با حمله نیروهای داعش به شهرهای کرد نشین در شمال عراق و سوریه و کشته شدن صدها تن از مردم این شهرها در این درگیریها، شاهد تغییر رویکرد جمهوری اسلامی و اپوزیسیون همسو با آن در خارج نسبت به کردها بوده ایم.
در ماه ژوئن گذشته زمانی که کردها شهر کرکوک را در سایه درگیری داعش و نیروهای مردمی اهل سنت با دولت مرکزی فرقه گرای عراق به تصرف خود درآورده و از جنگ با داعش سرباز زدند، شاهد حمله شدید ایرانی ها به کردها، در داخل و خارج از ایران بوده ایم. سه ماه بعد، همزمان با حمله داعش به شهر عین العرب سوریه (کوبانی) و دیگر شهرهای کردنشین شاهد چرخش در مواضع ایرانیها نسبت به کردها و حمایت همه جانبه آنها از کردها هستیم. کار به آنجا رسیده است که نیروهای سپاه پاسداران جمهوری اسلامی دوشادوش پیشمرگه های کرد در حال جنگ هستند و قاسم سلیمانی فرمانده نیروهای ایرانی در کنار پیشمرگه های کرد عکسهایی از میادین جنگ منتشر کرده است.
چه چیزی اتفاق افتاده است که ایرانیها در فاصله زمانی کوتاهی یکبار کردها را خائن و فرصت طلب می نامند و باردیگر آنها آزادیخواه خطاب می کنند و به حمایت از آنها می پردازند؟ تفسیر چرخش مواضع ایرانیها نسبت به کردها چیست و این همراهی چه تبعاتی می تواند داشته باشد؟
رژیم جمهوری اسلامی و اپوزیسیون مرکزگرا، چرخش یکباره موضع خود نسبت کردها را بواسطه شگرد تاریخی شان که همان اهریمن سازی است توجیه می کنند. بسان هزاران حالت در تاریخ دور و نزدیک ایرانیها کسانی که منافعشان را تهدید می کنند اهریمن می نامند تا بدین وسیله هرگونه اقدام علیه دشمن را توجیه کنند. براین اساس، مرکزگراها سعی دارند تا به دیگران بقبولانند که دفاع آنها از کوبانی برخاسته از روح انسان مداری ایرانیها و دشمنی با جنایتکاری است.
در اینکه داعش آدم کشی می کند و باید به جنایتهایش پایان داده شود، شکی در آن نیست. اما چرا مرکزگراهای ایرانی فقط نسبت به کشته شدن کردها بدست داعش اینگونه به هیجان آمده و حتی در تهران تظاهرات حمایت از کردها برگزار می کنند. سکوت ایرانیها بمدت بیش از سه سال نسبت به کشته شدن بیش از ۲۰۰ هزار عرب سوری بدست جمهوری اسلامی را چگونه می توان توجیه کرد؟ مگر کشتن انسان با شمشیر یا گلوگه فرقی با هم دارد؟ کشته شدن صدها تن از مردم کرد در کوبانی یک جنایت است اما کشته شدن بیش از ۲۰۰ هزار عرب سوری یک جنایت و یک فاجعه بزرگ انسانی است.
سکوت ایرانیها نسبت به کشتار عربهای سوری بدست جمهوری اسلامی، و در مقابل براه انداختن غوغا نسبت به کشته شدن کردها تلاشی غیراخلاقی جهت مخفی نمودن واقعیت منفعت طلبی و توسعه طلبی ایرانی بوده و اوج بی اخلاقی و همراهی با جنایتهای جمهوری اسلامی را نشان می دهد.
در حقیقت کوبانی قربانی طرحهای جمهوری اسلامی در درگیر ساختن کردها به جنگ داخلی عربها در سوریه و عراق است. کشته شدن مردم کرد خود نتیجه مستقیم حمایت جمهوری اسلامی از رژیم جنایتکار بشار اسد و رژیم فرقه گرای عراق است. حمایت جدید ایرانیها از کردها و کوبانی در چارچوب استراتژی ایران جهت بکارگرفتن کردها در راستای توسعه طلبی اش، می گنجد.
بدون اندک شکی، مردم کوبانی نیازمند هرگونه حمایت جهت توقف هجوم داعش به این شهر هستند اما موفقیت ایران در استفاده ابزاری از دردهای مردم کرد جهت همراه ساختن جنبش اقلیم کردستان با سیاستهای توسعه طلبی اش، در درجه اول تهدیدی بزرگ برای کردها و در درجه دوم تهدیدی برای دیگر ملل تحت ستم دولت مرکزی ایران است.
اکنون که ایران در رویارویی با ترکیه و جنگ با عربهای سنی است، درگیر ساختن کردها در این رویاروئیها و جنگ، جز افزایش توان جمهوری فرقه گرای ایران در رویارویی با مخالفان توسعه طلبی این رژیم جنایتکار، نتیجه دیگری نداشته و کردها را درگیر دشمنی با همسایگان عرب و ترک خود خواهد ساخت. از دیدگاه ملل تحت حاکمیت دولتهای مرکزی در خاورمیانه و از دیدگاه ملل غیرفارس در ایران، توسعه طلبی ایران و گسترش قدرت این رژیم جنایتکار در خاورمیانه بسود هیچیک از ملل تحت ستم نبوده و نخواهد بود.
حمله همزمان ایرانیها به ترکیه و عربهای سنی در رسانه ها و شبکه های اجتماعی، بخوبی پشت پرده حمایت ایرانیها از کوبانی را رسوا می سازد و به کردها گوشزد می کند که خود را درگیر جنگهای برخاسته از توسعه طلبی جمهوری اسلامی نکنند.