الف –ادبیات معاصر فلسطین – در سال ۱۹۶۷ جنگ اعراب و اسراییل در گرفت. پیروزی نظامی اسراییل در این جنگ حادثه ی مهمی در ادبیات عرب بشمار میرفت ، پیامد این شکست ، باعث ظهور و گسترش وسیعی از ادبیات ناشی از یأس و بدبینی در شکلهای گوناگون است.
«صادق جلال العزم ([۱])» نویسنده سوری، معتقد است که شکست نظامی بر اثر وجود مسایل و مشکلات فراوان در جهان عرب است. دولتهای گوناگون عرب، فاقد صلاحیت هستند و قادر به دگرگونی اساسی در اداره مردم ندارند.
اعراب تا زمانی که روشهای فکری و تشکلهای اجتماعی بهتری اختیار نکنند و خود را از قید و بندهای قومی و قبیلهای و استبداد دینی رها نکنند، بار دیگر شکست خواهند خورد، در سالهای بعد از جنگ، ادبیات متعهد، مطرح شد، از نظر بسیاری از نویسندگان و شاعران معاصر عرب مانند عبدالوهاب البیاتی([۲]) شاعر عراقی میگوید: «فهم و بینش و خیال نویسنده و شاعر، بایستی به کشف تضاد زندگی و کشف منطق تاریخ همگام با حوادث عصر خویش باشد».
احمد صالح، داستان نویس عراقی میگوید: «هدف ادبیات باید ، در جهت تلاش برای دگرگون کردن جامعه و ثبت تحولات آن باشد».
بعد از جنگ سال ۱۹۶۷ در اکثر داستانها و اشعار نمایش نامههای نویسندگان عرب معانی و مضامین شادی انگیز، جای خود را به معانی و مضامین غم انگیز داد و قربانیان گمنام جای قهرمانان متعهّد را گرفتند. نویسندگان و شاعران فلسطینی، با الهام از نویسندگان پیش از خود، با ادبیات جهان آشنا شدند و به بررسی مسایل عینی تری روی آوردند.
این امر، آنان را بر آن داشت که از تجربههای تازهای که در اروپا ظهور کرده بود، برخوردار گردند، با تأمّل در موضوعهای اساسی مطرح درداستانهای فلسطین، میتوان دریافت ،این موضوع با هزاران رشته به مسئله «فلسطین» پیوند دارد، از این رو نویسنده و شاعر فلسطینی، در بیشتر موارد نمیتوانست بر مسائل درونی خویش فائق آید.
عوامل موثر در پیدایش و شکل گیری داستان نویسی در فلسطین، آشنایی خوانندگان فلسطینی با آثار ادبی نویسندگان و شاعران کشورهای عرب است. آنها بیشتر داستانهای خود را بصورت مستقل در مطبوعات و مجلهها منتشر میکردند، با مکتبها و جریانهای هنری و ادبی داستان نویسان عرب، آشنا شدند. بنابراین آشنایی فلسطینیها با آثار ادبی داستانی، سابقهاش به نشریاتی برمی گردد ،که در کشورهای عرب منتشر میشد.
گذشته از اینها داستانهای ترجمه شده، که بصورت پاورقی در روزنامهها و مجلهها منتشر میشد، بهره فراوان میبردند، هم چنین فعالیّت مدارس اروپایی موجب شد، که روشنفکران فلسطینی با آثار بسیاری از داستان نویسان روسیه و انگلیس و فرانسه و آمریکا آشنا شدند. روسیه، در شهر«ناصره([۳])» فلسطین مرکز تعلیم و تربیت برپاکرد. روشنفکران فلسطینی به آثار ترجمه شده ، بیشتر از آثار تالیفی اهمیّت میدادند.
در بررسی آثار داستانی، سه دیدگاه عمده وجود دارد:
– دیدگاه اول، متـأثر از آثـار کـلاسیـک عرب و فرهنگ عامّه مردم ( فلکلور([۴]) )
– دیدگاه دوم، جنبه ذهنی و خیالی داشت.
– دیدگاه سوم، جنبه واقع گرایی داشت.
دیدگاه اول، آثار ترجمه شده را در برمی گیرد، و به دو شکل از آثار خارجی متاثّر میشد، یا از خود این آثار یا از کاری که مترجم روی آنها انجام میداد، تا با ذوق عامّه مردم تطبیق دهد، نمایندگان این دیدگاه عبارتند از: خلیل بیدس، اسکندر خوری بیتجانی، احمد شاکر کرمی، جمال حسینی، جمیل بحری، قسطنطین ثیودر و انور عرفات.
دیدگاه دوم، از یک طرف با آثار کلاسیک عرب و ذوق عامّه مردم و داستانهای خیالی عرب متاثّر بود، از طرف دیگر از دیدگاه واقع گرا همراره با تنوّع در اشکال تجربی. نمایندگان این دیدگاه عبارتند از: حسن بحیـری، دارای رُمـان «امیـد» و محمـد عدنـان دارای رُمـان «برتخت» است.
در دیدگاه سوم، این دیدگاه میان رمانتیسم و واقع گرایی در نوسان بود. این دیدگاه قصه نویسی در فلسطین از لحاظ هنری، پیشرفت و تکامل بیشتری پیدا کرد، و حالت تجربههای قبل از آن را ندارد.
۱- غسّان کنفانی –داستان نویس پرشور و مبارز و شهید فلسطینی که در سال ۱۹۳۶ در «عکای ([۵])» فلسطین بدنیا آمد، در سال ۱۹۴۸ پس از اشغال فلسطین، توسط صهیونیستهای اسراییل همراه خانوادهاش به سوریه رانده شد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در سوریه ادامه داد. در اردوگاههای آوارگان، به کار معلمی مشغول بود. دردانشکده ادبیات عرب دانشگاه دمشق به ادامه تحصیل پرداخت، اما به علت فعالیّت سیاسی از کار برکنار شد.
پس از سوریه، به کویت رفت و مدت ۶ سال در آنجا اقامت کرد. در کویت معلّم نقاشی و ورزش بود. بخشی از فعالیتهای درخشان ادبی و سیاسی خود را در همان جا ادامه داد، و نه تنها در زمینه پژوهشهای فرهنگی و ادبی و هنری و تاریخ سیاسی فلسطین فعّال بود، بلکه در زمینه داستان کوتاه و رمان و نمایش نامه نویسی هنرمند بود.
در زمینه نشریات و روزنامه نگاری فعالیّت چشم گیری داشت. در مجله «الهدف» که خود یکی از پایه گذاران آن بود، فعالیّت میکرد، در سال ۱۹۶۳ سردبیر روزنامه مترقی «المحرّر» لبنان بود.
در سال ۱۹۶۷ به سردبیری روزنامه «فلسطین» ضمیمه روزنامه لبنانی «الانوار» لبنان درآمد. در سال ۱۹۶۷ توسط سازمان جاسوسی اسراییل با کارگذاشتن بمبی در اتومبیل اش در بیروت، او ودختر برادرش به شهادت رسید. پس از شهادت به پاسداشت، جایگاه سیاسی و ادبی سازمانی بنام «بنیاد فرهنگی غسّان کنفانی» ایجاد شد، که کارچاپ و نشر آثار او را به عهده گرفت.
