در اوایل انقلاب سال ۱۹۷۹ ایران، فعالان سیاسی و فرهنگی عرب در شهرهای محمره، عبادان، احواز و دیگر شهرها با تاسیس سازمان سیاسی خلق عرب و کانون فرهنگی خلق عرب، به شیوه مسالمت آمیز خواسته های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی ملت عرب احواز را مطرح کردند. سازمان سیاسی خلق عرب و سایر تشکلات سیاسی آن دوران نیز در واقع تجلی استمرار مبارزه ملی مردم عرب برای تعیین حق تعیین سرنوشت خویش بوده است.
با گذشت چند ماه از فعالیت های تشکلات سیاسی و فرهنگی مردم عرب، احمد مدنی، عضو جبهه ملی ایران، فرمانده نیروی دریایی ارتش و استاندار نظامی احواز که در آن زمان نامزد ریاست جمهوری نیز بوده، برای کسب رای و جلب حمایت دولت موقت و شخص خمینی، اتهاماتی را به جنبش مردم عرب وارد ساخت.
او با راه اندازی چند کانون نظامی در شهرهای عرب نشین عملا اقدام به تاسیس واحدهای نظامی برای حمله به مردم عرب کرده و آنها را رو در روی جنبش نوپای مردم عرب به کار گرفت. در محمره شخصی نژادپرست و لمپن به نام محمدعلی جهان آرا، سرکرده کانون نظامی محمره بود. او با گردآوری مهاجران مقیم در شهر محمره و عده ای دیگر از لمپن های شهر به اجرای سیاست های انسان ستیزانه احمد مدنی پرداخت.
مدنی ، جهان آرا و دیگر همفکرانشان با توطئه ای از پیش طراحی شده، با سلاح های سبک و سنگین به تجمع مردم عرب حمله ور شده و در مدت سه روز آتش افروزی در محمره و عبادان بیش از ۵۰۰ تن از مردم بی پناه این دوشهر را قتل عام کردند. دامنه هجوم نژادپرستان به مردم عرب به استفاده مهاجمان از هلی کوپتر برای استمرار هجوم به مردم عرب نیز انجامید. هلی کوپترهای ارتش در آن روزهای جهنمی کوی ها و محلات مسکونی مردم عرب را راکتباران کردند.
آن واقعه که در نهم خرداد ۱۳۵۸ شمسی (۳۰ مه ۱۹۷۹) به وقوع پیوست، تبعات آن نیز تا آغاز جنگ ایران و عراق ادامه یافت، در تاریخ سیاسی ملت عرب احواز از حادثه یاد شده به “قتل عام مردم عرب محمره و چهارشنبه سیاه” یاد می شود.
درپی این واقعه و همچنین استمرار سرکوب جنبش مدنی ملت عرب به واسطه ترورها و اعدام های گسترده صحرایی، صدها خانواده عرب آواره شده و مجبور به ترک وطن شدند. صدها خانواده عرب نیز عزیزان خود را در این واقعه و حوادث پس از آن از دست دادند.
همچنین در آن برهه صدها زندانی سیاسی عرب شهرهای محمره، عبادان، احواز و فلاحیه و دیگر شهرها در سیاهچال های رژیم جمهوری اسلامی اعدام شدند.
در این هنگام و در حالی که کمتر از یکسال از قتل عام محمره نگذشته بود، ساعت ۱۱٫۳۰ صبح روز ۳۰ آوریل ۱۹۸۰ شش تن از جوانان عرب محمره با در دست داشتن اسلحه وارد سفارت ایران در لندن شده و ۲۶ تن از حاضران در سفارت را به گروگان گرفتند.
در میان گروگانها ۱۸ تن از اعضای سفارت ایران و ۸ تن از مراجعه کنندگان به سفارت حضور داشتند. بلافاصله پس از آغاز گفتگوهای نیروهای امنیتی بریطانیا با گروگان گیرها مشخص شد که آنها جوانانی از عرب های احواز هستند که در اعتراض به سرکوب و کشتار مردم محمره و عبادان دست به این کار زده اند.
