جمهوری اسلامی در عید فطر امسال تحت تاثیر افزایش آگاهی ملی نزد ملت عرب احواز و همچنین تحت تاثیر جنبش مردمی وطن خواهان عراقی ، که برای بازپسگیری کشورشان از دست نشاندگان جمهوری اسلامی در تکاپوی ملی هستند ،اقدام به اجرای اقداماتی عوامفریبانه در اقلیم احواز کرده است.
رژیم با اجازه دادن به اجرای محدود مراسم جشن عید فطر در برخی شهرهای اقلیم احواز و همچنین فرخواندن یک گروه رقص عربی به تهران و اجرای برنامه در پایتخت سعی داشته تا وانمود سازد که عربها در ایران از حقوق فرهنگی و آزادی اجتماعی کافی برخوردار هستند.
بی شک بازداشت شدن شماری از جوانان عرب که به هنگام دیدار با خانواده های شهدای الاحواز صورت گرفت، عکس ادعاهای جمهوری اسلامی را ثابت می کند.
همچنین حضورها صدها تن از فعالان عرب در زندانهای جمهوری اسلامی، و سلب آزادی این فعالان پرده از عوامفریبی های جمهوری اسلامی بر می دارد و حکایت از ماهیت ستمکارانه این رژیم دارد. در حمایت از این زندانیان و در رد ستمکاری رژیم، جوانان عرب در روز عید فطر در خیابانهای احواز عرب شعر خواندند و یزله کردند.
حضور زنان بیوه بر آرامگاه صدها شهید احوازی که بدست جمهوری اسلامی بقتل رسیده اند، کودکان یتمی که در روز عید یاد پدران خود را در کنار آرامگاهشان پاس می دارند همگی نشان از وحشیگری های رژیمی دارد که اینچنین خانواده ها را در سوگ فرزندان خود برده است.
استمرار سیاستهای تبعیض نژادی در احواز و به حاشیه راندن عربها در سرزمین اجدادی آنها همگی حکایت از استمرار وضعیت اسفبار برای ملت عرب دارد. چه کودکانی که در اثر بیکاری والدین خود در فقر شدید بسر می برند و دریغ از لبخندی که در روز عید بر لبانشان نشیند.
اقلیم احواز همچنان در قبضه کامل دست نشاندگان وباند های مافیایی ثروت و قدرت است. بخشی از این باندها از میان خودفروختگان و دشمنان مردم عرب که به عنوان بومیان منطقه از آنها یاد می شود! آنها ثروتهای نفتی و طبیعی اقلیم احواز را بشکل کامل تقدیم مرکزنشینان کرده و در این میان سهم خود را به طبیعت حال بر می دارند.
از لحاظ مشارکت سیاسی و اجتماعی نیز فعالان عرب در بهترین حالت در خانه ها یا زندانها محبوس شده اند و هرکس که سخنی بر زبان راند بی تردید راهی سیاه چالهای جمهوری اسلامی می شود. اگر اندک نگاهی به وب سایت های داخلی احواز بیندازیم متوجه می شویم که بجز شعر و فوتبال و اندکی درباره امور فرهنگی یا انتقاد از مشکلات داخلی مردم چیز دیگر یافت نمی شود. بعبارتی در سایه حاکمیت مشت آهنین جمهوری اسلامی در احواز، مردم عرب اجازه هیچگونه فعالیت سیاسی ندارند.
وضعیت اینقدر اسفبار است که اداره اطلاعات با فراخواندن فعالان عرب ، برخی از آنها را مجبور به فعالیت محدود فرهنگی و نه سیاسی ساخته تا بدین صورت وانمود سازد که عربها در احواز در امور اقلیم خود مشارکت دارند.
رژیمی که چند ماهه پیش هاشم شعبانی را بهمراه شماری دیگر از تحصیل کردگان عرب نظیر هادی راشدی و چهار تن از جوانان شهر فلاحیه را مخفیانه و بی رحمانه بدار آویخت، بهیچوجه با این اقدامات عوامفریبانه نمی تواند مردم عرب را فریب دهد و وانمود سازد که فرهنگ عربی را در احواز تحمل می کند.
رژیم جمهوری اسلامی که صدها فعال سیاسی و فرهنگی عرب را اعدام کرده و صدها تن دیگر را در زندانهای خود حبس کرده و حتی اجازه اعزام زندانیان بیمار را به بیمارستان را نمی دهد رژیمی جنایتکار و ضد بشری محسوب می شود و اقدامات کذایی اش هیچ نشانی از تلورانس ندارد بلکه حکایت از خصلت ضد عربی این رژیم و نشان دهنده خصلت نژادگرایانه آن دارد.