بانزدیک شدن انتخابات ریاست جمهوری دولت مرکزی ایران، برخی احزاب وتشکلات سیاسی احوازی دعوت به عدم مشارکت درانتخابات کرده اند. جدای ازمواضع مطرح شده نسبت به مشارکت درانتخابات، بررسی نمایش تکراری دولت مرکزی به رهبری فعلی نظام جمهوری اسلامی وچگونگی اجرای این نمایش دراقلیم عربی الاحواز حائز اهمیت است.
نتایج چندین وچند انتخابات ریاست جمهوری ایران نشان داده است که بازی انتخابات برای مرکز وملت عرب احواز یک بازی برنده – بازنده است. از این انتخابات رؤسایی به قدرت رسیده اند که جز مصادره ثروتهای طبیعی ملت عرب به سود مرکز ثمره دیگری برای این ملت نداشته اند. هاشمی رفسنجانی که رد صلاحیتش در روزهای اخیر میان مرکزنشینان غوغایی به پاکرده است، نزد آگاهان ملت عرب به عنوان پدر پاکسازی نژادی دراحواز معروف است. تیشه ای که رفسنجانی به ریشه عرب احواز چنگیزخان مغول نیز نزده بود. در دهه هفتاد شمسی اکبررفسنجانی رئیس جمهور وقت ایران، زمین های وسیعی با مساحت ۲۵۰ هزار هکتار را کشاورزان عرب مصادره کرد وبیش از سیصد هزار عرب را آواره ساخت. این طرح های امنیتی اکبر هاشمی رفسنجانی بیش از نود روستای عرب را از نقشه جغرافیا پاکسازی کرد. رفسنجانی بادرپیش گرفتن سیاست سدسازی، به واسطه انحراف آب رودخانه های کارون وکرخه به کویرستان مرکزی ایران آغازگر سیاست فجیع تغییر اقلیم جوی در ایران بود. رفسنجانی باوجود برخی صداهای مخالف انتقال آب میان حوزه های از هم جدا ودستکاری درحوزه های آبریز غرب کشور، تصمیم گرفت تا حوزه آبریز کارون بزرگ و حوزه آبریز کرخه را به حالت نیمه خشک درآورد.
اگر مرکز نشینان درهرانتخاباتی، بخشی از آزادی های فردی واجتماعی خود را به رژیم باجگیر جمهوری اسلامی می بازند وفشار اقتصادی بیشتری را متحمل می شوند، ملت عرب احواز علاوه بر این فشارهای همه گیر هرساله بخشی از منابع طبیعی خود را می بازد. گرچه انتخاب اکبررفسنجانی دردوره پس ازجنگ فضای اختناق رابرتمام کشور حاکم ساخت، اما کمتر نقطه ای درایران بسان احواز رودخا نه ها وتالاب هایش خشکانده شد، صدها هزار انسان از کشاورز مثمر به حاشیه نشین فقیر وبیکار تبدیل شدند. ثمره این سیاست های خانمان برکن رفسنجانی، طوفان های شنی است که دامن گیر ملت عرب احواز شده ودهها معضل اجتماعی دیگر که به جان این ملت افتاده است.
اکبر هاشمی رفسنجانی درزمان ۸ سال ریاست جمهوری اش تصمیماتی گرفت که اثرات غیرانسانی وویرانگر آن بر ملل حاشیه ایران با گذر زمان بیش ازبیش آشکار می شود. رفسنجانی باذخیره آبها درپشت سدها، هم بادرآمد حاصل دولت مرکزی را ثروتمندتر ساخت وهم حوزه سلطه این دولت را توسعه بخشید. دیگر حتی کشاورزان نیز نیازمند دولت هستند وچشم به راه دریچه های سدهایی هستند که اگر بازنشوند خبری از کشاورزی نیست.
اما این بازی بازنده برای ملت عرب احواز، چگونه وتوسط چه کسانی بازیابی می شود؟
رژیم جمهوری اسلامی ایران سالها است که در شهرهای مرکزی آزادی های فردی واجتماعی را وسیله ای برای باج گیری از مردم وبه صندوق رای کشاندن آنها مبدل ساخته است. علاوه براین ترفند، این رژیم درحاشیه فقیر ایران شیوه های دیگری را به کاربرده است. جمهوری اسلامی ایران از یک طرف با اعطای پاره ای از تسیهلات مالی ناچیز نظیر وام به بیکاران و کشاورزان، از این مردم بدبخت باج گرفته وآنها رابه صندوق های رای می کشاند و از طرف دیگر کاندیداهای ریاست جمهوری که از صافی هیئت نظارت نظام گذشته اند، با مطرح کردن شعارهایی نیروهای سیاسی عرب را به مسائلی قشری نظیر اعطای چند پست مدیریتی ویا اداری ویا انتشار هفته نامه به زبان عربی درگیرساخته درحالی که پروژه های پاکسازی نژادی دولت مرکزی به قوت خود جریان دارند. این امر با وضوح هرچه تمام دردوره انتخاب خاتمی به وقوع پیوست. در این دوره درحالی که فعالان سیاسی عرب بر سرپاره ای ناچیز ازحقوق فرهنگی بانمایندگان دفتر خاتمی چانه زنی می کردند، سیاست تغییر بافت جمعیتی مناطق عرب به شدت درجریان بود. این امر چند سال بعد ودرپایان دوره دوم ریاست جمهوری خاتمی با درز کردن نامه ای از دفتر مهندس گفتگوی تمدنها ومجری طرح پاکسازی نژادی در احواز (محمد خاتمی) برملا شد.
دراین میان برخی مهره های سیاسی عرب وابسته به نظام که درجریان برسرکار آمدن خاتمی فرصت پوست اندازی را یافته بودند وبه جمع مدافعان از حقوق ملت عرب پیوسته بودند، نقش مهمی دربازاریابی برای دکان انتخابات رژیم داشته اند. ابراهیم عامری یکی از نقابداران پیرو خط خمینی بود که درسال ۵۸ شمسی سوار برتانک کانون فرهنگی خلق عرب احواز را به تصرف رژیم درآورد. عناصر عدید دیگر بسان ابراهیم عامری با کمک برخی فرصت طلبان توانستند نیروهای ملی عرب را یا روانه زندان ها کنند ویا از تاثیر فعالیت آنها بکاهند.
تجربه چنددهه حکومت جمهوری اسلامی ایران نشان داده است که دکان انتخابات دولت مرکزی ایران جز مصادره بیشتر زمین های عربها وآوارگی آنها و ورود دهها هزار مهاجر غیرعرب به اقلیم احواز بضاعتی دیگر ندارد تا به مردم عرب ارائه کند. مزدوران وفرصت طلبانی که به ملت خود پشت کرده وبه امثال عامری ها کمک کردند تا سیاست های دولت مرکزی را دانسته یا نادانسته بازاریابی کنند، بی شک همدستان این رژیم جانیتکار هستند. مثلث دولت مرکزی با طرح های ضد انسانی اش وفقروبدبختی وبی سوادی توده مردم عرب ومزدوران نظام وفرصت طلبان، دست دردست هم داده ومردم را به شرکت در انتخاباتی کشانده است که نتیجه ای جز پاکسازی نژادی دراحواز نداشته وندارد.