فدائیان ملت عرب احواز
تیم شش نفره تسخیر کننده سفارت ایران، خود را “گروه شهید محیی الدین آل ناصر” معرفی کردند.
این گروه شش نفره متشکل از توفیق ابراهیم الراشدی، جاسم علوان، شایع حامد السهر، عباس میثم، مکی حنون و فوزی رفرف بود.
آنها در برابر حفظ امنیت گروگانها، خواستار آزادی بیش از ۹۰ زندانی سیاسی عرب احوازی از زندان های جمهوری اسلامی ایران شدند. تسخیر کنندگان سفارت مدت ۲۴ ساعت به دولت ایران مهلت داده بودند تا زندانیان سیاسی احوازی را آزاد کند، در غیر اینصورت اقدام به کشتن گروگانها خواهند کرد.
دولت موقت و شخص مهدی بازرگان به خواسته آنها تن نداده و گفته بود؛ اگر همه اعضای سفارت کشته شوند برای ما اهمیت ندارد چرا که اینها شهید به حساب خواهند آمد!
در همان روزهای اول تسخیر سفارت، گروه تسخیر کننده شش تن از زنان و مردان گروگان را به نشانه حسن نیت آزاد کرد. به رغم تمام شدن مهلت تعیین شده از سوی گروه احوازی، اما آنها هیچ کدام از گروگانها را نکشتند.
آشکارا واضح بود که گروه شهید محیی الدین ال ناصر خواستار جلب توجه جامعه جهانی به قتل عام ملت عرب احواز و آزادی دهها زندانی سیاسی عرب احوازی در بند ایران بودند. به همین خاطر به جای کشتن گروگانها اقدام به آزادی شش تن از آنها در همان روزهای اول گروگانگیری کردند.
توفیق ابراهیم که در آن عملیات به “سلیم” معروف بوده همزمان با رهبری گروه ، سخنگوی آنان نیز بود. او در گفتگوی تلفنی با بی بی سی گفته بود؛ ما در بریطانیا این کار را کردیم تا از اینجا به جهانیان بگوییم؛ ما خواهان اعتراف دولت ایران به وجود مردمان عرب در عربستان / احواز هستیم … ما خواهان آزادی زندانیان سیاسی عرب و توقف اعدام ها هستیم و……(نگاه کنید به کتاب “اشغال”، روزنگار تسخیر سفارت ایران در لندن که نسخه اصلی آن به زبان انگلیسی توسط روزنامه ساندی تایمز انتشار یافت و بعدها به فارسی تحت نام “اشغال” ترجمه شد).
آنچه اوضاع را بحرانی کرد و سبب اعدام یک تن از گروگانها شد، بی مسئولیتی جمهوری اسلامی و شخص خمینی به عنوان رهبر و بازرگان به عنوان نخست وزیر دولت موقت در قبال نقض گسترده حقوق بشر در اقلیم احواز و چنین نیز درگیری لفظی عباس لواسانی (معدوم) با اعضای گروه شش نفره احوازی بود.
توفیق ابراهیم با دیدن یک پوستر بر دیوار دفتر وابسته مطبوعاتی از لواسانی می پرسد؛ در این پوستر همه مردم از ترک، لر، بلوچ، فارس، ترکمن و کرد ، همه و همه با لباس و شکل و شمایل ملی خود نشان داده شده اند…. آیا در ایران مردم عرب وجود ندارند؟ یا دولت شما بر انکار این ملت تاکید دارد؟
لواسانی که از جمله خمینی پرستان معروف سفارت بوده جواب سربالا و اهانت آمیزی می دهد و مردم عرب به ناسزا می گیرد. همین موضوع پس از چند روز بحث و گفتگو و اهانت های مکرر لواسانی به مردم عرب باعث اعدام او می شود.
پس از پنج روز گفتگوی توفیق ابراهیم با پلیس، اعضای گروه تسخیر کننده سفارت ایران در لندن متوجه شدند که نه ایران و نه بریطانیا به هیچ یک از خواسته های آنها گوش فرا نداده و در مقابل نیروهای انگلیسی در حال زمینه چینی برای حمله به سفارت هستند. در آن هنگام بود که آنها اقدام به اعدام عباس لواسانی کردند.