در سال ۱۹۶۲ در میان دویست و پنجاه داستان عرب، جایزه اول داستان کوتاه را گرفت، در سال ۱۹۶۲ جایزه«انجمن دوستداران کتاب» در لبنان کسب کرد، در سال ۱۹۷۴ «کانون نویسندگان آفریقا» جایزه ی «لوتس» به او اختصاص داده شد، و نمایش نامهای بنام «الباب» در سال ۱۹۶۴ منتشر کرد. بیشتر آثار غسّان کنفانی به زبانهای گوناگون ترجمه شده است.
از مهم ترین آثار غسّان کنفانی عبارتند از: مرگ بر بستر شماره ۱۲، سرزمین اندوه گین پرتقال، جهان از آن ماست، تفنگها و مردان، مردان در زیرآفتاب، ام سعد، بازگشت به حیفا، کوروکر، عاشق و زنبق آوریل.
آثاری در زمینه نقد و پژوهش ادبی و سیاسی دارد:
– ادبیات مقاومت فلسطین اشغال شده در سال ۱۹۶۶
– ادبیات مقاومت فلسطین اشغال شده در سال ۱۹۶۸
– پیرامون ادبیات صهیونیستی در سال ۱۹۶۷
غسّان کنفانی رُمان «مردانی در آفتاب» را درسال ۱۹۶۳ نوشت. در این رُمان، شرح واقع گرایانه وضعیت اندوه بار گروهی از فلسطینیها است. این گروه بطور قانونی از مرز کویت عبور میکنند، و در گرمای شدید آفتاب در تانکرهای خالی از آب جان دادند، ولی مرگ آنها پیش از آنکه نتیجه گرمای آفتاب باشد، ناشی از سکوت آنهاست، چرا به دیوار تانکر نزدید؟ چرا چیزی نگفتید؟روشن است که هدف کنفانی از مسئله طرح قضیه «فلسطین» است.
او در این رمان، به افشای جنبههای اعراب و گریز آنان در برابر مسایل مختلف جامعه زیر ستم فلسطین است. سند هنری درخشانی را ارائه داد. این اثر توانست در یک چارچوب هنری شایسته، پرسشهای سیاسی و اجتماعی پراهمیّتی را برانگیزد، و خوانندگان را وادارد، که با ابوخیزران راننده تانکر آب یا به تعبیری رهبر شکست خورده هماهنگ گردد.
پیوسته بپرسد، چرا به تانکر آب نکوبیدید؟ از آن پس آثار غسّان در بیان مسائل هنری مسئله فلسطین به ویژه جنبههای عام انسانی آن اهمیّت اساسی داشته باشد.
رمان دیگر او با عنوان «آنچه برای تو میماند» یک اردوگاه فلسطینی در نوار غزه ([۶]) است. این داستان نمایان گر ایستادگی و مقاومت همیشگی او به اندیشه انقلابی است. شیوه بیان روایت در این رُمان، و در دیگر داستانهای غسّان بسیار پیچیده و دردناک است. از نظر مکان و زمان، همواره در حال دگرگونی است.
در رُمان «آنچه برای تو میماند» که یک سال پس۱۱ از اعلام انقلاب فلسطین، سال ۱۹۶۶ منتشر شد، سند هنری دیگری بود، که مسئله روبروشدن فلسطینیها با اسراییلیها در این رمان نشان داده بود. آن چه که بیش از همه جلب توجه میکرد، هماهنگی و نگرش ژرف او به مسئله فلسطین در چهارچوب هنری رمان است. پیروزی حامد بر سرباز صهیونیست در درگیری که به وی تحمیل شده بود، لحظه روشنگرانه بی نظیری در ادبیات این دوره است.
در رُمان «مردانی در آفتاب» سه مرد فلسطینی، در خاموشی دردناک در درون تانکر آب از پای در میآیند، و در رمان دوم سرباز صهیونیست، بر اثر تشنگی بهلاکت میرسد. در داستان «دژ بردگان» سال ها بیهوده و بی حاصل به صدفهای بدون مروارید تشبیه شده است. کنفانی، در سال ۱۹۶۵ مجموعه ی داستان «از مردان و تفنگها» منتشر کرد، در این مجموعه به مبارزه مسلحانه در قضیه ی فلسطین اشاره شده است.
غسّان، رمان «بازگشت به حیفا» در سال ۱۹۶۸ منتشر کرد، در این رمان در خصوص رویارویی فلسطینیها با اسراییلیها برای رسیدن به حقوق خویش با توجه به رابطهای که میان فلسطینیها بوجود آمده است. کنفانی، در داستان «ام سعد» مسئله ی فلسطین را در چهارچوب واقع گرایانه از زوایای گوناگون، واقعیت جامعه فلسطین را نشان میدهد.
در این رُمان، عرب فلسطینی را واداشته است، که خود شخصاًتصمیم بگیرد وبا دشمن به مقابله برخیزد. در این دوره، عرب فلسطینی پی برد که هیچ تفـاوتی میان خویش به عنوان«پناهنده» و «مبارز» نخواهد داشت. میبایست یکی از این دو را انتخاب کند، در این داستان راه مبارزه ادامه میدهد و به چریکها به پیوندد، و تنها راه رهایی همین مسئله خواهد بود، غسّان این مفاهیم رادر قالب شخصیّت«ام سعد» مجسّم میکرد.
ام سعد، زنی بود، نمونه زنان فلسطینی که هم شخصیّتی خاص بود وهم شخصیتی عام در یکی از اردوگاههای جنوب لبنان زندگی میکرد، زنی است مبارز و در حوادث شرکت میکرد و در ساختن و جهت دادن به آنها نقش اساسی دارد.
غسّان کنفانی ، در سال ۱۹۴۸ سه رُمان نوشت: عاشق، کوروکر، آلوی آوریل، در رُمان اول مبارزات مردم فلسطین بر علیه قیمومیت انگلیس و اسراییل نشان داد و در رمان دوّم سعی کرده است، شخصیت عرب فلسطین، بعد از سـال ۱۹۶۷ کـه مهم تـرین ویژگی آن ( تحدّی ) مبارزه طلبیدن دشمن و مقاومت در برابر اوست، مجسّم سازد.
از این رو مسئله ی فلسطین را که در طی یک رشته حوادث واقعی و مؤثّر از شخصیّت عرب فلسطین آثار منفی و مثبت بر جا گذاشته است، بررسی کند. نویسنده میکوشد، مقاومت اصلی که در وجود فلسطینی نهفته است، نشان دهد. مقاومتی که بر اثر شرایط سخت و همواره انباشته شده، تا هر بار به صورت نیرومندتر و سهمگین تر، نمایان گردد.
۲- محمود درویش- از مهم ترین شعرای عرب و پیشروترین آنها است. در سال ۱۹۴۲ در دهکده «بروه» متولد شد. سخن گوی واقعی فلسطین بود، در سال ۱۹۴۸ همراه خانوادهاش مجبور به ترک وطن گردید، بعد از تحمّل درد و رنج فراوان در زندان اسراییل آن جا را به سوی مصر ترک کرد و بعد از آن به لبنان رفت. محمود درویش در همین آوارگی و محرومیّت زیسته و همواره کوشیده است که وطن خود را فراموش نکند.
