افراد بسیاری تا به امروز توانسته اند از سد بازجویی و سختی های این دوران گذشته و با موفقیت آن را طی کنند، بنابر
این، این دوره لزوما با شکست و سرخوردگی همراه نیست.
پیروزی در بازجویی به خصوصیاتی نظیر شجاعت، جسارت، اعتقاد و ایمان به هدف، ورزیدگی، شناخت روند بازجویی،
رعایت مسائل احتیاطی قبل از بازداشت، درایت و تیزهوشی، خلاقیت، صبر و تحمل، آگاهی اولیه به حقوق متهم، نداشتن
نقاط ضعفی مانند اعتیاد و حساسیت مفرط به اعضای خانواده بستگی دارد.
بنابراین باید کوشید تا این ویژگی ها را در خود تقویت کرد.
فراموش نکنید!
بازجو برای دریافت حقوق یا برای همراهی با قدرت حاکمه فعالیت می کند، اما شما برای عقاید و آرمان هایتان. عمده
ترین چیزی که بازجو به شما تحمیل می کند، چیست؟
بازجویی که نتواند برتری خود را در زمینه سیاسی، اجتماعی، حقوقی، شخصیتی و اشراف اطلاعاتی به شما اثبات کند،
شکست خورده است.
بنابراین او می کوشد به شما بفهماند، زندگی شما در دست اوست و به روح و روانتان تسلط دارد. اوست که می تواند شما
را آزاد کند، سا لهای سال به زندان بیندازد یا به اعدام محکومتان کند.
بهتر است با این میل برتری جویانه او کلنجار نروید. در دل به او بخندید و بگذارید چنین احساس کاذبی را داشته باشد.
با این همه، نه روی دوستی او حساب کنید نه از تهدید های توخالی اش بهراسید.
فراموش نکنید که او یک کارمند مزد بگیر است، خیلی از این کارمندها بخاطر جرایمی که در حین بازجویی انجام داده اند
یا به خاطر بی عرضگی و سوء استفاده هایی که مرتکب شده اند، بیکار، سرخورده و منزوی هستند.
برخی روش های بازجو برای بالا بردن ترس و استرس
فریب متهم با پخش صدای آزار و شکنجه ی قلابی به همراه صدای آه و ناله از اتاق کناری و برخی اوقات تهدید به اعمال
شکنجه مشابه.
نشان دادن مدارک قلابی و یا اعترافات ساختگی دوستانتان در مورد شما و اصرار به اینکه به جز اعتراف راه دیگری
پیش روی شما نیست. استفاده از اتهامات واهی مانند نگهداری اسلحه، مواد مخدر و داشتن روابط نامشروع.
تهدید به دستگیری و آزار و اذیت خویشاوندان و یا ورود به مسائل خصوصی و خانوادگی. تنظیم و طراحی اتاق بازجویی
به گونه ای آزار دهنده که شما را عصبی کرده، احساس بی پناهی را در شما تشدید کند تا هیچ چیز آشنایی در ذهن شما
تداعی نشود و همه چیز غریب جلوه کند چرخیدن بازجو دور شما و بستن چشم بند نیز برای تشدید همین وضعیت است.
عصبانی کردن زندانی، برهم زدن نظم فکری و ذهنی از طریق پرسیدن سوالات نامربوط، اشکال تراشی و عیب جویی
مدام، بزرگ جلوه دادن اعمال متهم و غیر قابل چشم پوشی نشان دادن آن،هجوم به حریم شخصی، دادن یا ندادن امتیاز، سو
استفاده از اعتقادات و علایق شما، تنبیه و تشویق و اعمال سیاست های تفرقه انگیزانه.
هدف بازجو از این مجموعه رو ش ها، تضعیف تسلط زندانی بر اراده خویش و عدم مقاومت در برابر خواست بازجویان
است.
چگونه می توانیم استرس و اضطراب خود را کنترل کنیم؟
هرچه روند بازجویی را بهتر بشناسید و از تجربیات کسان یکه قبلا بازجویی شده اند، استفاده کنید، آمادگی بیشتری برای
برخورد با تکنیکها و فریب های بازجو پیدا خواهید کرد و کمتر دچار ترس و استرس خواهید شد.
