در حال حاضر چندین عامل، تعارض بین جمهوری اسلامی ایران و نظام بینالملل را شکل میدهند. در این بین، مهمترین عامل مؤثر در تعارضهای بین این دو، فعالیت هسته ای ایران است. از آنجایی که وجود برنامه هسته ای ایران، تمام سطوح اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه ایران را تحتالشعاع قرار داده است، پرداختن به این موضوع در این برهه زمانی قابل توجه است. در این بحث، هدف شرح فعالیت هسته ای ایران یا دیپلماسی هسته ای نیست بلکه هدف تبیین تعارض موجود بین ایران و نظام بینالملل است که با استفاده از رهیافت سازه انگاری ، تبدیل آن به تعامل امکان پذیر است .در این دوره از گفتگوها، ورود عناصر هویت ساز، از ویژگیهای اصلی در مذاکرات طرفین است. رهیافت سازه انگاری که یکی از تازهترین تئوریها در این حوزه است اهمیت ویژه ای در تبیین روابط میان بازیگران دو طرف گفتگوهای ایران ونظام بین الملل دارد. در این مذاکرات که با هدف شفایت واعتماد سازی ودر نتیجه حل مسالمت امیز برنامه هسته ای ایران است لزوما گفتمان بایدبر پایه مباحث تئوری سازه انگاری به ویژه مفهوم هویت، هنجارها، ارزشها و عنصر سازنده منافع و شکل دهنده به روابط کشورها صورت می گیرد. پس درکفتگوهای هسته ای ابتدا لزوما با تمرکز بر برنامهی هسته ای ایران و روابط آن با نظام بینالملل پیش برده شود ودیگر مواردکه در حاشیه این موضوع مهم از سوی طرفین در گفتگوهای قبلی لحاظ می شد الزاما باید برداشته شود .
در طی گفتگوها، پیوسته روابط ایران با نظام بینالملل در یک پروسه تعارضی تعریف شده است لکن در این مرحله سعی می شود که با بهکارگیری تئوری سازه انگاری و با یک نگاه ارزشی و هنجاری و با ارائه یک راه حل بین الاذهانی برون رفت از این بحران و ارائه یک بیان جامع از فعالیت هسته ای ایران تعارضهای موجود به تعامل تبدیل شود.بدون شک در حال حاضر هر یک از طرفین (ایران و نظام بینالملل)، تصویری غیر شفاف، از دیگری ارائه میدهند. در این بین عوامل خارجی و داخلی تأثیر دارند و هر یک از این عوامل بر شدت تعارض بین این دو میافزایند.
نظام جمهوری اسلامی ایران پیوسته ادعای دنبال کردن« فناوری هسته ای »هستند و به این امر اصرار دارند در نقطه مقابل ، نظام بینالملل – با اجماع اغلب آراء – مدعی نظامی بودن فعالیت هسته ای ایران هستند این امر نمایانگر تعارض دیدگاههای طرفین در ناتوانی ارائه یک تصویر شفاف از «خود»در مقابل دیگری هستند یا به عبارتی تصویری مخدوش از «خود» در مقابل «دیگری» ارائه میدهند و این واقعیت امر است یعنی اینکه با توجه به گفتگوهایی که در بالاترین سطح سیاسی روی داد، به نظرمیرسد نقطه ای که همچنان مورد تایید و یا توجه طرفین قرار نگرفته است، حل بین الاذهانی موضوع در ذهنیت هر طرف بوده است که این عمل لاجرم مقدمه گفتگوهاست و تا تصویری شفاف ارائه نگردد و اعتماد سازی صورت نگیرد، بحث و گفتگو تهی و فارغ از محتوا خواهد بود .
آنچه در این بحث ارائه می کردد و درباب سیاست های هسته ای ایران مورد کاوش و پژوهش قرار میگیرد، فعالیت هسته ای یا سیاست دستیابی به فناوری صلح آمیز هسته ای یا حقوق هسته ای ایران یا سلاح هسته ای، نیست بلکه عملکرد و روش شناسی حرکت در یک پروسه از نقطه صفر (تعارض) به ترتیب از ابهام زدایی، تنش زدایی و در نهایت به نقطه مقصد که تعامل است خاتمه مییابد . ناکفته نماند که موفقیت ایران در گفتگوها آغاز گاه تعریف جدیدی از جمهوری اسلامی ایران در نظام بینالملل است که لزوما نیازمند توجه به حقوق بشر وبخصوص اقلیت های وقومیت های موجود است و این عمل جزء با ارائه هویتی نو از جانب جمهوری اسلامی ایران میسر نمیگردد.