وی تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را در همین شهر اشغالی ادامه داد. بسیاری از زیباترین اشعارش نتیجه همین دوران بود. در دورانی که بیرون از زندان بود، گاهی بصورت مخفی، گاهی بصورت آشکار همواره به نشر روح قومیّت عربی و مبارزه از راه شعرها و نوشتههایش پرداخته است. عضو فعّال «سازمان آزادیبخش فلسطین» بود و تمام لحظههای عمرش وقف این مبارزه است. در سال ۱۹۷۰ جهت ادامه تحصیل به مسکو سفر کرد.
تا سالها در فلسطین به فعالیّت مشغول بود، با نشریات و مجلات عربی همکاری میکرد، تااینکه پس از مسافرت به خارج، حق بازگشت به وطنش از او سلب گردید.
در هنگام آغاز جنگ داخلی لبنان در پاریس ساکن شد، محمود درویش درباره شاعران وطنش میگوید: «براستی که شعر ما از جریان شعر در کشورهای عربی جدا نیست، گرچه هم گامی روزانه، با آن نداشته است، این شعر جایگزین شعر معاصر عرب نیست، بلکه جزء جدایی ناپذیر از شعر معاصر عرب و جریانی از جریانهای این رودخانه است».
یکی از ویژگیهای محمود درویش، «مسئله تحدّی» مبارزه طلبیدن است، که در بیشتر شعرهای او دیده میشود، این تحدّی، در سه بُعد است، بُعد قهرمانی، بُعد قومی، بُعد تاریخی و انسانی.
در بُعد قهرمانـی شاعر از رهگذر تصویر قهرمانـیهـا و فداکاریهـا در نبرد با ظلم و ستمگری بیان مینماید و با تأکید بر نقش شعر در مبارزه، این مسئله را به نوعی پیگیری مینماید.
در بُعد قومی، شاعر به هویّت عربی خویش و سرزمین اش میبالد، و این مسئله را در بسیاری از اشعارش بیان میکند.
در بُعد تاریخی و انسانی، در اینجا مسئله ی تحدّی ( مبارزه طلبیدن ) جوهر فرهنگ انسانی را با مبارزه با ظلم و بیدادگری و زیبا بخشیدن به زندگی انسان میداند، و در مجموع، محمود درویش در آثارش جز مسئله فلسطین چیزی نمیتوان یافت. پس بیجا نیست، که اگر او را شاعر مقاومت فلسطین و شاعر سرزمینهای اشغالی نامیده اند.
محمود درویش یک روزنامه نویس ماهر و ورزیده است، سردبیر مجله «مسائل فلسطین» و مجله ادبی«الکرمل» بود، مجموعهای از اشعار او توسط «دنیس جانسون دیوس» انتخاب و تحت نام «جسم انسان» ترجمه کرد. جایگاه و شهرت محمود درویش بدان سبب است، که با وجود محدودیت موضوع در شعر مقاومت، همواره توانسته است، در چشم اندازهای هنری و ادبی به نوآوری و خلاقیّتهای خود ادامه بخشد.
تجربهی مردم خود را تجربهی جهان شمول همهی ستمدیدگان جهان معرفی کند، او در دورهی اخیر، در آفاق خودشناسی و معرفت شناسی و تأمّلات فلسفی و روانشناسی سیر کرده است، مجموعهی تجارب خود را تا ردهی مدرنیسم و نوگرایی جهان فرا برده است.
چندان که امروز بحق، او را شاعران جهان میدانند، درویش از شاعران بی شماری است، که برای حفظ میراث فلسطین به ادبیات پناه برد، در شعرش «پرتقال» از جای گاه ویژه برخوردار است. در حقیقـت اشاره به وضعیت پررونق کـشت مرکبات در فلسطین قبل از ۱۹۴۸ دارد. اما باگذشت زمان، گرایش به پیچیدگی و تلخی از شعرش نمایان گردید.
درویش در مقالهای تحت عنوان «در باب شعر» به شدّت از سبک و تصویر پردازی اشعار سنتی انتقاد میکرد و آن را برای بیان مسائل عصر نو مناسب نمیدید.
او میگوید: زنگ ساعت به صدا در میآید- خیّام شرابش را نوشید- ما هم چنان در نشعهی ترنم ترانههای افسون گر، فقیر مانده ایم.
۳- توفیق صایغ- از پیش گامان شعر منثور([۷]) در جهان عرب است. در سال ۱۹۲۳ در قریه ی «خربا» از توابع حوران سوریه بدنیا آمد، پس از آن خانواده ی او به فلسطین منتقل و تابع این کشور شد.
تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در شهر «طبریه» گذراند مدتی در کالج عربی بیت المقدّس و دانشگاه آمریکایی بیروت و دانشگاه کمبریج لندن تدریس میکرد، کتاب دار مرکز فرهنگی آمریکایی در بیروت و در انجمن ترجمه در دولت وقت فلسطین به کار مشغول بود، مجله «الحوار» را در سال ۱۹۶۲ منتشرکرد.
در سال ۱۹۶۹ به سمت استاد در گروه ادبیات تطبیقی و زبانهای خاور نزدیک در دانشگاه آمریکایی کالیفورنیا برگزیده شد.
در سال ۱۹۷۰ در سن چهل سالگی درگذشت. توفیق صایغ در ادبیات عرب پژوهشهای عمیقی انجام داده است. شعر او، نخستین شعر منثور به معنی دقیق کلمه است این شعر نمادی از تألّمات روحی او که زاده احساس غربت و پناهندگی فلسطین است.
سه مجموعه شعر از او منتشر شده است: سی سرود۱۹۵۴، سرودک ۱۹۶۳، معلقهی توفیق صایغ ۱۹۶۳ و هم چنین پنجاه شعر از شعرای آمریکا در سال ۱۹۶۳ و چهار کوارتت تی اس الیوت در سال ۱۹۷۰ را به عربی ترجمه کرده است. کتابی بنام ( پرتوهای تازه) از جبران خلیل جبران را در سال ۱۹۶۶ منتشر کرد.
۴- جبرا ابراهیم جبرا – از نویسندگان و داستان سرایان فلسطین است. جبرا رمان نویس، شاعر و مترجم ماهری بود. در سال ۱۹۱۹ در فلسطین بدنیا آمد، بیشتر نوشتههایش درباره ادبیات و هنرهای نمایشی است، بسیاری از آثار ادبی غرب را ترجمه کرده است.
او فصل تمّوز از کتاب «تارک زرّین» نوشته سرجیمز فریزی([۸]) را ترجمه کرده است. و نتایج مهمی را برای ادبیات معاصر داشت، رُمان «شکارچیان در گذرگاه تنگ» در سال ۱۹۶۰ به انگلیسی ترجمه کرد.
