در هفته های اخیر درپی شدت یافتن درگیریهای داعش و نیروهای کرد در شهر عین العرب (کوبانی)، یکباره موضع ایرانیان نسبت کردها تغییر شدیدی یافته و مدح و ستایش جنبش ترقی خواه و آزادی خواه کرد فزون شدیدی یافته و در مقابل هرچه فحش و ناسزا و کلام راسیستی است نصیب عربها بشکل عام شد.
درباره علت تغییر موضع ایرانیان نسبت به کردها، فعال حقوق بشر کرد رحمان جوانمردی این اقدام را به مارگیری ایرانیان با دست دیگران (کردها) تشبیه کرده است. فارغ از این امر، رفتار راسیستی ایرانیان علیه عربها خاستگاههای عدیدی دارد و می توان آنها را بشکل آتی عنوان کرد:
– ریشه های تاریخی و ارثی:
عرب ستیزی از دیر باز در ادبیات و فرهنگ ایرانیها حضور داشته و بسان یک جهش ژنی از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است. این خصلت ضد بشری در سده اخیر بشدت تقویت شده و طی سیاستهای فرهنگی و آموزشی خاصی که از سوی دولت مرکزی ایران اتخاذ شده است پرورش یافته و اکنون ثمره های این درخت نامیمون را نظاره گر هستیم.
این نوع از نژادپرستی و عرب ستیزی در میان خاک پرستان، پان ایرانیستها و ناسیونالیستهای ایرانی و طرفداران اوهام و خیالپردازیهای خاص ایرانی در زمینه تاریخ و بطور خلاصه تاریخ پرستان قابل مشاهده است.
– ریشه فرقه گرایانه شیعی:
تشیع صفوی از روز آغازین آن در ضدیت با عرب سنی بنا نهاده شده است و همواره دشمنی با عرب را تقویت کرده و رواج داده است. این فرقه گرایان هستی و وجود عرب را به بهانه های مذهبی رد کرده و تنها آنها را مستحق جهنم می دانند.
– منفعت گرایی و فرصت طلبی سیاسی:
دشمنی غرب با جهان عرب بحدی رسیده است که هر رژیم و یا حزبی که خود را دشمن عرب معرفی کند و در ضدیت با عرب آمادگی خود را برای پیوستن به ائتلاف غرب اعلام کند، در میان غربیها جایگاه مناسب می یابد. جمهوری اسلامی و بخش عظیمی از ایرانیان دشمنی با عرب و نژادپرستی علیه عرب را دروازه ورود به جهان متمدن می دانند و از هرگونه اقدام عرب ستیز کوتاهی نمی کنند.
بدین ترتیب بخش وسیعی از ایرانیان، هریک از ظن خود دشمنی با عرب برگزیده اند؛ این نژادپرستان با بستن چشمان خود بر فجایعی که جمهوری اسلامی در سوریه و عراق مرتکب شده است، کوبانی را محفلی مناسب برای تخلیه عقده های تاریخی شان نسبت به عرب یافته اند.
این نژادپرستی دال بر چیست؟
موج جدید نژادی پرستی و عرب ستیزی ایرانیان نشان دهنده موارد آتی است:
– نهادینه بودن نژاد پرستی و عرب ستیزی در روان اقشار گسترده ای از ایرانیان مرکز نشین و آسیمیله شدگان و فارس گراها. همچنین وسعت و گستردگی این رویکرد ضدبشری در میان ایرانیان را نشان می دهد.
– رویکرد اجتماعی در سیاستگذاری و برنامه ریزی فرهنگی و اجتماعی جمهوری اسلامی را نشان می دهد. رویکرد حاکمان ایران بهیچوجه هدایت جامعه بسوی احترام متقابل گروههای اجتماعی نبوده و نیست. در مقابل جمهوری اسلامی با آشنایی از تضاد منافع میان گروههای قومی و اجتماعی مرکزی و حاشیه، آنها را بسان اسلحه ای مهم در راستای سیاستهای داخلی و خارجی خود بکار گرفته است. نژادپرستی و عرب ستیزی یکی از راهکارهای اساسی این رویکرودی جمهوری اسلامی محسوب می شود.
