در روزهای اخیر درپی افزایش تلاشهای مقامات اقلیم کردستان عراق جهت عملی کردن حق تعیین سرنوشت و برگزاری رفراندوم، اپوزیسیون ایرانی در رسانه های فارسی زبان و شبکه های اجتماعی نظیر فیسبوک حملات شدیدی را علیه کردها براه انداختند. این فعالان مرکزگرای ایرانی کردها را متهم به غیرقابل اعتماد بودن و سوء استفاده از خودمختاری اعطاء شده به آنها می کنند و آنها خائن می نامند. عده ای نیز آنچنان فرا رفته اند که کشته شدن کردها در بمبارانهای شیمیایی حلبچه و کشتار آنها توسط رژیم جمهوری اسلامی در سال ۵۸ شمسی را مجازات مناسبی برای این ملت معرفی می کنند.
بررسی نوشته ها، مقالات، سخنان و کامنتهای این مرکزگراها نشان می دهد، اینان که چشم دیدن هیچ عربی را ندارند یکباره بیشتر از عراقیها نسبت به تقسیم این کشور نگران شده اند.
صد البته که این نگرانی از بابت زندان مام وطن معروف به ایران است. وحشت اینان از تقسیم عراق، ناشی از به خطر افتادن وحدت ارضی زندان بزرگ ملتهای غیرفارس یا همان ایران است.
جمهوری اسلامی ایران که به تمامی معنای کلمه رژیم حاکمیت مرکزنشینان و قومیت معروف آنها بر ملل غیرفارس است جهت تضمن استمرار حاکمیت خود، طی دو دهه اخیر اقدام به حمله همه جانبه به کل خاورمیانه کرده بود و با ترویج فرقه گرایی وحدت ملی بیش از نصفی از جهان عرب را به هم زده است و در کشتار بیش از ۴۰۰ هزار عرب در سوریه و لبنان و عراق و یمن مشارکت داشته است. این رژیم با بیدار ساختن غول وحشی فرقه گرایی در منطقه، با واکنش خشن اهل سنت روبرو شده و به یکباره قلمرو تحت سیطره اش در عراق و سوریه را از دست رفته می بیند و در همسایگی خود دریای بزرگی از دشمنان برای خود ایجاد کرده است.
صدام حسین به مدت بیش از سه دهه با تمام قوای خود سعی داشت تا عربها را نسبت به خطر حتمی ایران آگاه سازد اما وی به هیچ وجه نتوانست بخش کوچکی از دشمنی فعلی اهل سنت با ایران را در میان عربها ایجاد کند. ایران به هیچ وجه نظیر وضعیت کنونی در جهان عرب دشمن نداشته است.
از سویی دیگر بارزانی گفته است که اوضاع سیاسی خاورمیانه به دو مرحله قبل و بعد از تصرف موصل توسط اهل سنت تقسیم می شود و وضعت فعلی به هیچ وجه به دوره ماقبل از تصرف موصل بازنخواهد گشت. این سخن از چند جهت قابل بررسی است. یکی اینکه ائتلاف قدرتهای منطقه ای ایجاد شده است که تصرف سریع و شگفت آور شمال عراق نتیجه مستقیم آنست.
دیگر اینکه ائتلاف جدید که ترکیه بخش مهمی از آنست تاکنون نه تنها با اقدامات کردهای عراق جهت برگزاری رفراندوم استقلال را رد نکرده است بلکه مقامات این کشور سخنانی در پذیرش آن نیز اظهار داشته اند.
نکته دیگر آنست که درپی به خون کشیده شدن انقلاب مردمی سوریه توسط رژیم بشار اسد و جمهوری اسلامی ایران، گروههای شبه نظامی اهل سنت در عراق و سوریه و کشورهای دیگر عرب تمام تلاش خود را در راستای مقابله با خطر تشیع بر جهان اسلام متمرکز کرده اند. امروزه اهل سنت، ایران و تشیع صفوی را ابزار دست غربی ها جهت از هم پاشاندن جهان اسلام می دانند. عربها به صراحت اعلام کرده اند که فعالان سیاسی و مذهبی ایرانی در طی سالها وماههای اخیر حضور گسترده ای در کشورهای غربی بخصوص آمریکا داشته اند و سعی داشته اند تا به غربیها بقبولانند که تشیع به مثابه پروتستان برای اسلام است و آنها می توانند همپیمانان اصلی غرب برای کنترل جهان اسلام باشند.
از طرف دیگر کسانی که از دوره رویارویی کشورهای عربی و اسرائیل آگاه هستند مطلعند که کشورهای عربی همرز با اسرائیل همیشه اولویت را به آزاد سازی خاک خود از اسرائیل داده اند و دفاع از فلسطین در مرحله بعد از نظر اهمیت قرار دارد. این امر در حال حاضر بر کشورهای پادشاهی سعودی و دیگر کشورهای خاورمیانه صادق است. خطر فعلی ایران برای این کشورها حکایت از این امر دارد که در دوره پس از تصرف موصل بحران خاورمیانه از مرزهای اسرائیل به مرزهای جنوبی و غربی ایران منتقل خواهد شد و از این پس بحران در این بخش از خاورمیانه ادامه خواهد یافت.
بنابراین آنچه مرکزگراهای ایرانی از لیبرال تا چپ گرفته تا ملی گرا و نژادپرست و جمهوری اسلامی همگی شاهد آن بوده اند که به یکباره مام وطن محبوبشان را از وضعیت سیطره بر بخشهای بزرگی از خاورمیانه به وضعیت تهدید آنچه تمامیت مقدس ارضی می نامند، رسیده است.
اپوزیسیون مرکزگرای ایرانی در خارج که به مدت دهه ها توانسته است با دادن وعده خودمختاری به کردها، آنها را از حلقه مبارزات ملل غیرفارس تا اندازه ای دور سازند و جبهه ملل غیرفارس را تا اندازه ای تضعیف کنند، اکنون به کردها حمله ور شده و آنها را خائن می نامند.
استمرار وضعیت موجود، در مرحله پس از تصرف موصل در خاورمیانه ائتلافهای منطقه ای جدیدی در کنار بوجود آمدن رویکرد به شدت دشمنانه نسبت به ایران میان مسلمانان اهل سنت منطقه افق جدیدی را پیش روی ملل غیرفارس در ایران جهت همکاری با همدیگر در راستای رسیدن به حق تعیین سرنوشت قرار داده است. آنچه روشن است در مرحله قبل از تصرف موصل احزاب کردی ایرانی تا اندازه زیادی از احزاب ملل غیرفارس دوره بوده اند و فعالان ملل غیرفارس در ایران به دقت رویکرد سیاسی احزاب کرد ایرانی را تحت نظر خواهند داشت تا شاید تغییری ملحوظ در رویکردشان دیده شود.