در بررسی مشکلات اساسی شهروند عرب بطور اعم و فلسطین بطور اخص نمای بیشتری داشت، داستان ی قضیه یک روشنفکر فلسطینی در یک کشور عربی را بازگو میکند، تا بدینوسیله، پیوند میان فلسطین و سرزمینهای عرب را نشان دهد. در سال ۱۹۷۰ جبرا رمان «کشتی» را به عربی نوشت، این رمان به خاطر توسعه ی اشارات فرهنگی و اجتماعی، معانی جهانی دارد.
این رُمان به شکل همه جانبهای به مسئلهی فلسطین میپردازد. «ودیع عسّاف» قهرمان رمان، همه ی ویژگیهای یک شخصیّت واقعی را در خود دارد. نویسنده فضای طبقاتی کشورهای عرب و فلسطین و فرهنگ و تمدّن این کشورها و چشم اندازهای گذشته و آیندهی فلسطین را ترسیم میکند.
منتقدان عرب به خاطر مفاهیم بدبینانه، آن را مورد انتقاد قرار داده اند. رُمان «کشتی» که موضوع آن مسافرت از بیروت به بندرهای (ناپل و مارسی([۹]))است.
مسافران گروهی ناهمگون از مردان و زنان روشنفکر تشکیل میدهند، آن ها در طول سفر به گفت وگو درباره موضوعات مهمّی مانند فلسطین، مرگ و زندگی، عشق و محبّت و مسائل دیگر زندگی میپردازد. جبرا در مقالات خود به اهمیّت کتاب «هزار و یک شب» به عنوان منبع الهام برای تمام ادبیات معاصر عرب، در نوشتههای خود مورد توجّه قرار داده است.
جبرا رمان «فریاد در شبی بلند» در سال ۱۹۶۴ مسئله تفاوتهای اجتماعی و اقتصادی میان طبقات پایین جامعه را بازگو میکند.
۵- امیل حبیبی –امیل نویسنده و داستان نویس فلسطینی است. در سال ۱۹۲۱ در اسراییل زندگی میکند، و به زبان عبری مینویسد، رمان «سعید ابونحس خوش بین بدبین» را در سال ۱۹۷۴ منتشر کرد. وی توانست با سبکی واقع گرایانه به مسئله ی فلسطین بپردازد، و در این رمان، شخصیّت عرب فلسطینی را در شکل واقعی خویش به تصویر بکشد، و به قالب انسانی خویش در آورد.
چنان که از عنوان کتاب برمی آید، هم خوش بین است و هم بدبین و هم وفادار نسبت به وطن خویش و هم اطاعت ظاهری با قدرت داشت. داستان تصویر انسانی که شرایط او را نشان میدهد، رفتاری دوگانه دارد، هم رفتاری از سر فهم و نرمش و هم اطاعت اجباری دارد، بدین سان این رمان توانست پرداخت سیمای انسانی را با موفقیّت به انجام برساند.
راز توجه ناقدان و پژوهندگان به آن، شاید در این نکته باشد که در ستایش آن فراوان بنویسند و ویژگیهای آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند. بنابراین میتوان گفت، که این رمان در تاریخ داستان نویسی عرب، نمونهای منحصر بفرد است. حبیبی رمان «اخطایه» را در سال ۱۹۸۵ منتشر نمود، این رمان طنز گزندهای است، با ساختاری گسسته که زندگی در سرزمینهای اشغالی، و پی جویی هویّت فلسطین را به تصویر میکشد.
در رُمان «شش پاره» امیل حبیبی، شش داستان کوتاه است، هرکدام با یک عنوان نوشته شده است، که همهی آنها، فضای فلسطین را در روز پنجم ژوئن نشان میدهد و هم چنین اعراب منطقهاشغالی را توصیف میکند. به همین دلیل نمونهای تکامل یافته از ادب نوپای مقاومت شمرده میشود.
۶- شـاور ابـوشاور- داستـان نـویس فلسطینی است. در سال ۱۹۷۴ رُمـان «گریه بر سینه معشوق» را نوشت. در این رمان، به مسائل واقعی فلسطین میپردازد. و خطاهای جنبش مقاومت فلسطین، و جنبههای مثبت و منفی آن را در سال ۱۹۷۰ به باد انتقاد میگیرد، و توانست با لحنی شدید و رُک، معایـب و انفعـال بعضی از رهبـران جنبش را مجـسّم سـازد.
رمـان دیگر او «عاشقان» را در سال ۱۹۷۷ منتشرکرد، در این رمان سعی داشت، بدون ترس و واهمه به مسئلهی فلسطین بپردازد. حوادث رمان، در اردوگاه پناهندگان در شهر «اریحا([۱۰])» و پارهای از مناطق کرانه باختری را بازگو میکند، قهرمان داستان معلّمی است از آوارگان سال ۱۹۴۸ با توجه به شرایط اندوه بار به جنبش چریکی فلسطین میپیوندد، مبارزی که با تمام درد و رنج و آگاهی تجربهاش را از درون مردم فراگرفته و در جامعه فاجعه آمیز جوانه زده و بالیده است.
و اینک انسانی شده که جانش با مسئلهی فلسطین در آمیخته و با آنان زندگی آگاهانه دارد، ابوشاور، علاوه بر آثار پیشین در سال ۱۹۷۰ مجموعه ی داستان «یاد روزهای گذشته» در سال ۱۹۷۴ و «رودخانهای سبز با سقف طلایی» در سال ۱۹۷۵ «درختها در کتابها نمیرویند» منتشر کرد.
۷- توفیق فیّاض –از داستان نویسان فلسطین است. در سال ۱۹۷۴، رمان «گروه ۷۷۸» را منتشر نمود. در این رمان نویسنده، از مبارزات فلسطینیها گزارش مستند ارائه میدهد. اعضای گروه، دریانوردانی هستند، که رژیم اشغال گر اسراییل آنها را از پای درآورده است و نومیدی خود را با میخوارگی چاره کنند.
این گروه نشانهای از عربهای سال ۱۹۴۸ هستند کـه یکبـاره نـاامیـد و مأیوس شده اند و احساس میکنند که دارند از یاد میروند، تا اینکه پس از پیدایش جنبش مقاومت فلسطین، در سال ۱۹۶۵ به آنها میپیوندد.
پس از پیوستن به عملیات شجاعانهای دست میزنند، که در نهایت جاسوسان اسراییلی به راز آنـها پـی میبـرند، و دستگیر میشوند. از دیگر آثار فیّاض میتوان «خیابان زرد، بهلول و عشق من میلشیا نام برد».
۸-سمیع القاسم- نویسنده وشاعر انقلابی فلسطین است در سال ۱۹۳۹ در شهر «زرقا» در ناحیه ی شرقی اردن بدنیا آمده همراه خانواده به شهر راملّـه مهـاجـرت کـرد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در شهر «ناصره» ادامه داد مسلمان دروزی بود.
وی به استخدام آموزش و پرورش درآمد و به علت فعّالیت سیاسی از کار اخراج شد، دوبار به زندان رفت ( ۱۹۶۱ –۱۹۶۷) پس از آزادی از زندان در «حیفا([۱۱])» به اقامت اجباری محکوم شد، روزانه دوبار خود را به پلیس اسراییل معرفی میکرد.
