در : صفحه اول » حقوق بشر » نگاهی به اعدام عرب های احواز از ابتدای انقلاب تا کنون

نگاهی به اعدام عرب های احواز از ابتدای انقلاب تا کنون

مسلحان

همزمان با سرنگونی نظام پهلوی وبرسرکارآمدن حکومت جمهوری اسلامی مردم عرب احواز،که با شرکت در راهپیمایی ها و بستن شیر لوله های نفت سهم بسزایی در پیروزی انقلاب داشتند، مانند سایر ملیتها و اقوام غیر فارس که در طول حکومت دیکتاتوری پهلوی ظلم مضاعفی را تحمل کرده بودند، درانقلاب و حکومت جدید که نام اسلامی را یکدک می کشد آرزوهای بر باد رفته خود را محقق شده می دیدند. و با هزاران امید زندگی در زیر سایه جمهوری اسلامی را آغاز نمودند. ولی این امیدها خواب وخیالی بیش نبود و با شروع به کار حکومت جدید تمام آن آرزوها بر باد رفتند.

بلافاصله پس از انقلاب در خرداد ماه ۱۳۵۸ با همدستی نیروهای مذهبی در قالب کانون فرهنگی نظامی وابسته به سپاه پاسداران به فرماندهی محمد جهان آرا ، محمد فروزنده و علی شمخانی و نیروهای ملی به رهبری احمد مدنی عضو ارشد جبهه ملی ایران،فرمانده وقت نیروی دریایی ارتش و استاندار نظامی احواز صدها تن از مردم عرب محمره وعبادان در”چهارشنبه سیاه” محمره وبه مدت سه روز قتل عام شدند. که در نتیجه آن نیروهای حکومتی اقدام به قتل عام فعالان فرهنگی کانون فرهنگی خلق عرب وفعالان سیاسی در”سازمان سیاسی خلق عرب”  نمودند و همچنین تعداد زیادی از مردم عادی در این روز به قتل رسیدند که در بین آنها کودکان خردسال و نوجوانان و بزرگسالان به چشم می خورد.اکثر کشته شدگان و اعدامی های این دوره در گورستان شهدا واقع در روستای العریض در نزدیکی مرز شلمچه و یا در گورستان سیدموسی در کنار شط العرب دفن گریدند. سازمانهای حقوق بشر تا کنون توانستند نام بیش از سیصد نفر را ثبت کنند که به ذکر نام تعدادی از این شهدا اکتفا می کنیم: خانم حسنه محنایی،عبدالجلیلدریس، عزیزمحمدی، أحمدرسائی،خضیّرربیعی، ناصرآلبوغبیش، داوودبنی طرف،عبدالواحدبغلانی، حمیدآل منیع، صالح عنافجه، موسى ربیعی، عبدالنبی خفاجی،خلف کعبی،هاشم آل ناصر،سیدحمیدمزاری پور، عبدالجلیل دریس …

 نقابداران جنایتکار

درپی این کشتارو به انتقام خون بی گناهان عرب که به دست نظام کشته شده بودند، گروه مسلحی با نام ” مجموعه الاربعاء السوداء الفدائیه” (گروه فدائیان چهارشنبه سیاه) و همچنبن نیروهای وابسته به سازمان سیاسی خلق عرب و”جبهه تحریر عربستان”(جبهه آزادی بخش عربستان) ، “الحرکه الجماهیریه” و چندین گروه دیگر عملیات مسلحانه خود علیه چاه ها ولوله های انتقال نفت را آغاز کردند. آن عملیات برای سالها ادامه یافت. در خارج از کشور نیز یک گروه نظامی احوازی شش نفره خود را به لندن رساندند و در دهم اردیبهشت سال ۱۳۵۹ شمسی سفارت ایران را اشغال کردند. حمله کنندگان به سفارت در گفتگو با غلامعلی افروز سفیر ایران در لندن و چنین نیز طی گفتگوهایی با رسانه هایی چون بی بی سی فارسی خواستار توقف اعدام فعالان عرب، آزادی زندانیان سیاسی ،به رسمیت شناختن حقوق ملی مردم عرب توسط دولت ایران و موارد دیگر شدند.