– این موج نژادپرستی کذب ادعای تمامی مبتلایان به نژادپرستی، چه اشخاص و چه احزاب و دولت، در مورد همزیستی میان ملل در ایران و امکان پایه گذاری دموکراسی بر اساس احترام متقابل را نشان می دهد. کسانی که ادعای همزیستی دارند بهیچوجه نمی توانند مروج نژادپرستی و عرب ستیزی باشند و می بایست هیچ تلورانسی نسبت به این رویکرد ضد بشری نداشته باشند.
– رواج هرچه بیشتر این رویکرود شوم، هرگونه امیدی برای ملل غیرفارس نسبت به فرا رسیدن روزی که در آن غیرفارسها از احترام و ارزش برابر با فارس داشته باشند را بصفر خواهد رساند.
خلاصه شدن واکنش ایرانیان به حوادث فعلی خاورمیانه که بدون هیچ شکی جمهوری اسلامی یکی از عاملان اصلی رسیدن وضعیت به شکل کنونی آن است، در کوتاه مدت و بلند مدت تبعاتی خطرناک بهمراه خواهد داشت.
– در کوتاه مدت، جمهوری اسلامی با مشارکت در براه انداختن موج عرب ستیزی همه گیر، اذهان را متوجه نقطه حساس ایرانیان یعنی عربها ساخته و مشکلات درونی مردم با جمهوری اسلامی را از اذهان دور نگه خواهد داشت.
– در دراز مدت، کردها را به جنگی فرسایشی و طولانی مدت با عربهای سنی و ترکیه درگیر خواهد ساخت؛ جنگی که تنها بسود جمهوری اسلامی و بضرر کردها و ترکها و عربها خواهد بود.
– در دراز مدت، روح دشمنی با عرب و ترک را در میان ایرانیان تقویت کرده و دشمنی با هرگونه حق خواهی ملل عرب احواز و ترک آزربایجان را در میان گروههای اجتماعی ریشه دار خواهد کرد. نمود بارز آن قتل عام مردم عرب محمره در چهارشنبه سیاه ۱۹۷۹ میلادی است که مهاجران فارس ساکن در این شهر با ایستادن در برابر جنبش حق خواهی مردم عرب، در قتل عام مردم عرب مشارکت کرده و آنرا افتخاری برای خود می دانند.
نژادپرستی مرحله اول سرکوب ملتها که همان بی ارزش نمایاندن این ملل در چشم ایرانیان است را تسهیل می کند تا قاتلان بدون هیچ هزینه ای جنبشهای آزدای خواهی این ملل را سرکوب کنند. حوادث سال ۱۹۷۹ صحت این کلام را بخوبی می نمایاند.
– در حال حاضر فضای نژادپرستانه حاکم بر اذهان قشر وسیعی از ایرانیان، توسعه طلبی جمهوری اسلامی و گسترش فرقه گرایی در جهان عرب را تداعی کننده اعاده امپراطوری فارس در خاورمیانه ساخته است. این امر سبب می شود تا جمهوری ستم و تبعیض ایران اسلامی قدرت بیشتری در منطقه یافته و فرصتهای رسیدن به آزادیهای جمعی و فردی را کاهش داده و اختیار آنرا در دست رهبر جمهوری اسلامی قرار خواهد داد.
در کل همراه شدن با گفتمان راسیستی فعلی بدون هیچ شکی همراهی با رویکردی است که منافع استراتژیک جمهوری اسلامی را حمایت می کند. اقدامی که می تواند با درگیر ساختن ایران در جنگی فرسایشی آینده مبهمی را در برابر همگان قرار دهد.
گسترش موج عرب ستیزی و نژادپرستی در میان ایرانیان علاوه بر دور ساختن آنها از ارزشهای واقعی یک انسان، خطرهای بزرگی را از همسایگی با دریایی از دشمنان، متوجه ایرانیان خواهد ساخت.