از مهم ترین آثار او عبارتند از: کاروان خورشید ۱۹۵۹،، سرودهای راه ۱۹۶۴، ارم ۱۹۶۵، دود آتشفشان ۱۹۶۷، راهم بر روی کف دستم ۱۹۶۷٫
۹- سلمی الخضرا الجیوسی –شـاعـر و ناقـد فلسطینی است در شهر «صفد» در فلسطین بدنیا آمد تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در بیروت و بیت المقدّس گذرانید، سپس به تدریس و روزنامه نگاری پرداخت، اکنون در لندن ساکن است.
سرگرم تألیفاتی در زمینه ادب معاصر عرب است، نخستین دفتر شعر او بنام «بازگشت از چشمههای رؤیاخیز» در سال ۱۹۶۰ انتشار یافت، پروژهای در زمینه ترجمه از عربی به انگلیسی بنیاد کرد که اهمیّت بسزایی دارد.
۱۰- حلیم برکات –داستان نویس، جامعه شناس فلسطینی، سوری الاصل است در سال ۱۹۲۳ چشم به جهان گشود، اولین رمان او با عنوان «شش روز ۱۹۶۱» گزارشی از جنگ ۱۹۴۸ علیه صهیونیستهای اسراییل در دهکده تخیّلی در کنار دریاست، در این جنگ عدم توسعه یافتگی در کنار دشمن خارجی علّت دوم شکست اعراب است.
او در رُمان اخیرش با عنوان «روزهای غبار» در سال ۱۹۷۲ نوشته شده و به توصیف نبرد فاجعه آمیز سال ۱۹۶۷ میپردازد. نویسنده در این رُمان از دیدگاههای گوناگون استفاده میکرد و تا اندازهای بر اساس پژوهشها و گفت وگوهای جامعه شناسانه نویسنده، با کسانی که در آن نبرد شرکت کرده اند، بنـا شده است.
شخصیّت اصلی رُمان پژوهندهای فلسطینی بنـام «رمزی منعدی» که با زنی آمریکایی بنام «پاملا» رابطه دارد. رمزی معتقد است، تا زمانی که با تمام وجود با زنی که با او وفادار نباشد، ازدواج نمیکند، سرگردانی او به پایان نخواهد رسید و آرامش نخواهد گرفت. «پاملا» در حقیقت از سویی وسیله اعتقادات اوست و از سوی دیگر نهاد فساد غرب است.
۱۱- سحر خلیفه –یکی از داستان سرایان فلسطین است که در سرزمین اشغالی زندگی میکند و در سال ۱۹۴۱ متولد شد در سـال ۱۹۷۶ رُمان «خارهای وحشی» را منتشرکرد. این رمان به زبان انگلیسی ترجمه شده است، در ایـن رُمـان، «اسامـه» شخصیّت اصـلی رُمـان به شهر «نابلس([۱۲])»باز میگرددتا به سازمان دهی «جنبش مقاومت فلسطین» به پیوندد.
از اشتغال کارگان عرب در املاک اسراییل جلوگیری میکند. خلیفه در این رمان دیدگاه متفاوتی بین مقاومت و همکاری به نمایش میپردازد. در این رمان ظلم و ستم اسراییل را به انواع گوناگون بیان میکند، وی معتقد است، نبرد برای آزادی زنان جدا از مبارزه برای آزادی فلسطین نیست. سحر خلیفه، در سال ۱۹۷۲ رُمان «دیگر کنیزکان شما نیستیم» و در سال ۱۹۷۶ رُمان «سنگ صبور» را انتشار داد.
۱۲- انتوان شمّاس –رمان نویس، شاعر و مقاله نویس فلسطینی است در سال ۱۹۵۰ بدنیا آمد، و در اسراییل زندگی کرد، به زبان عبری مینویسد، با استفاده از این زبان به حمایت از واقعه فلسطین پرداخت و از کسانی که این زبان را به او آموخته اند، نفرت داشت، رمان او ساختار پیچیدهای دارد، در سال ۱۸۷۴ به مسایل اجتماعی فلسطینی پرداخت و تضادهای میان فرهنگ اصیل فلسطینی، با فرهنگ بی ریشه اسراییل را بیان کرد.
۱۳- نوّاف ابوالهیجا –از داستان نویسان فلسطینی است. او در کتابهایش «گذرگاههای روشن به اندوه عرب فلسطینی» سال ۱۹۷۱ و بر «سرکوفتن» در سال ۱۹۷۴ و «اگر امشب تنها بودم» و در سال ۱۹۷۴ از شیوههای تجربی بهرهی فراوان برده است. در سال ۱۹۶۶ تصویری از زندگی یک جوان پناهندهی مکانیک که عاشق زنی از طبقات مرفه شده، رابطهاش با این زن رابطه خیالی و رویایی بود.
۱۴- توفیق سیّاق –شاعـر و نویسنده فلسطینـی، در سال ۱۹۲۳ به دنیا آمد، کودکی خود را در فلسطین گذراند. در انگلستان و آمریکا به تحصیل پرداخت، مترجم ماهری بود و تجربهی نوگرایانهای در زمینه شعر منثور داشت، در اشعارش به مسئلهی آوارگان فلسطین میپردازد، فضای مدرن و شهری مورد توجه او بود.
۱۵- یحیی یخلف –داستان نویس فلسطینی است، رمانی بنام «نجران زیرصفر» و در مجموعهای بنام «کسی سفر نمیکند» و «کره اسب» و «سیب دیوانگان» را منتشرکرد.
۱۶- امین شنّار- داستان نویس فلسطینی است. سخت تحت تاثیر شکست اعراب در سال ۱۹۶۷ بود، در رُمان «کابوس»، نویسنده، مسئله موعظه و پند را کنار گذاشته و به سمبل سازی و رمزگرایی پرداخته است.
۱۷- نجویٰقعوار –داستان نویس زن فلسطینی است. چهار مجموعه داستان بنام «دیوار» در سال ۱۹۷۳ و «چراغهای گذرگاه» و در سال ۱۹۸۷ «پیمانی از قدس» و درسال ۱۹۶۳ «بهار برای کیست» منتشر کرد.
۱۸- نبیل خوری –داستان نویس فلسطینی است که سه رمان منتشر کرد، ۱- چشمان آبی در سال ۱۹۵۹، ۲- رقص شیشه در سال ۱۹۷۱، ۳- کوچه ترسایان در سال ۱۹۶۹ منتشرکرد.
۱۹- امین فارس ملحس –داستان نویس فلسطینی است. مجموعهای بنام «ازپرتو واقعیّت» در سال ۱۹۵۲ منتشرکرد.
۲۰- سلویٰبنّا –داستان نویس زن فلسطینی است در سال ۱۹۷۱ دو رمان بنام «عروسی کنار رودخانه» و «بازگشت از دور دست» و در سال ۱۹۷۴ یک مجموعه بنام «چهرهی دیگر» منتشر کرد.
۲۱- امتثال جویدی –نویسنده ی زن فلسطینی است در سال ۱۹۷۲ رمان «درخت سبز» را منتشر کرد.
۲۲- نجات صدقی –نویسنده ی فلسطینی است. در سال ۱۹۵۶ مجموعهای بنام «کمونیست میلیونر» و مجموعهای بنام «خواهران اندوهگین» منتشر کرد.
