در دهه شصت شمسی یک خواننده احوازی در سوگ برادرش که بدست جمهوری اسلامی اعدام شده بود، در ماه محرم نوحه ای با عنوان “حامیها حرامیها” خواند. بلافاصله بسیجی ها به مراسم نوحی خوانی در میدان لشکرآباد حمله برده و وی را بازداشت کردند و چند صباحی او را در بند جمهوری اسلامی به حبس کشیدند. مضمون این نوحه عبارت بود از اینکه وای به زمانی که گرگ چوپان گله شود!
این ضرب المثل احوازی بدقت گویای حال امروز ملت عرب و تلاشهای هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی برای ادای نقش پدر دلسوز برای این ملت است.
در زمینه دیدار عده ای از وابستگان به جمهوری اسلامی و شماری از ساده اندیشان با هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی، نگاهی ساده به گذشته بخوبی نشان میدهد که در دوره ریاست جمهوری رفسنجانی، در دورانی که از سوی دار ودسته وی به دوران سازندگی شهرت یافته بود، دهها سد بر روی رودخانه های اقلیم احواز در استانهای لرستان، چهارمحال وبختیاری، گلهگیلویه وبویر احمد و ایلام ساخته شد و روند ساخت سدها شتاب زیادی یافت.
در زمان رفسنجانی، دستگاه رسانه ای حکومت بشکل عوامفریبانه ای شعار منع خروج حتی یک قطره از آب شیرین و ورود آن به خلیج را رواج دادند. با استفاده از این عوامفریبی رفسنجانی مرز آبی ایران که عبارت بود از دهها سد در استانهای مشرف به اقلیم احواز است را تاسیس کرد و احواز را در پشت دیوارهای بلند این سدها قرار داد و از نعمت آب شیرین محروم کرد. بعلاوه با این کار دولت رفسنجانی بشکل مستقیم ۱۳ رودخانه ورودی به عراق را خشکاند.
تصمیم دولت رفسنجانی در راستای خشکاندن حوضه آبریز دجله در شرق عراق و خشکاندن اقلیم احواز بواسطه ساخت دهها سد، نقشی اساسی در بحران زیست محیطی کنونی در احواز دارد.
در زمان ریاست جمهوری رفسنجانی، دولت اقدام به تاسیس هفت طرح عظیم و ویرانگر نیشکر کرد که برخلاف هشدارهای طرفداران محیط زیست و مبتنی بر اهداف امنیتی بوده است. این طرحها با مصرف میزان بالای آب و رها سازی پسابهای بشدت شور در بستر رودخانه ها، برداشت محصول بواسطه سوزاندن آن، فاجعه زیست محیطی بزرگی را رقم زده اند. این طرحها نمکی که هزاران سال در دل زمین انباشته شده بود را شسته و به بستر رودخانه ها می ریزند و چرخه عظیمی از آلودگی آب و خاک احواز را براه انداخته اند.
بعلاوه طرحهای مذکور بیش از ۲۵۰ هزار هکتار از زمینهای کشاورزان عرب را مصادره کرده و آنها آواره حاشیه شهرها ساختند.
درباره محمد خاتمی نیز باید گفت که وی سیاستهای امنیتی رفسنجانی در زمینه مصادره زمینهای کشاورزان عرب و ادامه تاسیس طرحهای نیشکر را دنبال کرد. این مهندس دروغین گفتگوی تمدنها تا آنجا پیش رفت که سیاستهای پاکسازی نژادی و تغییر بافت جمعیتی احواز که در دوره رفسنجانی شروع شده بود را تکمیل کرد.
در نتیجه این سیاستهای دولتهای رفسنجانی و خاتمی در دهه ۷۰ و ۸۰ شمسی، میزان حاشیه نشینی در شهر احواز به حدود ۴۰۰ هزار نفر یعنی ۳۵ درصد جمعیت شهر رسید.
همچنین بدنبال همین طرحهای نیشکر و تغییر بافت جمعیتی احواز، نامه ای که از دفتر ابطحی معاون سید محمد خاتمی درز کرد و انتفاضه ۲۰۰۵ را براه انداخت و دهها جوان ونوجوان و کودک عرب در زیر چرخهای عرابه دولت سید محمد خاتمی، قربانی خشونت جمهوری اسلامی ایران شدند.
در زمان حکومت رفسنجانی در اوج اختناق سیاسی و در زمان محمد خاتمی در اوج باصطلاح گشایش سیاسی و فرهنگی، دهها جوان عرب بشکل مخفیانه اعدام شدند و حتی پیکرهای آنها نیز به خانواده هایشان تحویل داده نشد.
سیاستهایی که رفسنجانی جهت نابودی ساختارهای اجتماعی واقتصادی سنتی ملت عرب احواز انجام داد به جرات می توان گفت که به مراتب بیش از شاهان مقبور پهلوی است و این گرگ گله را می بایست اکبرشاه پهلوی رفسنجانی نامید.
اقداماتی که رفسنجانی انجام داد نشان داد که تاج پهلوی و عمامه سیاه وسفید فرقه گرایان هردو در التزام به مرکزگرایی ایرانی و نابودی هستی ملل غیرفارس یکسان هستند.