آیا تند خویی احمدی نژاد ساختگی است؟
ستاره شدن احمدی نژاد در مقایسه با اعضای صد ونود و یک هیات شرکت کننده در نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد تعجب برانگیز نیست. چرا که او تنها کسی است که دراین نشست یک تنه به مصاف قدرتمند ترین کشور جهان رفته است. به همین دلیل نیز تمامی حوادث سفرهای او به موضوع داغ رسانه ها مبدل شده است. از اخبار آشپزی و اعتراض برخی مهمانان و ترک هتل محل اقامت به دلیل بوی پخت وپز غذا برای احمدی نژاد گرفته تا درگیری بین محافظان او و نیروهای امنیتی امریکایی از یک سو و هیات دیپلماسی کشور سودان از سوی دیگر، حادثه ای که منجر به بازداشت دوتن از اعضای هیات سی نفره سودانی و سپس آزادی آنها به دلیل مصونیت دیپلماسی گردید. گفته می شود سودانی ها برای سلام وخوش وبش با رئیس جمهوری اسلامی ایران به محل اقامت او آمده بودند. به نظر می رسد احمدی نژاد دچار جو گرفتگی شده است. او از زمان روی کار آمدن تا به حال برای حضور در نشست های سالیانه مجمع عمومی هیچ فرصتی را از دست نداده است. جایی که در آن ارتش های رسانه ای از سراسر جهان برای پوشش اخبار مستقر هستند. او هر سال با یک بمب صوتی جدید به یک شخصیت بحث بر انگیز مبدل می شود. آخرین بمب صوتی احمدی نژاد متهم ساختن امریکایی ها به عنوان مدبران و گردانندگان اصلی حادثه ۱۱ سپتامبر است. با این تفسیر احمدی نژاد بر هر آن چه که می توانست پایه ریز صلح باشد خط بطلان کشید. همین یک اتهام برای افزایش دشمنی ها و گرفتاری ها برای او در داخل ایالات متحده کافی به نظر می رسد.
سئوالی که پیش می آید آن است که او دشمنی هایش را برای چه می خواهد؟ آیا او یک شخصیت خشن و تندخو است؟ یا آنکه با تعمد این کارها را انجام می دهد؟ آیا احمدی نژاد درک نمی کند که حمله لفظی و علنی به امریکا، حتی کسانی که در رابطه با مشکل رویارویی با ایران بی طرفانه ایستاده اند را وادار به موضع گیری می کند؟ افزون بر آن این موضع گیری ها برایش گرفتاری آور است. من درک نمی کنم که احمدی نژاد اگر میزان سنجشی برای سخنانش دارد، چگونه واژگانش را می سنجد؟
در حقیقت برداشتی که پیش از سفر او به نیویورک داشتم غلط از آب در آمد. گمان داشتم احمدی نژاد اینبار با بسته ای شگفت انگیز و صلح آفرین به مجمع عمومی سازمان ملل رفته است. چرا که دولتش امتیاز دهی به جامعه جهانی را آغاز کرده است. در این امتیاز دهی حکم سنگسار زنی که متهم به زنا است پس از یک حمله مطبوعاتی بین المللی متوقف شد. در همین راستا آزادی یک زن امریکایی زندانی در ایران که با اتهام ورود به مرز ایران و جاسوسی روبرو بوده نیز فراهم گردید و آمادگی ایران برای آغاز دوباره و بی قید و شرط گفتگو درباره مسئله هسته ای اعلام شده است. حال آن که چندی پیش آغاز گفتگو درباره مسئله هسته ای منوط به پایان دادن به محاصره اقتصادی عنوان شده بود. مجموعه این حوادث گویای این بود که احمدی نژاد در مجمع عمومی سازمان ملل با دست دان با رئیس جمهوری امریکا او را جلوی جهانیان زیر فشار قرار دهد. اما احمدی نژاد با متهم ساختن دولت امریکا به عنوان طراح حادثه ۱۱ سپتامبر، به اوباما ضربه ای غافلگیر کننده وارد ساخت. حال ممکن است کسی بپرسد: زمانی که روابط دو کشور به پایین ترین سطح نزول یافته، کجای کار مشکل است که در سخنان احمدی نژاد چند واژه ی تحریک آمیز باشد؟
پاسخ آن است که چنین کارهایی فردا ایران را به یک هدف ساده در نزد افکار عمومی جهان تبدیل خواهد کرد، افکار عمومی که دروازه ورود به هرنوع تصمیمی بر ضد ایران است. سنگسار یک زن، انکار هولوکاست، متهم ساختن امریکایی ها به ساخت و پردازش حادثه ۱۱ سپتامبر، دستگیری و زندانی کردن چند شهروند امریکایی، ساخت سلاح اتمی بر ضد آنها و تهدید منافع این کشور. همه اینها سکانس های به هم پیوسته ای است که بر دولت اوباما فشارهای سختی وارد می کند تا بر ضد ایران اقدام جدی انجام دهد. درحالی که تمامی دشمنان امریکا همواره سعی در ایجاد شکاف در درون ساختار این دولت دارند، رئیس جمهوری اسلامی ایران بر خلاف همگان در متحد ساختن جناح های مختلف درمراکز تصمیم سازی امریکا موفق بوده است، اما بر ضد کشورش.
عبدالرحمن الراشد – مترجم: نوری حمزه
منبع : روزنامه فرا منطقه ای الشرق الاوسط
عبدالرحمن الراشد – مدیر تلویزیون خبری العربیه وسردبیر اسبق روزنامه الشرق الاوسط