۲۳-هارونهاشم رشید –نویسنده ی فلسطینی مجموعهای داستانی بنام «تکنوازی بر سطح خیمه» و «تصویری بر دیوار سلول» سال ۱۹۷۴، «شیطان در اردوگاه» سال ۱۹۷۷ منتشر کرد.
۲۴- محمود شقیر –داستان نویس فلسطینی در سال ۱۹۷۵ مجموعهای داستانی بنام «نان دیگران» و در سال ۱۹۷۵ مجموعهای داستانی بنام «پسرک فلسطینی» منتشرکرد.
۲۵- خلیل سواحری –در سال ۱۹۷۵ داستانی بنام «قهوه خانه باشوره» منتشر کرد.
ب –ادبیات معاصر لبنان –در سال ۱۹۷۱ جنگ داخلی لبنان آغاز شد، بسیاری از مردم تصور میکردند، که بعد از مدتی جنگ پایان مییابد، و صلح برقرار میگردد، بسیاری از نویسندگان و شاعران در آن جا ماندند، پس از آن در سال ۱۹۸۲ اسراییل غارت گر به لبنان تجاوز کرد، بعد از آن لبنان، جای امنی برای آفرینش و تولید آثار فرهنگی و ادبی محسوب نمیشد.
پیش از این بیروت، مرکز چاپ و نشر مطبوعات و کتاب جهان عرب بود، نویسندگان و شاعران که قادر به چاپ آثار خود در کشورشان نبودند، به بیروت میآوردند، و در همان جا چاپ و منتشر میکردند.
بسیاری از نشریات و مطبوعات پیشرو و مترقّی در بیروت منتشر میشد، نویسندگان و شاعران فلسطینی و لبنانی رونق بیشتری به حیات فرهنگی و ادبی لبنان بخشیدند، با این همه در دههی اخیر، بسیاری از نویسندگان و روشنفکران، به مسکو و پاریس و لندن و آمریکا مهاجرت کردند.
دانشگاه آمریکایی بیروت مرکزی برای احیای فرهنگی و ادبی به حساب میآمد، در اواخر دههی پنجاه و شصت جنبش بیداری ترجمه آغاز شد. جمعیّت نویسندگان و شاعران تمّوزیها تشکیل گردید، این جمعیت بسیاری از آثار ادبی و فرهنگی و اجتماعی غربی را ترجمه کرده اند این جمعیّت شامل کسانی چون ادونیـس، جبرا ابراهیـم جبرا، بدرشـاکرالسیّاب([۱۳])، یوسـف الخال، خلیل الحاوی، انسی الحاج، الیاس خوری، توفیق یوسف عوّاد و حنان الشیخ میتوان نام برد.
۱- ادونیس –علی احمد سعید ( ادونیس ) شاعر نواندیش و از بزرگترین شعرای پیشرو و شعرشناس معاصر عرب است. وی، در سال ۱۹۳۰ در دهکدهای بنام «قصّابین» در سوریه بدینا آمد در سال ۱۹۴۹ تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در بیروت ادامه داد. در سال ۱۹۵۴ جایزه «ناظم حکمت ([۱۴])» به او تقدیم شد. اکنون در پاریس اقامت دارد. با زنی بنام «خالده سعید([۱۵])» ازدواج کرد، ادونیس از دانشگاه «سنت ژوزف» فرانسه، در رشته ادبیات عرب به درجه دکترا نایل شد. رساله دکترایش بنام «الثابت و المتحوّل» اهمیّت بسزایی دارد.
ادونیس، بعنوان ناقد هوشیار و شاعر نواندیش است، او مرزی برای تجدید و نوگرایی نمیشناسد، و معتقد است، شاعر در هر لحظه مرزی تازه و افقی نو میگشاید، و تجربه میکند، او همواره در مرز آفریدن و شکفتن به سر میبرد، نه تنها در تئوری و نظری نوپرداز است، بلکه در شیوه عمل و تطبیق، کارش موفقیت آمیز است.
ادونیس، در شاعری و نقد شعر ویژگیهای ممتازی دارد، و آن شناخت عمیق شعر و فرهنگ کهن عرب است. از شعرای مغرب زمین به ویژه شاعران فرانسوی شناخت کامل دارد. نظریات ادبی او، در زمینه شعر، داشتن ذهنی پویا و نواندیش و قریحهای جوشان است.
لقب «ادونیس» به خاطر بازگشت به زندگی و تمدّن و فرهنگ عربی است، در سال ۱۹۶۳ بنیان گذار و سردبیر «مجله شعر([۱۶])» بود. در سال ۱۹۶۸ مجله «المواقف» را بنیاد نهاد و یکی از عوامل اصلی راه اندازی این ماهنامه است نه تنها محل عرضه ی نوشتههای تجربی نویسندگان عرب بود، بلکه کانال اصلی معرّفی و انتقال ادبیات و نقد ادب فرانسه و جهان عرب است.
لحن شعر ادونیس پیش گویانه و در مواردی مکاشفه است، زیرا معتقد است که شاعر عصیان گر و بصورت نجات دهنده و آینده نگر، نقش اساسی در پیشرفت و سیر تاریخ دارد. اشعار و ترانههای «مهیار الدمشقی» او ندای آینده نگر پادشاهی تخیّلی در قرون وسطی است، در سال ۱۹۶۱ انتشار یافت.
در مجموعهاشعار «مهیار الدمشقی»، نقش شخصیّتهای پیش گو و افسانهای ظاهر میشود، که هرکدام تداعی فجایع گذشته اند، و درسهایی با معنایی پربار و ماهیت اسرار هستی میدهد. در کتاب «هذا هو اسمی»، «این است نام من» اشعاری است که بعد از سال ۱۹۶۷ منتشر شد، مرثیهای گویا و تا اندازهای مرموز در رثای شکست اعراب است.
سرودهای «تشییع در نیویورک» تا حدودی تلخ و گزنده است. و در تصویر اولیه نیویورک شکل زنی است، که جامهای کهنه بنام آزادی، در یک دست و در دست دیگر باقی جهان را خفّه کرده است.
مهم ترین آثار ادونیس عبارتند از: نخستین شعرها، زمانی میان خاکستر و گل سرخ، برگهایی در باد، سرودهای مهیار الدمشقی، تحولات و هجرت در اقالیم شب و روز، تئاتر آینهها، گزیدهای از شعر معاصر عرب از دوره جاهلیّت به بعد، این است نام من، مفرد به صیغه جمع، تقابلها و آغازها، شهر بندان، شهری که در جغرافیای ماده به پیش میرود، در بزرگداشت چیزهای مبهم و روشن، ابجدی دیگر، درآمدی بر شعر عرب، زبان شعر، الثابت و المتحوّل، پیش درآمدی بر اواخر قرن، سیاست شعر، شاعریّت عربی، لحن سرآغاز، تصوّف وسورئالیسم، اینک توای وقت، نظام و کلام به متن قرآن و چشم اندازهای نوشتن به آثار نمایشی جورج شحاذه، مجموعه کامل شعرهای «سن ژون پرس» و یوبونفوا ([۱۷]) به عربی ترجمه کرده است.
