پی گیری منصفانه و غیرجانبداران آنچه این روزها با نام عزداری امام حسین در شهرهای مختلف ایران در حال ترویج است، نشان می دهد که موج عظیمی از ترویج لاعقلانیت در حال وقوع است.
عده ای در خیابانها تمامی بدن خود را گل پوشانده و عکسهای زیادی از آن در میدیا منتشر می کنند. عده ای هم با میله آهنی به سر خود می کوبند و عده ای با زنجیرهای تیز پشت خود را زخمی می کنند و عده ای با شمشیر سرهای خود را می شکافند.
عده ای نیز در اقدامی نسبتا جدید زنجیر به گردن خود انداخته و خود را بشکل سگ درآورده اند. فیلمهای عدیدی از آخوندها منتشرشده است که در مجالس مختلفی به ترویج فرهنگ سگ بودن و تشبیه انسان به سگ و تشویق به گسترش این فرهنگ نموده اند.
در برابر این موج عظیم لاعقلانیت و ترویج خرافه و فرقه گرایی توسط جمهوری اسلام ایرانی، اپوزیسیون ایرانی که از هر فرصتی برای فحش دادن به عرب و اسلام کوتاه نیامده آمده، سکوت اختیار کرد است.
این مراسم که به غرض پوچ ساختن عقل انسانها و بمنظور گسترش فرقه گرایی و دشمنی با عرب و اهل سنت صورت می گیرد، وسیله ای است که همواره جمهوری اسلام ایرانی برای پیشبرد سیاستهای فرقه گرایانه و قومی خود در داخل و خارج از ایران بکار برده است.
ایرانیهای به اصطلاح سکولار که هر فرصتی را غنیمت می شمارند تا به عرب و اسلام فحش بدهند در برابر این همه لاعقلانیت سکوت اختیار می کنند و اگر زبان بگاشیند مغرضانه به عرب می تازند و فرقه گرایی جمهوری ایرانی شان را از یاد می برند.
سکوت بر گسترش این همه لاعقلانیت در جامعه با سکوت ایرانیها بر حاکمیت دیکتاتورها بر ایران بمنظور حفظ دولت مرکزی می توان مقایسه کرد. مرکزگراها بخوبی آگاه شده اند که تشیع و دیکتاتوری دو اصل مهمی هستند که حاکمیت فارس بر ملل غیرفارس را استمرار خواهند بخشید و رویای امپراطوری ایران در منطقه را برای آنها محقق خواهند ساخت.
گسترش لاعقلانیت جمهوری اسلام ایرانی بنام تشیع، بسان ویروسی که مرکزگراهای ایرانی انتظار دارند تا بواسطه آن عقل از سر غیرفارسها ربوده و عشق مام وطن ایران به بهانه حسین در دل آنها جا دهند. این سکوت اپوزیسیون مرکزگرای ایرانی بر گسترش لاعقلانیت از سوی جمهوری اسلام ایرانی عمق دوگانگی ارزشها نزد آنها را نشان می دهد و برای همگان عیان می سازد که اینها نه سزوار افکار چپ گرا و نه افکار سکولار هستند و همه ارزشها را بپای دولت مرکزیشان نثار می کنند.
مرکزگراهای ایرانی، زمانی اگر بخواهند از عقلانیت سخن بگویند سزاوار است تا به فاحشی علیه اسلام عربی موجود در خارج از مرزهای ایران نپردازند بلکه به اسلام ایرانی مروج لاعقلانیت در درون مرزهای ایران حمله کنند تا صدق ادعایشان در دفاع از عقلانیت و سکولاریسم را بنمایانند.
سکوت بر گسترش لاعقلانیت از دولت مرکزی ایران سبب می شود تا خصلت لاعقلانیت را به عنوان تحفه ای دیگری بدانیم که هویت ایرانی برای ملل غیرفارس به ارمغان آورده و خواهد آورد.