رسانه های فارسی اپوزیسیون ایرانی به همراه رسانه فارسی زبان دولت بیرطانیا، بی بی سی فارسی، در اقدامی عجیب به تبلیغ برای سخنرانی شاهزاده پهلوی پرداخته و با پوشش این سخنرانی، این فرد پهلوی را بسان آلترنالیویی مهم برای آینده ایران، نزد بیننده ها معرفی کردند.
این اقدام حساب شده رسانه های اپوزیسیون ایرانی اقدامی عجیب که از حرفه خبرنگاری فرسنگها فاصله دارد و در واقع اکتویسم است نه جورنالیسم.
ملت الاحواز پهلوی ها را بسان جمهوری اسلامی رد می کند و در اینکه اینان دشمنان ملت الاحواز هستند هیچ شکی وجود ندارد.
جعلیات مرکزگراها
این فرار به جلوی اپوزیسیون ایرانی، در شرایطی صورت گرفت که دولت مرکزی و رویکردش در به حاشیه راندن ساکنان بومی احواز، عربها، که طی صد سال گذشته این ملت را به فلاکت رسانده و هستی آن را چپاول و غارت کرده است، در عبادان فاجعه آفرید و دهها تن عرب را در زیر آوار ساختمان متروپل کشتار کرد. در حالی که مردم عرب علیه دولت مرکزی قیام کردند و به زبان عربی در عبادان و شهرهای دیگر احواز سیاستهای دولت مرکزی را محکوم کردند و شعارهای آزادی خواهانه سردادند، رسانه های فارسی با وارونه نشان دادن واقعیت این اعتراضات، کل این قیام بزرگ مردمی را در شعارهای در حدود کمتر از ده نفر که به زبان فارسی شعار داده بودند خلاصه کرد و بدین ترتیب جوسازی کردند که حتی در احواز نیز مردم شعار “رضا شاه روحت شاد” می دهند. این دروغگویی و استمرار و توسعه این دروغها سبب شد سلطنت طلبها فرصت را مناسب شمرده و با استفاده از امکانات مالی، که خود از پولهای سرقت شده نفت احواز است، رضا پهلوی را آلترناتیو آینده ایران مطرح کنند.
در حقیقت این سخنرانی توجیه اش را از قیام اخیر مردم عبادان برگرفته است؛ با اتکا به جعلیات و وارونه نشان دادن حوادث قیامی که علیه دولت مرکزی و سیستم مرکزگرایی است، آنهم در عبادان در شهری که از اولین قربانیان سیاستهای پاکسازی نژادی پهلوی بود و بدست پهلویها هزاران تن از فرزندانش را از دست داد، مرکزگراها با استفاده از نامهای ساختگی فارسی و خلاصه کردن اعتراضات در شعارهای سرداده شده از سوی کمتر از ده نفر، قیامی که در راستای گریز از مرکز است را مصادره کرده و آنرا تبدیل به فرصتی برای آلترناتیو ساختن از پهلوی ساختند.
این آلترناتیو سازی از پهلوی در حالی صورت می گیرد که پرونده اتمی ایران نیز در مرحله خیلی دشواری قرار دارد و احتمال حصول توافق به مراتب ضعیف تر از قبل شده است.
حقیقت مرکزگرایی
جدای از شخصیت رضا پهلوی و تاریخ خانواده وی در کشتارها و کوچهای اجباری و ترور و شکنجه فرزندان ملت الاحواز، مرکزگرایی خود اصل مشکل است. همانطوری که تغییر نظام از پهلوی به جمهوری اسلامی، با حفظ مرکزیت سیستم سیاسی و مرکزیت قدرت در کشور، تغییری برای ملت احواز نداشت الان نیز بر سرکارآمدن پهلوی تغییری ایجاد نخواهد. سیاستهای امنیتی و فرهنگی و اقتصادی و آبی دولت مرکزی بدون هیچ وقفه ای از دوره پهلوی تا به امروز ادامه دارد و در دوران جمهوری اسلامی حتی شدت بیشتری یافت. لذا از نگاه ملل غیرفارس، مهم نیست چه کسی و چه نوع نظامی در ایران حکومت کند بلکه مشکل ملت ها با مرکزیت قدرت در ایران است.
