران جهان خواسته، اقدامات رژیم ایران در ترور و آدم ربایی مخالفان سیاسی موجود در خارج را به عنوان سیاست ارعاب از سوی رژیم ایران قلمداد کنند و انجام چنین اقداماتی را برای رژیم پرهزینه کنند. در جای دیگر مقاله، اشاره به آمار بالای اعدام ها، ترور و ربودن شخصیت های مختلف کرده.
هر چند هنوز همه زوایا وخفایای پازل ربودن حبیب اسیود کاملاً مشخص و برملا نشده است، ولی روشن شدن یا نشدن آنها در حقیقت وقوع عمل ربودن وی تغییری ایجاد نمی کند.
حوادثی از این قبیل نشان دهنده وجود نقص و شکاف های امنیتی در درون احزاب و فعالان احوازی می باشد. این امر مسئولیت همه فعالان را دو چندان می کند تا نسبت به رفع این نواقص اقدام کنند تا شاهد تکرار اینگونه اتفاقات تلخ وناگوار در آینده نباشیم.