تصاویر منتشر شده در رسانه های اجتماعی، نشان می دهد دهها روستا و بخش و شهر در مناطق شمالی و غربی اقلیم احواز که در پایین دست سد دز و سد کرخه قرار دارند درپی بازشدن دریچه سدها از سوی مدیریت سدها، غرق در آب شده اند.
هزاران خانوار کشاورز و روستائی در دهها روستا در دهستان شعیبه در پی تهدید آبهای جاری از سدها، خانه های خود را رها کرده و به مناطق دیگر پناه بردند. روستاهای اطراف رودخانه کرخه در مسیر حمیدیه تا خفاجیه و حویزه زیر آب رفته اند. محصولات کشاورزی در صدها هکتار زیر آب رفته و تلف شدند. هزاران راس دام در نتیجه غریق شدن روستاها کشته شده اند. برخی گزارشها نیز از مفقود شدن حداقل دو روستائی احوازی در اثر این بحران خبر داده اند.
در شهر رفیع نیز سیل بند خاکی این شهر در اثر شدت آبها شکسته شد و آب این شهر را فرا گرفت. تصاویر منتشر شده نشان می دهد که مردم این شهر نیز با امکانات شخصی خود سعی دارند تا در برابر آب ایستاده و شهر خود را از غرق شدن نشان دهند.
این بحران بزرگ انسانی که در هر دهه دو یا سه بار تکرار می شود، سابقه طولانی دارد. مردمان روستایی همواره از الزوده الکبیره (سیل بزرگ) در دهه چهل شمسی، برای فرزندان خود روایت کرده اند. طی دهه های گذشته نیز بارها شاهد حوادثی مشابه بوده ایم.
در اوایل دهه هفتاد شمسی مسئولان امنیتی استان با حمایت مدیریت سدها به مدت سه سال متوالی دریچه های سدها را بازگشوده و روستاهای عرب نشین را زیرآب بردند و بدین ترتیب نقش اهرم فشار بر مردم عرب را ادا کرده اند تا بدینگونه طرحهای ویرانگر نیشکر بتوانند تمامی زمین های روستاهای واقع در حاشیه رودخانه ها را مصادر کنند. در آن زمان، در پاسخ کشاورزان عرب که به دلیل عدم ارائه راه حلی برای کنترل آب سدها به مسئولان استانی شکایت کرده بودند، گفته بودند که “اجداد شما اشتباه کرده اند که روستاهای شما در کنار رودخانه بنا نهاده اند”.
گرچه پدیده سیلابها پدیده ای طبیعی است اما آنچه در دهه های اخیر در احواز اتفاق می افتد پدیده ای طبیعی نیست. تعداد سیلابها و میزان قدرت ویرانگر آنها به مراتب نسبت به دوران قبل از تاسیس سدها در دهه ۱۹۵۰، افزایش چشمگیری یافته است. حافظه تاریخی ملت عرب احواز و روایتهای پیران این ملت تنها حکایت از یک یا دو مورد سیل متوسط در نیمه اول قرن بیستم میلادی دارد. در دوره پس از ساخت سد دز در شمال اقلیم احواز، همواره گشایش دریچه های سد دز عامل اصلی دو یا سه سیل بزرگ در هر دهه بوده است.
نگاهی سریع به تکرار سریال بازشدن یکباره دریچه سدها و غرقاندن بخش وسیعی از اقلیم احواز به خوبی مسئولیت جنایکارانه رژیم ایران را روشن می سازد. از یک طرف مسئولان غیربومی گماشته بر اقلیم احواز به منظور عوامفریبی در قبال سیاست مصادره آبهای رودخانه های غرب زاگرس، بستر رودخانه ها را به حال خود رها کرده تا رسوبات عمق رودخانه ها را همسطح خیابانها بسازند. همچنین با ساخت و ساز در حاشیه رودخانه و ایجاد جاده ساحلی در درون بستر رودخانه کارون عرض بستر رودخانه را کاهش داده اند. بدین ترتیب ظرفیت بستر رودخانه ها جهت جریان آب را کاهش داده اند.
از طرف دیگر تالابها که همواره در طول تاریخ پذیرای سیلابها بودند و نقش مهمی در کنترل آبهای سیلابهای ادا کرده اند را فدای چاههای نفت ساخته و بخش وسیعی از تالابها را به مخازنی تقسیم کردند که آب قادر به ورود به آنها نیست. این کار سبب شده است تا ظرفیت تالاب العظیم در کنترل آبها سیلابها به شدت کاهش یابد.
نگاهی سطحی به مدیریت سدها و زمانبدی گشایش دریچه سدها نشان می دهد که مدیریت سدها ظرفیت فعلی بستر رودخانه های احواز را مد نظر نمی گیرد. بر همین اساس مدیریت سدها بنا به حسابهای خاص خود و بدون در نظر گرفتن ضرری که گشایش دریچه سدها با مال و هستی و جان مردم عرب وارد می کند، آبها را رها می کنند تا روستاها و شهرهای عرب را نابود کند.
مسئولان استانی نیز با وجود تکرار سریال غرق شدن مناطق شمالی اقلیم احواز، تاکنون هیچگونه اقدامی انجام نداده اند. برخلاف استانهای دیگر که طرحهای کنترل سیلاب و آبخیزشداری اجرا شده است اما در اقلیم احواز بستر رودخانه های به حال خود رها شده و سیل بندها هنوز همان سیل بندهای قدیمی خاکی هستند که توان ایستادگی در برابر آبهای رها شده از سدهای طراحان پاکسازی نژادی در احواز را ندارد.
آنچه روشن است سریال تکراری غرقاندن احواز همراه و هم جهت دیگر سیاستهای پاکسازی نژادی پیش می رود. سدهایی که در تابستان با بستن دریچه هایشان کشاورزی را نابود می کنند و روستائیان را وادار به کوچ اجباری می کنند در زمستان با غرقاندن روستاها و از بین بردن محصولات کشاورزی و کشتن دام ها و ویرانی خانه ها تیشه ای کینه توزانه به ریشه ملت عرب احواز در سرزمین اجدادی اش محسوب می شود. امروزه دیگر بر کسی پوشیده نیست که طراحان پاکسازی نژادی در احواز از هیچ فرصتی برای تحقق سیاستهای ضد بشری شان کوتاه نمی آیند.