۲- خلیل الحاوی –در سال ۱۹۱۹ در قریه ی «شویره» درلبنان به دنیا آمد، و در سال ۱۹۴۷ در مدرسه ی عالی شویفات لبنان فارغ التحصیل شد، سپس برای ادامه تحصیل در ادبیات و فلسفه به دانشگاه آمریکایی بیروت رفت. در سال ۱۹۵۰ فوق لیسانس را گرفت، در دانشگاه کمبریج لندن به مدرک دکترا نایل گردید.
پس ازآن به لبنان بازگشت و بعنوان استاد نقد ادبی در دانشگاه آمریکایی بیروت به تدریس پرداخت. الحاوی مطالعات عمیق و گستردهای در زمینه فلسفه و ادبیات داشت، در پی حمله اسراییل به بیروت در سال ۱۹۸۲ درگذشت، زبان شعر الحاوی بسیار ورزیده و در عین حال نوگراست. زمینهاشعار اواسطوره مسیحیّت است.
رمزگرایی عمیق و هوشیاربود. رساله فوق لیسانس الحاوی درباره عقل و ایمان غزالی و ابن رشد است و رساله دکترای او زیرنظر خاورشناس معروف «آربری» نوشته شده است. تصاویر شعری او مبهم نیست، گرچه از لحاظ پرداختن به اسطورها غالباً با یکبار خواندن شعرش دریافت نمیشود اشعارش آلام روحی انسان امروزی است.
سلمی الخضرا الجیوسی، شاعر و منتقد فلسطینی، درباره الحاوی میگوید: خلیل الحاوی، شاعری سخت و دشوار است، تجربههای او بسیار پیچیده و دردناک است و برای بسیاری از خوانندگان نامفهوم است معانی شعرا و شخصی است با این همه بیشتر اشعارش خطاها را بازگو میکند، یکی از ناقدان «مجله شعر» درباره او میگوید: الحاوی مجموعهای از تجارب وجودی خود را بیان میکند.
او خواهان بیان دردهایی که در اعماق وجودش میتپد و مشکلات روحی و روانی و فکری خود را بیان میکند. مجموعهی شعرهای او عبارتند از: رودخانهی خاکستر، نی و باد، خرمن زارگرسنگی، تندر زخم آگین و از دوزخ کمدی. مدّتی بر دانش نامه عرب نظارت داشت که چهار جلد آن در سال ۱۹۷۴ در بیروت منتشر شد. در سال ۱۹۶۲ کتابی، به زبان انگلیسی درباره شاعر معروف لبنان جبران خلیل جبران نوشت.
انسی الحاج- از پیش روان شعر منثور در لبنان بود. در سال ۱۹۳۷ در بیروت متولد شد در انستیتوی الحکمهی و درلیسه ی فرانسویان در بیروت تحصیل کرده و در روزنامه ی «الحیاه» و روزنامه ی «النّهار» به فعالیّت مشغول بود. در پاریس مسئولیّت روزنامه ی «النهار العربی» را بعهده داشت.
از پایه گذاران «مجله ی شعر » بود هم چنین در نشر سلسله مقالات«کلمات، کلمات، کلمات» و «خواتم» سهم بسزایی داشت.
در سال ۱۹۶۰ دومین دفتر شعر «لن نخواه» را منتشر کرد که موجب بحث و جدلهای فراوان در شعر معاصر عرب گشت.
شعر او کاملاً متمایز ولهجهای خاص و یگانه داشت، مجموعه شعرهای او عبارتند از: لن نخواه ۱۹۶۰، سر بریده ۱۹۶۳، گذشته روزهای آینده ۱۹۶۵، بازارچهی کردی، گل سرخ، چه کردی ۱۹۷۰، ضیافت ۱۹۹۴، آن پیام آور گیسوی بلندش، چشمهها ۱۹۷۵، مجموعه ی سه جلدی کلمات و دو جلدی خواتم دارد.
یوسف الخال –از پیش گامان شعر نو بود در سال ۱۹۱۷ در «طرابلس» لبنان به دنیا آمد، در رشته فلسفه از دانشگاه آمریکایی بیروت فارغ التحصیل شد، مدتی در نیویورک، به عنوان کارمند عالی رتبه سازمان ملل به کار پرداخت، در زمینه ادب و مطبوعات فعّال بود سر دبیر روزنامه «الهدیٰ» بود در سال ۱۹۵۷ «مجله شعر» را بنیاد نهاد.
این مجله، سالها کانون جذب روشنفکران شعر امروز بود و تحوّلی اساسی در شعر معاصر پیش رو داشت. یوسف الخال در سال ۱۹۶۱ مجلهای بنام «ادب» بنیاد نهاد، سر ویراستار مؤسّسه انتشاراتی «النّهار» بود، مدیر گالری آثار هنری معاصر «واحد» در بیروت بود. در سال ۱۹۸۷ در گذشت. بسیاری از آثار نویسندگان غرب چون: الیوت([۱۸])، سند برگ([۱۹])، رابرت فراست([۲۰])، و ازراپوند([۲۱]) به عربی ترجمه کرد.
الیاس خوری –رمان نویس، ناشر و منتقد لبنانی است در سال ۱۹۴۸ در لبنان متولد شد. علی رغم مسیحی بودن در جنگ داخلی لبنان به فلسطینیها و مسلمانان پیوست معتقد بود، که فلسطین رؤیای همه است، فلسطین مسئله همه اعراب است. رمان او به عنوان «کوه کوچک» در سال ۱۹۷۷ منتشرشد این رمان شرح حال جنگ داخلی لبنان در سالهای ۱۹۷۶ و ۱۹۷۵ است. او در این جنگ شرکت کرد. درواقع این رمان آمیختهای از واقعیّت و خیال و زندگی نامه و داستانهای عامیانه است، و به سبک دراماتیک نوشته شده است.
توفیق یوسف عوّاد –نویسنده و رمان نویس لبنانی است. در سال ۱۹۶۸ رمان «مرگ در بیروت» را منتشرکرد، این رمان به سبک احساساتی و سنتی نوشته شده، و در آن شرح وقایع جنگ داخلی در لبنان و تجاوز اسراییل به لبنان است. در این رمان «تمیمه» دختری از جنوب، عاشق دانشجوی مارونی، جوانی با اعتقادات مترقیانه میشود، اما پس از مدتی فریب روزنامه نگار پوچگرایی را میخورد و در نتیجه مطرود نامزدش میگردد. این رمان دارای معانی شخصی و معانی عام میباشد.
در پایان «تمیمه» بعد از گذشت آن واقعه، قسم میخورد «که در زیر تمام آسمانها بر علیه سنتها و قوانین جامعه مبارزه میکنم و با دستان خود آنها را پاره میکنم. زیرا جامعه با نام آن ها ودر زیر آسمان کشورم، حق حیات را از من گرفته است».
یکی از ویژگیهای قابل توجه در ادبیات لبنان، در دهه اخیر ظهور داستان نویسان زن است، بیشتر آنها اکنون در مهاجرت به کار نوشتن مشغول اند. رمانهایی به زبان انگلیسی و فرانسه، توسط نویسندگان زن لبنانی نوشته شده است. از میان این رمانها «تل عدنان» که در آن قهرمان زن ناشناسی مورد تجاوز و شکنجه فالانژیستهای لبنانی قرار میگیرد.