همزمان با این عملیات مسلحانه، رژیم نیز دهها نفر از مردم عرب شهرهای مختلف اقلیم احواز را اعدام کرد. تعداد اعدام شدگان در شهرهای احواز، محمره، سوس، دسبول، فلاحیه، خفاجیه بیش از دیگر شهرها بود.اعدامهایی که در این دوره صورت گرفت علاوه بر اتهام کلیشه ای محاربه با خدا و پیامبر و مفسد فی الارض بودن با اتهام “خلق عرب” صورت می گرفت واین اتهامی بود که به تمام نیروهای فعال سیاسی فرهنگی عرب زده می شد. خواستگاه آن برگرفته از یکی از بندهای مطالبات روشنفکران عرب بود که در صفحه ۴ روزنامه کیهان مورخ ۱۴/۱۲/۱۳۵۷ منعکس شده بود، واز رسانه های گروهی خواسته بودند به جای لفظ “عشایرعرب” لفظ “خلق عرب” را به کار گیرند. ولی همانطور که گفته شد این خواسته بعدها به اتهامی تبدیل شد که گریبان مردم عرب را گرفت گویی که حکومت می خواست این پیغام را به آنها برساند که تمام منتسبین به خلق عرب (ملت عرب) متهم هستند. اتهام خلق عرب در سالها بعد نیز مورد کاربرد نیروهای امنیتی قرار می گرفت، که با گذر زمان و فراخور موقعیت ها اتهامات تغییر یافته و رنگ جدیدی به خود می گرفتند که در جای خود به آن می پردازیم.

حضور خلخالی(حاکم شرع سیار) به نمایندگی ازآیت الله خمینی در اقلیم احواز، در این برهه از زمان موجب شد تا دهها عرب در محاکمه های صحرایی وخیابانی (و در مدت زمان تصمیم گیری طی چند دقیقه) اعدام شوند. بزرگان وشیوخ قبائل، ریش سفیدان شهرها وافراد متهم به ارتباط با ساواک به حکم قضایی خلخالی اعدام شدند. از شخصیتهای قابل ذکر در این دوره که نقش مستقیمی در اعدام ها داشتند می توان به  آیت الله احمد جنتی حاکم شرع وقت احواز و مصطفی پورمحمدی دادستان انقلاب استان در آن زمان اشاره نمود. بنا به دستور جنتی به عنوان حاکم شرع وقت استان نیروهای سپاهی با حمله به تجمع دانشجویان در دانشگاه جندی شاپوراحواز عده زیادی را کشته، دستگیر و تعداد زیادی از ترس خود را به رودخانه کارون انداختند.

آغاز جنگ ایران وعراق صفحه جدیدی در نحوه تعامل حکومت با مردم عرب احواز را رقم زد . در این دوره کنشگران و فعالان سیاسی ـ فرهنگی عرب با اتهام جدیدی روبرو شدند که همانا اتهام جاسوسی و همکاری با حزب بعث عراق می باشد که حاصل این دوره اعدام دهها عرب احوازی درطول سالهای جنگ ایران وعراق به اتهام واهی جاسوسی می باشد. بارزترین چهره رژیم جمهوری اسلامی در اقلیم احواز آیت الله محسن اراکی حاکم شرع استان در این دوره بود که تمام اعدامهای فعالان عرب احوازی با امضا و مهر او تنفیذ می شد. آقای اراکی اخیراً به عنوان نماینده آقای خامنه ای در مرکز اسلامی انگلیس در شهر لندن فعالیت داشت.

مشارکت وهمراهی “الجبهه العربیه لتحریر الاحواز”(جبهه عربی آزادی بخش الاحواز) وهمراهی با عراق درجنگ با ایران، سبب شد تا دهها عرب احوازی که به دلیل واقع شدن مناطق محل سکونت آنها در محدوده مرزی تحت کنترل عراق، پس از خروج ارتش عراق به اتهام عضویت درجبهه مذکوراعدام شوند. عربهای احوازی دیگری که ازعراق وکویت به شهرهای خود بازگشته بودند نیز با اتهاماتی مشابه مواجه شده و اعدام شدند.
درپی حوادثی نظیرمنفجرساختن تاسیسات نفتی، تاسیسات نظامی نظیر زاغه های مهمات، حمله به پادگان ها در طول سالیان جنگ، شماری از مرىم عرب احوازتوسط رژیم اعدام شدند. اعدامی های این دوره در گورستانی تحت نام لعنت آباد میشدند که بخشی از گورستان بهشت آباد احواز می باشد که دور تا دور آنرا دیوار کشیده بودند و نیروهای امنیتی مانع مراجعه خانواده های اعدامی ها به این گورستان می شدند.