سابقه جنایتهای خانواده پهلوی در احواز
شواهد و اسناد معتبر تاریخی عدیدی وجود دارد که جنایتهای رضاخان و محمد رضا شاه در احواز را نشان می دهد. کشتار سال ۱۹۲۵ در محمره و عبادان، در سال ۱۹۲۸ در حویزه، ۱۹۳۶ در دشت میسان (خفاجیه) و تبعید بیش از ۲۵۰۰ نفر از جمله زنان و کودکان با پای پیاده از احواز تا شمال ایران و مرگ اکثریت تبعیدی ها، کشتار ۱۹۴۰ در منطقه میناو(شاوور) در شمال اقلیم احواز، کشتار سال ۱۹۴۶ در عبادان، کشتار سال ۱۹۴۹ در دشت میسان، قتل عام مبارزان سیاسی در ۱۹۵۶ در احواز، ترور و تیرباران و اعدام و شکنجه مبارزان احوازی در تمامی دوران پهلویها، تنها بخشی از جنایتهای عدید رضاخان و محمدرضا شاه در اقلیم احواز هستند.
همچنین مصادره صدها هزار هکتار از زمین های کشاورزان احوازی در چارچوب طرحهای نیشکر، طرحهای کشاورزی با مشترک کشورهای غربی، طرحهای نظامی، تخریب کامل دهها روستای احوازی و کوچاندن ساکنان آنها، وارد کردن بیش از یک میلیون غیرعرب به عبادان و محمره و احواز و معشور و بندر خور موسی و عمیدیه و فلاحیه جهت تغییر بافت جمعیتی به ضرر عربها، نهادینه کردن عرب ستیزی در سیستم آموزشی ایران و رواج آن در سطح رسانه ها، انکار وجود و هویت و حقوق ملی ملت الاحواز، تنها بخشی از دیگر اقدامات رژیم های پهلوی اول و دوم هستند.
خانواده ای با این سابقه، که تا به امروز با اموال سرقتی نفت احواز زندگی می کنند، نه تنها در آینده ما جایی ندارند بلکه می بایست در دادگاهی عادلانه محاکمه شوند و در قبال این جنایتها پاسخگو باشند.
محتوای سخنرانی
سخنان رضا پهلوی نیز به وضوح نشان داد که وی به اندازه یک بند انگشت با گفتمان پدربزرگش رضا خان، در صد سال پیش، تفاوتی ندارد. وی بسان پدر بزرگش ملت های غیرفارس را قوم و ایلات نامید تا بدین ترتیب وجود تاریخی ملتهای غیرفارس در سرزمین هایشان را منکر شود و هویت ملی و حقوق ملی شان را یکجا رد کند. همچنین وی با برجسته کردن وجود لرهایی که در چارچوب طرحهای تغییربافت جمعیتی وارد احواز شده اند، اثبات کرد که همچنان مدافع تغییر بافت جمعیتی احواز است و راه پدر بزرگش در دست درازی به احواز را ثروتهایش را درپیش دارد.
همچنین وی بارها به نیروهای نظامی موجود در ایران، که همانا سپاه تروریستی پاسداران است، اشاره کرد. این سخنان تهدیدی ضمنی را حمل می کنند و متوجه ملل غیرفارس است. گویا وی هرگونه عدم همراهی ملل غیرفارس را می خواهد با سرکوب نظامی حل و فصل کند.
آینده پرخطر
این اقدام رسانه های اپوزیسیون که با پول مالیات غربی فعالیت می کنند، حکایت از آینده ای پر خطر برای ملل تحت ستم در ایران دارد. گویا دستی پشت پرده است که قصد دارد به زور از رضا پهلوی بی تجربه و کم دانش، وارث یک خانواده جنایتکار، حمایت شده از گروهی با فرهنگ لمپنیستی، آلترناتیوی مهم برای آینده ایران بسازد. این در حالی است که ملت ها در ایران دوران سیاه صد ساله مرکزگرایی را تجربه کرده اند و به هیچ وجه حاضر نیستند که در آینده شان نظامی غیر از نظام غیرمتمرکز را متصور شوند. در این بین تهدیدات پهلوی به استفاده از زور تداعی کننده یکی دیگر از سناریوهای ائتلاف اکثریت فارسها به محوریت یک دیکتاتور بوده، آینده ای سیاه و خونین را پیش روی ملل غیرفارس قرار می دهد.