رمان دیگر، «بازگشت به بیروت» در سال ۱۹۸۹ منتشر شد. مرثیهی سوزناک بر سرزمینی که جنگهای داخلی آن را در معرض نابودی قرار داده است.
حنان الشیخ –یکی از رمان نویسان و از فعّالین زن لبنان است در سال ۱۹۴۵ در لبنان متولد شد. اکنون در لندن زندگی میکند، وقایع رمان او با عنوان «داستان زهرا» که در سال ۱۹۸۶ در بیروت قبل از جنگ داخلی آغاز شد. در این رمان زهرا متعلق به خانواده شیعی فقیری است.
دشمنان او از فلسطینیها و فالانژها نیستند، بلکه مردان هستند. پدرلافزن که همیشه همسرش را کتک میزند، و برادر لوس و بی ادبش شهوتران است و شوهر بی احساسش نظامی تک تیرانداز است. معانی این رمان، به حقایقی اشاره میکند که در جنگ داخلی لبنان اتفاق افتاده است.
رمان دیگر او ( زنان شن و درخت مور ) که بیان وقایع چهار زن در کشوری که شباهت زیادی به عربستان سعودی دارد و مشهورترین رُمانی است که به وضع نـاگـوار زنان میپردازد.
بقلم: فیصل بنی طی، از وبسایت بروال
________________________________________
منابع:
۱- نگاهی به داستان معاصر عرب –ترجمه محمد جواهرکلام سال ۱۳۸۱
۲- پیش گامان شعر امروز عرب –گردآورنده و مترجم موسی اسوار سال ۱۳۸۱
۳- شعر معاصر عرب –نویسنده محمدرضا شفیعی کدکنی سال ۱۳۵۹
۴- گزیده از شعرعربی معاصر- نویسنده- دکترمصطفی بدوی –
ترجمه ۱- دکترغلامحسین یوسفی ۲- دکتریوسف بکّار سال ۱۳۶۹
۵- مقاله نگاهی به ادبیات معاصرعرب-نویسنده –رابرت ابروین- ترجمه کریم لویمی مطلق سال ۱۳۸۰
[۱]- صادق جلال العزم –نویسنده و متفکر سوریه در سال ۱۹۳۷ به دنیا آمد از آثار او –النقد الذاتی بعد الهزیمه ۲- نقد الفکر الدینی
[۲]- عبدالوهاب البیاتی، شاعر و نویسنده انقلابـی عراقی ، در سال ۱۹۲۶ در بغداد متولد شد، سرآمد واقع گرایان و از پیش گامان شعر معاصر عرب بود شهرت جهانی دارد. از آثار او: – فرشتگان و شیطانها، ابریقهای شکسته، افتخارکودکان و زیتون –بیست شعر از برلین، کلماتی که نمیمیرد. پیش از مرگ یک بار به ایران آمد، البیاتی مبارزی آزاده بود علاوه بر تبعید و آوارگی دوبار از او سلب تابعیت شد و در سال ۱۹۱۹ درگذشت.
[۳]- ناصره –از شهرهای معروف فلسطین، شهری باستانی و تاریخی است.
[۴]- فلکلور- ( ادبیات عامه ) –مجموعهای از عادت و سنتها، افسانهها و داستانها و باورهای دیرین مردم که در عمل سینه به سینه و از نسلی به نسل دیگر میرسد و در واقع بیانگر ارزشهای فرهنگی و اجتماعی یک ملت است.
[۵]- عکا –از شهرهای معروف فلسطین و در کنار دریای مدیترانه واقع است این شهر در گذشته پایگاه صلیبیان بود سپس بدست اعراب فتح شد در سال ۱۷۹۶ به محاصره ناپلئون درآمد.
[۶]-غزه –از شهرهای مهم فلسطین –جایگاه تجارتی دارد. در شمال شرقی مصر واقع است به فاصله ۴ کیلومتر دریای مدیترانه است.
[۷]- شعرمنثور- بصورت نثر بدون وزن و قافیه است اما از زبان مجازی شعرضرباهنگی خاص استفاده میکند. که آنرا از نثر شاعرانه یا منظوم متمایز میکند.
[۸]- سرجیمزفریزی- نویسنده و انسان شناس اسکاتلندی
[۹]- ناپل و مارسی از بنادر معروف فرانسه است.
[۱۰]- اریحا –از شهرهای معروف فلسطین در دشت اردن واقع است آثار باستانی فراوانی دارد این شهر قدمت زیادی دارد دارای دیوار و حصار میباشد.
[۱۱]- حیفا –از شهرها و بنادر مهم فلسطین است این شهر در دامنه کوه الکرمل در منطقه الخلیل در شمال فلسطین واقع است.
– [۱۲]نابلس از شهرهای معروف و باستانی فلسطین است، در سال ۱۹۴۸ بهاشغال اسرائیل در آمد.
[۱۳]- بدرشاکرالسیّاب –از بنیان گذاران شعر نوعرب است، آغازگرشعر آزاد در سال ۱۹۴۷ میباشد درروستای جیکور از توابع بصره، در سال ۱۹۳۶ درجنوب عراق متولد شد در سال ۱۹۶۴ درگذشت. از آثار او – سرود باران، گلهای پژمرده، افسانهها، روسپی کور، اسلحه وکودکان، گورکن، معبد غرق شده، خانه بردگان، پنجرههای دخترچلبی و اقبال.
[۱۴]- ناظم حکمت- نویسنده وشاعر انقلابی ترکیه است تحصیلات خودرا در استانبول آغازکرددرمبارزات اجتماعی شرکت فعال داشت، چندین باربه زندان رفت درمجموع به ۳۵ سال محکوم شد.
[۱۵]- خالده سعید- همسرادونیس است و یکی از ناقدان طرازاول ادب عرب است مقالات و نقدهای او مکمل حرفهای ادونیس است دارای دکترا در ادبیات عرب است.
[۱۶]- مجله شعر-مجله ماهنامه شعریکی از مجلات ادبی لبنان و ازپیش روترین نشریات ادبی عرب درباره شعراست مدیر مسئول آن یوسف الخال از شاعران مکتب رمزگرایان است نویسندگان مجله باهمه تندرویها از سعه صدربسیاری برخوردارهستند نسبت به تمام شیوهها ومکاتب شعری به دیده احترام مینگرند.
[۱۷]- یوبونفوا –از شاعران و نویسندگان فرانسه است.
[۱۸]- الیوت –شاعر و نویسنده آمریکایی ( ۱۹۶۱ –۱۸۸۸ )
[۱۹]- سند برگ –شاعر و نویسنده آمریکایی ( ۱۹۶۷ –۱۸۷۸ )
[۲۰]- رابرت فراست –شاعر و نویسنده آمریکایی ( ۱۹۶۳ –۱۸۷۴ )
[۲۱]- ازراپوند –شاعر و نویسنده آمریکایی ( ۱۹۶۳ –۱۸۸۵ )