عدم موفقیت گفتگوهای هسته ای ایران و نظام بینالملل نتیجه تأثیر تعداد زیادی متغیر است. عوامل بازدارنده (کشورهای دشمن و رقیب)، تریبونهای آزاد داخلی و خارجی، مقامات غیر مسئول، منافع،هزینهها، قوانین و پروتکلهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی، ایدئولوژی، رسانهها و هنجارهای حاکم بر روابط بینالملل هستند.لکن درک متغیر اساسی عدم موفقیت را نه موارد فوق بلکه ذهنیت از پیش شکل گرفته «خود» از «دیگری» و هویت ارائه شده است که اقدام در جهت حل این معضل ، در هر نشست را با چالش مواجه کرده است. ناگفته نماند هر یک از مؤلفه ها یا متغیرهای فوق در شکست گفتگوها تأثیر دارد در حقیقت نمی توان موارد فوق را عوامل شکست گفتگوها دانست بلکه معضل اساسی ارائه ندادن یک راه حل و یک بیان جامع ارزشی و هنجاری برای پیشبرد گفتگوهاست که لاجرم باید صورت گیرد ولی این طرح با هزینه های سنگینی همراه است که احتمال آن می رود که نظام قادر به پرداخت آن نیست وآن مهم دگرگونی (بروستریکا) در اصل یا ارکان اساسی نظام حاکم است.
در این دوره از گفتگوها موفقیت مذاکرات در ارائه طرح «گفتگو برای عمل» جایگزین طرح «گفتگو برای گفتگو»است. اینجاست که سؤال مطرح میگردد. آیا هدف نهایی نظام بینالملل صلح جهانی نیست؟آیا نظام جمهوری اسلامی ایران به دنبال فعالیت صلح آمیز هسته ای (فناوری هسته ای) نیست؟ تا کنون دیپلماسی گفتگوی هسته ای نظام بینالملل و ایران در جهت حل این تعارض گامهایی به جلو برداشته است؟ آیا این روند گفتگوها در نهایت به ارائه یک راه حل مناسب برای طرفین منجر میگردد؟ بدون ارائه تصویر شفاف و واقعی از خودو دیگری امکان رسیدن به یک راه حل امکان پذیر است؟تا چه اندازه نظام بینالمللی (و کشورهایی که به نمایندگی از آن با ایران گفتگو میکنند) و جمهوری اسلامی ایران سعی در تعریف هویتی نو از «خود» در مقابل دیگری ارائه دادهاند؟ در نهایت سوال اصلی اینگونه مطرح می گردد که ، چگونه میتوان تعارض بین ایران و نظام بینالملل را با در نظر گرفتن فعالیت هسته ای ایران، به تعامل تبدیل نماییم؟ رویه های مشترک در گفتمانهای دو طرف اساس اعتماد سازی است واین مهم صورت نمیگیرد تا زمانی که گفتمانها از حالت لا یتغییر به سوی سیالیت و دگرگونی حرکت کنند وتعریفی نو از هویت نیز برای طرفین تعریف شود تعریف هویت نو نیز بر مبنای پذیرش «ارزش »ها از سوی خود ودیگری صورت می گیرد .در حال حاضر جمهوری اسلامی ایران، در گفتگوهای هستهای با نظام بینالملل نیازمند بکارگیری سیاست تنشزدایی است زیرا اهداف این سیاست تأمین، تقویت توسعه، تثبیت امنیت و منافع ملی است . لکن باید پذیرفت که تنشزدایی و اعتمادسازی، فرایندی تکراری و تعاملی است که بر اساس هویتها و انتظارات ایران و نظام بینالملل گسترش مییابد. این سیاست از دیدگاه جمهوری اسلامی ایران لزوما باید در قالب یک تصویری شفاف و غیر کدر ارائه شود بر گسترش روابط با کلیه کشورهای جهان بر اساس احترام متقابل، منافع مشترک ، نهادینه شدن و پذیرش مقررات حقوق بینالملل، تلاش در جهت کاهش تشنج در سطح منطقهای ، عدم دخالت در امور داخلی دولت های منطقه ، رعایت حقوق ملت ها و اقلیتهای موجود در ایران بعنوان یک پیام جهانی در راستای حقوق بشر و مبارزه با تروریسم به عنوان اولویتهای یک سیاست خارجی «تنشزدایی» تأکید شود. والزاما باید سعی شود این روند رو به صلح ادامه پیدا کند لکن نباید فراموش کرد که ادامه این گفتگوها عواقب ناخوشایندی برای نظام اصول گرای حاکم بر ایران (رهبر ، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی وحوزه علمیه قم ونه دولت اعتدال کرا ) خواهد بود و پیش بینی می شود که در آینده نه چندان دور وحداکثر تا قبل از اتمام دوره دوم حکومت روحانی – زیرا که موفقیت آن در انتخابات دوره بعد تضمینی است – این روند مذاکرات متوقف خواهد شد زیرا لازمه پذیرش گفتگوها وتوافق با غرب کوتاهی دست اصول گراهاست ودر این بین، بیش بینی می شود که هیج گروه یا حزبی قادر به مقابله یا برکناری آنها نخواهد بود.
مصطفى حته – کارشناس ارشد روابط بین الملل وتحلیل گر سیاسی