در صورتی که نسبت به حق و حقوق خود، روند دادرسی، میزان قدرت و اختیارات بازجو و دستگاه قضایی آگاه تر باشید،
کمتر غافلگیر شده و در پایین آوردن استرس و ترستان موفق تر خواهید بود.
فراموش نکنید:
داشتن استرس طبیعی است اما می توان آن را کاهش داد.
با بازجو دوست نشوید!
ممکن است در طی روندی حساب شده و در حالی که رابط هی شما هفته ها و ماه ها در سلول انفرادی با دنیای بیرون قطع
است، بازجو خود را به عنوان دوست به شما تحمیل کند و شما را راغب به این دوستی نماید.
در صورتی که بیش از اندازه تحت فشارید، با حفظ فاصله و تعیین حدود، تنها وانمود کنید که دوست او هستید و این دوستی
را تنها بصورت نمادین حفظ کنید.
فراموش نکنید!
بازجو یک کارمند است که وظیفه اش کسب اطلاعات بیشتر و زمینه سازی برای محکومیت شماست. اگر بازجو از طرف
مقامات بالا بیش از اندازه تحت فشار باشد و شما نیز بیش از حد ترسیده باشید، ممکن است شما را به اتهاماتی که انجام
نداده اید، محکوم کند.
یک تجربه:
در صورتی که بازجو خیلی فشار می آورد تا با شما دوست شود، وارد جزییات زندگی شخصی اش شوید، تعداد بچه
هایش، شغل، تحصیلات و محل زندگی او را بپرسید و ببینید او چطور از شما فاصله می گیرد. برخی اوقات نیز عدم
تمکین به موارد غیر قانونی و مشرو ط کردن ادامه ی بازجویی به کسب حقوق قانونی، بازجو را وادار به عقب نشینی می
کند.
ابتکار عملیات روانی را به دست بگیرید!
بازجویی مانند یک دوی ماراتن است. برنده ی این رقابت کسی است که ابتکار عملیات روانی را در دست داشته باشد.
بنابراین برخی اوقات بهتر است به جای اینکه بازجو به شما حمله کند، شما به او حمله کنید.
یک مثال:
بازجو را با طرح مطالبه و حقوق قانونی خود به چالش بگیرید.برای این کار شما باید از حداقل حقوق خود آگاه باشید،
برای دستیابی به آن بکوشید و کوتاه نیایید.
اعتصاب غذا، خصوصا برای زندانیان سرشناس که مرگ آنها هزینه ی زیادی را به حکومت تحمیل می کند نیز ممکن
است گاهی موثر باشد.
اتهام را در نطفه خفه کنید!
در روانشناسی قضایی، بزهکار، اغلب مبارزی است که منتظر حمله است و بی گناه، عابری است که با یک حمله ی
ناگهانی غافلگیر شده.
بی گناه کور مانند در خلا حرکت می کند و اغلب دقیقا نمی داند موضوع اتهام چیست، نمی داند دقیقا چه اتفاقی افتاده و
چگونه باید خطر را از خود دور نماید.
اما مجرمان به خود مسلطند، قاطعانه در دفاع از خود شتاب کرده و استراتژی دفاعی حساب شده ای دارند.
بنابراین در دفاع از خودتان عجولانه برخورد نکنید یا پیشاپیش به سراغ آن نروید.
فراموش نکنید شخض مورد سوال در صورت بی گناهی قاعدتا از اتهامات منتسب بی خبر است. چرا که از قبل برای پاسخ
به این سوال آمادگی داشته. فردی در پاسخ به سوال بازجو که می پرسد ۱۲ روز پیش کجا بودی، می خواهد شرکت در
تظاهرات آ نروز را انکار کند!
یک مثال:
او تمام جزییات وقایع آن روز را با ساعت و دقیقه بیان می کند، شاهد می آورد، از خاطره های آن روز می گوید و
بسیاری از موارد دیگر. در حالیکه بازجو هنوز از او نپرسیده،مثلا: در تظاهرات شرکت داشتی یا نه!
بازجو با این پاسخ جهت دار که در واقع جواب را در خود حمل می کند، میفهمد که متهم به احتمال زیاد در تظاهرات آن روز شرکت کرده. چرا که از قبل برای پاسخ به این سوال آمادگی داشته.