سرانجام دقایقی پس از ساعت ۱۹ روز دوشنبه ۵ ماه مه سال ۱۹۸۰ میلادی نیروهای ویژه “اس ای اس” با منفجر کردن پنجره ها، وارد ساختمان سفارت شده و طی درگیری ۴ تن از اعضای گروه شش نفره را به شهادت رساندند و نفر پنجم که عملا تسلیم نیروهای انگلیسی شده در درون ساختمان سفارت به رگبار بسته می شود.
نفر ششم که “فوزی رفرف” نام داشت توانست همراه با گروگانها از ساختمان خارج شود و در خارج از ساختمان سفارت از آلت قتاله نیروهای انگلیسی جان سالم بدر برد. پس از آن فوزی رفرف تنها بازمانده “گروه شهید محیی الدین آل ناصر” بازداشت شده و در دادگاه به حبس ابد محکوم شد.
در آن برهه همزمان با این حادثه موضوع گروگان های امریکایی در ایران نیز از مسائل سیاسی وقت بود.
به همین دلیل مارگارت تاچر نخست وزیر وقت بریطانیا خود رسما اعلام کرد که دستور قتل تمامی اعضای گروه تسخیرکننده سفارت ایران را صادر کرده بود تا بدین وسیله حسن نیت بریطانیا در قبال جمهوری اسلامی را نشان داده و مقدمات آزادی گروگانهای آمریکایی در ایران را فراهم سازد.
پس از این حادثه و کشتار متعمدانه اعضای این گروه توسط پلیس انگلیس، ابولحسن بنی صدر ، رئیس جمهوری وقت ایران، مراتب تشکر و سپاس دولت ولی فقیه ایران را به استحضار ملکه انگلیس و مارگارت تاچر نخست وزیر وقت این کشور رسانید.
از سوی دیگر ، با گذشت بیش از سه دهه، دولت انگلیس حاضر نیست که میزان تلفات و تعداد کشته ها و زخمی های خود در این حادثه را اعلام کند. چنین نیز کسی حاضر نیست توضیح دهد چرا کسی که عملا در ساختمان سفارت تسلیم شده توسط پلیس انگلیس کشته می شود؟
بدین ترتیب با کشته شدن پنج عضو گروه شهید محیی الدین آل ناصر، انگلیس بار دیگر به کمک نازیست های حاکم بر ایران شتافته و صدای ستمدیدگان عرب احوازی و قربانیان سیاست های پاکسازی نژادی را برای مدتی ساکت کرد.
اکنون با مرور ۳۴ سال از آن واقعه همچنان ملت عرب احواز یاد اعضای گروه شهید محیی الدین آل ناصر را گرامی می دارد و در مناسبات مختلف در بزرگداشت یاد این جوانان شعر گفته می شود و از آنها به عنوان اسوه فداکاری و دفاع از هویت ملی یاد می شود.
پیکرهای فدائیان ملت عرب احواز در غربت و در قبرستانی در لندن به خاک سپرده شدند. به مدت سی سال محل دفن آنها ناشناخته باقی ماند. در سال ۲۰۰۹ مردی که در قبرستان شاغل بوده است محل دفن شهدای دفاع از هویت ملی مردم عرب را به فعالان احوازی مقیم لندن اطلاع داد. چنین نیز این شخص می گوید برای سالهای سال انگلیس از کشف قبر و محل دفن آنها جلوگیری می کرد.
آرامگاه فدائیان عرب احوازی
یک شاهد عینی که در انجام کفن و دفن آنها شرکت کرده می گوید؛ به بدن هر کدام از آنها بیش از ۲۰ گلوله شلیک شده است که این موضوع نشان دهنده این است که انگلیس قصد کشتن آنها را داشته و نه بازداشت و محاکمه آنها.
فوزی رفرف آخرین بازمانده فدائیان ملت عرب احواز نیز درپی کاهش محکومیتش، اخیرا از زندان آزاد شده و اجازه اقامت در بریطانیا را دریافته است.