به قدرت رسیدن گروه هایی ازبومیان غیرعرب اقلیم احواز در رژیم جمهوری اسلامی سبب شد اختلافات میان آنها و کشاورزان عرب برسر زمین های کشاورزی، زمینه را برای متهم کردن عربها به ضدیت با انقلاب هموار سازد. شاید بتوان گفت که در شهر دسبول بیشترین تعداد شهروندان عرب با اتهامات واهی و فقط به دلیل رقابت بر سر زمین های کشاورزی و… به جوخه های اعدام سپرده شدند.

توهین به مردم عرب درروزنامه اطلاعات در تابستان سال ۱۳۶۴ شمسی اعتراضات شدید مردمی درشهرهای مختلف احواز را به همراه داشت. نویسنده روزنامه اطلاعات مردم عرب اقلیم احواز را “کولی” خوانده بود. درپی این اعتراضات چندین تن به دست نیروهای امنیتی نظام کشته شدند. شماری ازبازداشت شدگان نیز تحت شکنجه مجبور به اعتراف به همدستی با حزب بعث شده واعدام شدند.

ترور فعالان سیاسی عرب چه درداخل وچه درخارج در طول مدت جنگ وسالهای پس از آن ادامه داشت. برخی رهبران جبهه عربی آزادی بخش احواز در عراق، امارات وکویت ترور شدند. شماری از شاعران ملی عرب وشخصیت های فرهنگی تاثیرگذار به وسیله حوادثی ساختگی نظیر تصادفات رانندگی کشته شدند. شماری از آنها نیز برای همیشه ناپدید شدند وخانواده های آنها هیچ گونه اثری ازآنها نیافته اند. چندین معلم عرب به اتهامات واهی نظیر ارتباط باحزب بعث اعدام شدند.

در دوران حکومت رفسنجانی(دوران سازندگی) دولت برای اجرای طرح توسعه نیشکر، زمین کشاورزان عرب را تصاحب و روستاهای آنها را تخریب نمود که این امر منجر به اعتراضات گسترده ای بین کشاورزان گردید و در قلعه طرفی و روستای سویسه در مسیر عبادان- احواز کشاورزان با نیروها امنیتی درگیرشده که در اثر آن تعدادی کشته شدند. نتیجه این اعتراضات و درگیریها، دستگیریهایی را در پی داشت که با اتهام تهدید امنیت ملی و محاربه با خدا مواجه بودند. عده ای از اعدامی ها در این دوره مربوط به اعتراضات تصرف زمینهای کشاورزان عرب بود.
در سال ۱۹۹۱ میلادی وپس از خروج ارتش عراق ازکویت شماری از فعالان سیاسی احوازی در کویت به دست عوامل جمهوری اسلامی به قتل رسیدند. پس ازسقوط نظام بعث درعراق در سال ۲۰۰۳، دهها عرب احوازی مقیم عراق به دست نیروهای شیعی وابسته به ایران ترور شدند. “رعد دعیر بستان” یکی از فعالان برجسته احوازی بود که سابقه سالها مبارزه علیه دولت مرکزی ایران را دارا بود در جنوب عراق به دست عوامل جمهوری اسلامی ترور شد.

برسرکارآمدن محمد خاتمی ودوران اصلاحات برای مدت چند سال اعدام فعالان سیاسی را کاهش داد. این وضع خیلی طول نکشید. با درز کردن بخشنامه ای از دفتر ریاست جمهوری خاتمی مبنی بر کوچ اجباری یک میلیون عرب به مناطق مرکزی ایران، انتفاضه آوریل ۲۰۰۵ را به همراه داشت. دولت مرکزی با مشتی آهنین انتفاضه را سرکوب کرد. بیش از ۵۰ عرب با تیر مستقیم نیروهای امنیتی درخیابان ها کشته شدند. شماری نیز درشکنجه گاهها به قتل رسیدند وشماری نیز دست وپا بسته به رودخانه کارون سپرده شدند تا اجساد آنها توسط ماهی گیران عرب دراطراف شهر احواز از آب گرفته شود. درآن زمان عکس هایی از این اجساد بر روی اینترنت منتشر شد.

