حداقل چهارسال قبل ازآنکه زنجیره انسانی ساکنان شهر احواز دردفاع ازکارون شکل بگیرد فعالان عرب احوازی درخارج ازکشور بارویکرودهای متفاوت سیاسی، با انتشار عکس وفیلم از تخریب محیط زیست اقلیم احواز ونوشتن مقاله وگزارش گوشه های مختلف نابودی محیط زیست این اقلیم به دست دولت مرکزی ایران را شرح داده بودند. ازهمان زمان این فعالان احوازی نسبت به فاجعه زیست محیطی ناشی ازسیاست های غیرانسانی دولت مرکزی ایران هشدار داده بودند.
در سه دهه سپری شده ازعمر جمهوری اسلامی، حاکمان محلی دولت مرکزی ایران دراقلیم احواز دربرابر مطرح شدن خواسته های مردمی همواره ایستاده اند وبه جای تن دادن به خواسته های مردم عرب اقدام به فرافکنی کرده وروشنفکران عرب را به تحریک مردم ومطرح کردن خواسته های خود از زبان مردم متهم کرده اند. این مرکزگراها همواره مردم عرب را درحد واندازه مطرح کردن خواسته های حق طلبانه وهویت طلبانه ندانسته و “تجزیه طلبان” را مسئولان گمراه کردن مردم می دانند.
انتفاضه آوریل ۲۰۰۵ اعتراض بزرگ ملت عرب الاحواز علیه سیاستهای نژادپرستانه تغییر بافت جمعیتی و طرح های غارت زمینهای مردم عرب و مخرب محیط زیست مانند طرح های ویرانگر نیشکر بود که امروزه خود یکی ازاساسی ترین علل شوری آب رودخانه ها وشور شدن مساحت های وسیعی از خاک اقلیم احواز، نابودی تالاب ها و آلودگی هوا به دلیل سوزندان آن به هنگام برداشت، تزریق پسابهای شور این طرحها به سفره های زیر زمینی آب اقلیم احواز است. علاوه براین طرح های مذکور ازلحاظ اجتماعی واقتصادی بزرگترین ضرر تاریخی درتمام دوران حاکمیت دولت مرکزی ایران را به ملت عرب احواز وارد ساخته است؛ جهش شدید حاشیه نشینی درشهر احواز ودیگر شهرها به حدی بوده است که رقم فعلی عربهای حاشیه نشین این شهر را به بیش از ۴۵۰ هزار نفر رسانده است.
بحران محیط زیست احواز وفجایع انسانی ناشی ازاین بحران رسواکننده ادعاهای دولت مرکزی است. دیگر نمی توان تنگی نفس بیش از ۵۰ هزار احوازی را انکار کرد. مسئولان محلی اقلیم احواز به منظور ممانعت ازرسوایی های بیشتر به ممنوعیت انتشار آمارهای مرگ ومیر ومیزان سرطان وبیماری های قلبی وعروقی روی آورده اند.
دراقدامی مشابه درحوزه حقوق بشر نیز این روزها دولت مرکزی ایران با همکاری مرکزگراهای عرب ستیز درخارج ازکشور، متد جدیدی را برای اعدام تدریجی وبدون هزینه فعالان سیاسی احوازی به کار گرفته است. به این ترتیب که زندانیان سیاسی عرب درطول یک الی دوماه ناپدید شده وسپس خانواده آنها ازاعدام آنها مطلع می شوند. تمامی مراحل این متد جدید به شکلی انجام می شود که ابهام وتردید حتی پس از اطلاع خانواده ازاعدام فرزندانشان همواره باقی بماند تا باهمکاری اپوزیسیون مرکزگرای ایرانی، اخبار مبهم ناپدید شدگان عرب درطول مدت سه الی چهار ماه هضم شود وضرری متوجه دولت مرکزی ایران نشود. این متد جدید را می توان ماشین مرکزی برای اعدام تدریجی فعالان عرب نامید. به این ترتیب واقعه اعدام فعالان عرب به عنوان حادثه ای فعلی وکنونی مورد بررسی قرار نمی گیرد بلکه به عنوان حادثه که در کذشته رخ داده است بررسی می شود.
ازطرف دیگر حتی درهمین کشور ستم وتبعیض ونژادپرستی ایران، رسانه های فارسی زبان مخالف نظام درداخل وخارج ازکشور به هنگام بازداشت شدن یک فعال زن ویا یک فعال سیاسی مرکزگرا به مناقشه علل زندانی شدن وی وخواسته ها وخاستگاه سیاسی وی می پردازند. به این ترتیب مسائلی نظیر مشکلات زنان، دگرباشان وغیره درسطح رسانه ها مطرح می شوند. سکوت عمدی رسانه های فارسی زبان درقبال اعدام ومرگ انسان عرب دراقلیم احواز حکایت ازآن دارد که مرکزگراها می خواهند در را برروی مطرح شدن خواسته های غیرمرکزی درایران ببندند. برای این کار آنها نشان داده اند که حاضرند برای مطرح نشدن خواسته های ملل غیرفارس، برکشتار این مردم به دست دولت مرکزی نه تنها سکوت کنند بلکه درآن دخیل باشند.
بی شک رویکرد سیاسی وخواسته های فعالان احوازی درخارج ازکشور جدای ازخواسته ملت عرب احواز نبوده ونیست؛ اعدام فعالان سیاسی عرب درداخل به دست دولت مرکزی وبه زندان افتادن صدها فعال عرب دیگر دلیلی عیان برچالش های وسیع ملت عرب دررویارویی با دولت مرکزی است. نیز آنچه روشن است؛ در رویکرد مخفی نگه داشتن حقیقت خواسته های ملل غیرفارس فرقی میان مصباح یزدی ویا سعید حجاریان یا محمد خاتمی ویا علی نوری زاده ویا شاهزاده پهلوی! وجود ندارد. مرکزگراها درهرجا که باشند به استناد اوهام غیرانسانی خود برقتل مردمان بی گناه عرب صحه می گذارند وتلاش برمخفی نگه داشتن آن دارند.
مرکزگراها طی نه دهه گذشته آنقدر سیاست انکار راعلیه ملت عرب به کار برده اند که اکنون طبیعت دربرابر آنها قد علم کرده است. این امر سبب شده است که مرکزگراها آنقدر خودمحورانه بنگرند وبیندیشند که حاضر نیستند بپذیرند فجایع زیست محیطی فعلی، ناشی ازچپاول وغارت بی حساب وکتاب ثروت های سرزمینی است که صاحبان اصلی آن به اسارت مرکزگراها درآمده اند.
انتفاضه ۲۰۰۵ اعتراض مردمی عظیمی بود که مرکزگراها تا به امروز حاضر نیستند پیام آنرا بشنوند. درد ورنج های صدها زندانی سیاسی عرب و فاجعه ازدست رفتن جان دهها فعال سیاسی که جان خود را بر سرچوبه های دار و سیاه چالهای دولت مرکزگرا از دست داده اند، همگی اعتراضاتی هستند حامل پیامی خاص. مرکزگراها با انکار این اعتراض ها همچنان نشان داده اند که به هیچ وجه حاضر نیستند اجازه مطرح شدن خواسته های ملت عرب ودیگر ملل تحت ستم را بدهند.