یکسال پیش در چنین روزی حسین سیلاوی، على خسرجی، جاسم حیدری، و ناصرخفاجیان را در زندان سپیدار احواز به دار آویختند، دقیقا روز دوشنبه مورخ ۲۰۲۱/۲/۲۸ بود که خبر شهادت آنها رسانه ای شد، قبلش از خانواده هاى آنها خواسته شده بود که برای آخرین دیدار به زندان بیایند، که ببینند آنچه را که می خواهد نظام جمهوری اسلامی از آنها بگیرد، فرزندانشان را، عزیزترین کسانشان را.
سالها است که می کشند، به زندان می برند، شکنجه می کنند، از آن زمانی که فروغی، احمد کسروی، افشار، کتاب نوشتند، وقلم زدند که برای تجدید حیات امپراتوری ایران بزرگ باید که دیگر ملتها بمیرند، و هرکسی که به مرگ ملت خویش تن در ندهد، مستحق عذاب، شکنجه، و اعدام است، همه باید خود را به جهل و حماقت بزنند، وبلند بام برآورند که ما ندیدیم دزدان فرهنگ، و ثروت، آب، ونفت، وگاز را، آری باید بلند و بلند حاشا کنند دیدهای خود را، حتی سکوت و تقیه هم کار ساز نیست، که هر کسی که سعی در آسیمیلاسیون نکند، پس حتما مخالف آن است، و شاید هم طرحی دارد که می خواهد علیه کلیت این امپراطوری وهم دراندازد.
زندان شیبان، بند ۵، بند ۸، سلولهای انفرادی اداره اطلاعات، بازداشتگاه اطلاعات سپاه، زندان سپیدار، و… همچنان پر است از آنانی که تحت فشار ستم، و یا زیر عذاب دانائی، می خواستند اصلاحاتی اضافه کنند هرچند جزئی ، اما به اتهامات گوناگون ازجمله اقدام علیه امنیت کشور، یا ارتباط با گروه های باغی، و… در انتظار فرجام نامعلوم خود همچنان در زندانهای ایران درد می کشند.
ملتها نمی میمیرند، این را جائی خواندم، می گفت: که حیات ملتها، بس غریب است و شگفت، مرگ آنها اختیاری است وتا وقتی که خود اراده نکنند هیچ قدرتی نمی تواند آنها را بمیراند، این را باید به گونه ی، هرطور که شده، با هر میزان از اصراری که لازم است به گوش ملت فارس، چه نخبگان وچه مردم عادی رساند، که دست بردارید از این جنون قدرت، که قرار نیست آن طوری بشود که شما در سر دارید، و اینها چه عربشان، وچه ترکشان، چه بلوچ، گیلکی و کردشان، قصد مرگ ندارند، ومی خواهند زنده بمانند. پس نکشید این جوانان را، زندانی نکنید شکنجه ندهید، که در آخر سر این خونها با خون شسته نشود.
دادگاهها هم که همه ظالمانه است، هیچ کس جرأت ندارد که علنی محاکمه کند، هیچ یک از چهار جوان عربی که اعدام شدند، وکیل نداشتند، اعترافات را زیر شکنجه ار آنها گرفتنند، و پشت درهای بسته حکم صادر کردند، آخر مگر نمی گویید که ادله دارید، پس از چه می هراسید، رو کنید، بگویید، “به خدا که ملک کافر پا بر جاتر است از حاکم ظالم” این را مولای متقیلان علی ابن ابیطالب فرمود، وبه یقین حکم ظالمی چون شما هم دیری نخواهد پائید.
چهار جوان عرب اهل احواز از جان گرانمایه ی خویش گذشتند ، که به همه، به عربها، به فارسها، به آنان که هنوز وجدان بیدار دارند بگویند، که ملتهای در بند جغرافیای سیاسی ایران، قصد زنده ماندن دارند، و می خواهند درسی باشند برای آیندگان، واینکه، نه گفتن، هرچند هم گران باشد، در آخر حیاتی دگر در بر خواهد داشت، #نه_به_مرگ، # نه_به_اعدام، #نه_به_زندان .