بر دایره ی اطلاعات بازجو تسلط داشته باشید اطلاعات بازجو مانند دایره های یک نقطه هدفگیری است که هر محدوده ی آن ارزش خاصی دارد، شما نباید اجازه دهید این اطلاعات از آن محدوده خارج و شامل محدوده های دیگر شود. در واقع باید دقت کرد به طور ناخواسته سرنخ هایی را در اختیار بازجو قرار ندهید که دریچه ی جدیدی از اطلاعات را به روی او باز کند.
اگر بنا به هر دلیلی قسمتی از اطلاعات لو رفت نباید خونسردی خود را از دست بدهید، باید بکوشید دایره ی اطلاعات بازجو را در همان محدوده یا محدوده جدید حفظ کنید. فرد بازداشت شده باید آمادگی ذهنی برای لو رفتن قسمتی از اطلاعات، یا زندانی شدن یا سایر تنبیهاتی که محتمل است را داشته باشد تا غافلگیر نشده و محدوده های اطلاعات خود را یکی پس از دیگری فاش نسازد.
ترسیم وقایع مطابق میل خود:
اطلاعات بازجو مانند چند کلمه از کلمات یک جمله ی بلند است که چون بازجو سایر کلمات آ ن را نمی داند، نمی تواند
مفهموم جمله را درک کند، لذا تلاش می کند تا سایر کلمات را در طی بازجویی بیابد. شما باید با تیز هوشی و درایت جمله
مورد نظر خود را با کلمات بازجو یا همان دانسته های بازجو و سایر کلمات دلخواه بسازید و او را از دانستن جمله ای که
برای شما دردسر ساز است، دور کنید.
موقعیت خود را به رخ بازجو بکشید:
برخی اوقات لازم است به بازجو گوشزد کنید که شما یک فعال سیاسی یا مدنی هستید نه یک دزد و قاچاقچی.
یا اینکه بگویید او را درک می کنید که مجبور است به خاطر مخارج زندگی، بازجویی را به عنوان یک شغل انتخاب کند.
به او بگویید درست نیست با روش های غیر قانونی و غیر عادلانه از شما اعتراف بگیرد. چنین گفتاری موقعیت واقعی شما را به رخ بازجو کشیده و ممکن است او را در رفتار با شما دچار محدودیت نماید.
رویارویی با ضرب و شتم و شکنجه:
استفاده از ضرب و شتم اصولا روشی منسوخ برای بازجویی است، چرا که گاهی فرد را به شدت مقاوم می سازد و ممکن
است برای بازجویان نتیجه ای معکوس داشته باشد. این روش عمدتا نه به هدف تخلیه ی اطلاعاتی بلکه بیشتر برای جلوگیری از تکرار فعالیت در آینده و تنبیه به کار می رود. ایمان قوی به هدفی که دارید، شجاعت، قدرت تحمل، جسارت،
تمرین و ممارست برای رویارویی با چنین خشونت هایی می تواند مقاومت شما را در این مورد افزایش دهد.
یک توصیه:
در مقابل کتک، فحش و توهین خصوصا در اوایل بازجویی بهتر است تحریک نشوید، خونسردی خود را حفظ کنید تا به محیط عادت کرده و بر استرس خود فائق آیید.
یک تجربه:
فردی که مورد ضرب و شتم بازجو قرار می گیرد، با فریاد زدن، کمک خواستن، نگهبان را شاهد گرفتن و با تهدید به
شکایت، بعد یا در حین بازجویی ممکن است باعث عقب نشینی یا توقف بازجو می شود. بازجویی همیشه به شدیدترین نحو
ممکن انجام نمی شود. همیشه بازجویی با آخرین شدت شکنجه روحی و روانی صورت نمی گیرد، بنابراین بی دلیل از
تهدیدهای بازجو نهراسید.
بازجویی گاهی صرفا به منظور کسب اطلاعات بیشتر یا با هدف جلوگیری متهم از یک فعالیت قانونی یا غیر قانونی در
آینده صورت می گیرد. بنابراین، این تصور را از سرتان بیرون کنید که تمام اختیارات لازم به بازجو داده شده تا شما را به
بیرحمانه ترین وجه ممکن آزار دهد.