به انتقام خون شهیدان انتفاضه، گروه محیی آل ناصر وارد عمل شده وچندین موسسه دولتی را منفجر کردند. از سال ۲۰۰۵ تاکنون انفجارها ادامه دارند و افزون بر قتل های خیابانی در درگیری های مختلف یا طی تظاهرات ها، بیش از سی نفر از شهروندان عرب با اتهامات مختلف اعدام شده اند.

درهفته های پس از انتفاضه آوریل ۲۰۰۵، یکی از عناصر وابسته به سازمان اطلاعات با نام “ارکان سواری” درطرحی ازپیش برنامه ریزی شده وبا سوء استفاده از خشم عمومی نزد مردم عرب وسادگی مردم اقدام به توزیع بمب های خنثی درمیان برخی جوانان حمیدیه کرد. بلافاصله اشخاصی که بمب دریافت کرده بودند بازداشت شده واعدام شدند.

پس از انتفاضه آوریل ۲۰۰۵ چندین فعال فرهنگی وسیاسی عرب درشهرهای مختلف به اتهام وهابیت ویا ارتباط با آمریکا وانگلیس و یا احزاب احوازی خارج از کشور، اعدام شده اند ویا به اعدام محکوم شده ودر زندان به سر می برند.

درطی سالهای پس از انتفاضه آوریل ۲۰۰۵ چندین شاعر عرب به واسطه حوادث رانندگی ومسموم شدن درمدت بازداشت نزد اطلاعات کشته شده اند. ستار صیاحی جوان شاعر عرب احوازی که سال گذشته پس ازآزاد شدن از بازداشت گاه اطلاعات یکباره دچار خونریزی شده وجان خود را ازدست داد.

سیاست های تبعیض نژادی دولت مرکزی در قبال مردم عرب باعث گسترش نارضایتی در میان مردم عرب احواز بخصوص جوانان و تحصیل کردگان شد، این امر باعث روی گردانی از تشیع و روی آوردن جوانان به مذهب اهل سنت گردید، امری که حکومت شیعه محور جمهوری اسلامی آن را بر نمی تابد و  که در نتیجه آن شماری از فعالان عرب به اتهام وهابیت واقدام علیه امنیت ملی به اعدام محکوم شوند. اتهام وهابیت نه تنها به گرویدگان به مذهب اهل سنت اطلاق می گردد بلکه برای تخریب وجهه فعالان سیاسی و فرهنگی و ایجاد شکاف در بین آحاد مردم این تهمت در پرونده تمام فعالان عرب احوازی که در سالهای اخیر دستگیر و محاکمه شده بودند ذکر شده است، و بر اساس آن عده ی زیادی دستگیر و شکنجه و خیلی ها اعدام و یا متحمل زندانهای دراز مدت گردیدند. شهید محمدعلی سواری یکی از معلمان احوازی و بازیگر تئاترو فعال فرهنگی اجتماعی برای تمام فعالان احوازی نامی آشنا می باشد که بخاطر عقاید دینی دستگیر و اعدام گردید.
اکثر کسانی که بعد از دوران سازندگی اعدام گردیدند در گورستان دورافتاده ای مقابل روستای برومی دفن میشوند. معمولاً قبور بی نام ونشان هستند و روی همه آنها را با ماسه وسیمان میپوشانند. اخیراً بخاطر ترس از عکس العمل مردم و خانوادها برخی شهدا را از جمله سه برادر عباس، طه و عبدالرحمن حیدری که با همراه دوستشان علی شریفی در اواسط ۲۰۱۲ اعدام گردیده بودند را در جای دورافتاده و نامعلومی در یک گور دسته جمعی دفن نمودند که بعدها خانواده ها به گونه ای تصادفی از محل دفن فرزندانشان آگاه گردیدند.

صدور احکام اعدام برای فعالان سیاسی فرهنگی عرب  احوازی متوقف نشده و همچنان ادامه دارد، در حال حاضر نیز چندین شهروند عرب در زندان کارون احواز منتظر اجرای حکم اعدام هستند که این موضوع واکنش های جامعه جهانی را به دنبال داشته است.

تمام حقوق نشر متعلق به وب سایت پادماز است. مطالب منتشرشده در وب سایت پادماز ضرورتا بیانگر رویکرد جنبش ملی دموکراتیک عرب الاحواز نیست.

الصعود لأعلى