بنابراین در پاسخ به سوالات کنترلی یا خنثی نیز عمدا باید مکث کرده یا اشتباهاتی مشابه داشته باشید تا همه واکنش های
شما در مواقع مختلف یکسان به نظر برسد.
چگونه در پاسخ به سوالات بهتر عمل کنیم:
می توانید گاهی جواب های خنثی و مفصل به سوال ها داده تا ذهنتان برای پاسخ آماده تر شود. به عنوان مثال بحث ها را
به ویژگی های اخلاقی خود و افراد غیر مرتبط بکشانید. هرگز برای پاسخ به سوالات بازجو عجله نکنید، حتما مکث کرده،
فکر کنید و بعد بدون تناقض پاسخ دهید.
البته پاسخ با تاخیر یا خیلی زود هنگام و طفره رفتن در پاسخ به سوالات، برای بازجو نشانه مخفی کاری است و ممکن
است درد سر ساز باشد. در صورت لزوم فقط به سوالات بازجو پاسخ دهید، حتی المقدور در مورد جزییات، چیزی نگویید
و به هیچ عنوان به موارد دیگر نپردازید. خصوصا زمانی که چند هم اتهامی دارید.
یک مثال:
بازجو همین مورد را به محسن چنین گفت: از آن روزی که خواب دیدی از کوه سقوط کردی، بگو بازجو توانست با دادن
جزییات بیشتر، به محسن تلقین کند که آنها کوچک ترین موارد را نیز در مورد او می دانند چرا که دوستش، عامل آن ها
بوده و همه چیز را به بازجو گفته است! فردی در پاسخ به سوال بازجو، جزییاتی بی مورد از یک سفر کوهنوردی را بیان
کرد.
او تعریف کرد که دوستش محسن آن شب تا از خواب پرید، گفت:”خواب دیدم از کوه سقوط کردم در حالی که دوست
محسن هیچ مورد قابل توجهی را به بازجویان نگفته بود. بارها اتفاق افتاده که زندانی در پاسخ به سوالات بازجو، برای
منحرف کردن وی، با جواب های جهت دار و هدفمند، بازجو را به سمت آگاهی از جزییات عملی دیگر هدایت کرده است
بنابراین باید از این نوع پاسخ گویی خودداری کنیم.
در دوران بازجویی از دادن اطلاعات، به هم سلولی و نگهبان خودداری کنید، به ویژه مواردی که بازجو نمی داند. اگر در
یک تجمع دستگیر شده اید، حتی المقدور از هرگونه اظهار نظر در مورد سایر دستگیر شدگان خودداری کنید.
اگر یک فعال شناخته شده نیستید و در یک تظاهرات ساده دستگیر شده اید، می توانید در پاسخ به سوالات، نقش یک فرد
کاملا ب یاطلاع را بازی کنید و بسیاری از موارد را انکار کنید. مگر این که آن ها را نشناسید یا بخواهید ب هطور کلی
شناخت آ نها را منکر شوید.
در پاسخ به سوالات بازجو می توانید وانمود کنید سوالات را به گونه ای دیگر فهمیده اید، پس به آن جوابی متفاوت دهید.
برگه های تک نویسی:
برگه های تک نویسی، برگه هایی هستند حاوی نام دوستان و افراد مرتبط با شما که در جلسات آخر بازجویی به شما داده
می شود تا هر چه در مورد آنان می دانید، بنویسید. در این مورد می توانید به نوشتن اطلاعات عمومی در مورد این افراد
که معمولا در اختیار ارگان های امنیتی نیز هست، بسنده کنید.
برخی افراد در دوران بازجویی دچار فراموشی می شوند. بنابراین در مورد اسامی افراد، می توانید وانمود کنید که اسامی،
خوب در ذهن شما نمی ماند. در این صورت بهتر است در جاهایی که به ضررتان تمام می شود نیز، عمدا وانمود به
فراموشی کنید تا این موضوع برای بازجویان تناقض آمیز و شک برانگیز نباشد. در نتیجه قادر به یادآوری و بازگو کردن
آن ها نیستید.
اگر برخی از دوستانتان برای همیشه به خارج از کشور مهاجرت کرده اند یا از دنیا رفته اند، می توانید برخی موارد را به