به منظور بالابردن سطح آگاهی امنیتی فعالان سیاسی، اطلاعات زیر را منتشر میکنیم.
افرادی که یک بار بازجویی شده اند، معمولا در بازجویی های بعدی موفق ترعمل می کنند. به دلیل این که تجربه و
اطلاعات بیشتری دارند.
از این رو هر کنشگر سیاسی و مدنی باید با ذهنیت مثبت، آماده رویارویی و پشت سر گذاشتن چنین دورانی باشد و با
شجاعت؛ ترس و ناتوانی را از خود دور نماید. فراموش نکنید که دوران بازجویی تمام می شود.
بازجوی خوب، بازجوی بد:
در این روش، یک بازجو به شما فشار می آورد، سرزنش می کند، تهدید و یا شما را می زند، و بازجوی دیگر نقش کسی
را بازی می کند که می خواهد شمای زندانی را از دست بازجوی بد نجات دهد! با این هدف که متهم تمایل یابد با کسی که
گمان می کند حامی اوست، حرف بزند.
در واقع بازجوی )خوب( سعی می کند با ایجاد یک رابطه دوستانه و حتی استفاده از یک مکالمه ی غیر جدی، اعتماد
زندانی را جلب کرده تا تشویق به حرف زدن شود. بازجوی بد همین کار را با ترساندن انجام می دهد.
فراموش نکنید هر دو بازجو بد و برای شما خطر آفرین هستند..
همسان انگاری: یعنی بازجو در نقش آدم خوب به شما نزدیک و خود را انسانی مثل شما جا می زند نه یک آدم
خطرناک.
اگر زندانی حس کند، انسانی شبیه خودش روبه رویش نشسته و او را کاملا درک می کند، میل به بازگو کردن اطلاعات در
او افزایش می یابد. در واقع بازجو با همسان انگاری خودش را به عنوان دوست به شما نزدیک می کند، میل زندانی را به
گفتگوی صمیمانه افزایش می دهد، اما زمانی که زندانی شروع به صحبت می کند، فضای بحث کم کم عوض می شود و
طولی نخواهد کشید که صحبتها به سمت اتهامات و جرایم پیش خواهد رفت.
فراموش نکنید: فردی که روبروی شماست بازجو است نه فردی از جنس شما.
طرح اتهامات موهوم:
در این روش، بازجو از زندانی می خواهد در مورد جزییات یک اتهام موهوم مثل قتل یا بمب گذاری توضیح دهد.
با این هدف که زندانی با تمرکز بر تبرئه خود از این اتهام، ناخواسته جزییات مورد نظر بازجو را گفته یا تصور کند که
بهتر است راستش را بگوید تا لااقل از اتهام بی اساس تبرئه شود.
هویت سازی:
در تکنیک هویت سازی بازجو تلاش می کند از زندانی شخصیتی کثیف و پست فطرت بسازد و نشان دهد، او همان فردی
نیست که ابراز می کند. در این روش که با هدف کاستن از تمرکز و اعتماد به نفس متهم صورت می گیرد تلاش می شود
زندانی علاوه بر فرار از اتهام و دفاع از خویش، وظیفه ی اثبات شخصیت اصلی خود را نیز بر عهده بگیرد.
یکدستی زدن:
زندانی ممکن است عملی را انجام داده، در حالی که هیچ رد یا اثری از آن باقی نمانده باشد. اما بازجو برای عصبی کردن
زندانی، ادعا می کند یک رد کاملا شفاف و مشخص وجود دارد. طبیعتا در این هنگام باید هنر انکار کردن و تسلط به
خویش را داشته باشید، یعنی مصمم، قوی، و در دل خودتان به شگردهای بازجوها بخندید. به انکار خود با قدرت ادامه
دهید. ساعاتی بعد خواهید دید که بازجو یا بازجوها شکست خورده از دست شما عصبانی می شوند. در این زمان شما
پیروز این بازی هستید. به انکار ادامه دهید، در این جا ایمان به هدف به یاری شما می آید. و طولی نخواهد کشید که سر
افراز از این اتهامات دور می شوید.
زیر پاکشی:
در حالی که زندانی از اتهام واقعی خبری ندارد، بازجو با طرح اتهامی کاذب و سوالات غیر مستقیم، درباره یک موضوع
اطلاعات کسب می کند و پس از رسیدن به هدف مورد نظر مستقیما به موضوع اتهام می پردازد.
یک مثال:
فردی سیاسی به اتهام موهوم سرقت از طلا فروشی دستگیر می شود. وی برای تبرئه خود از این اتهام، به دیدارش در
همان روز با یک فعال سیاسی اشاره می کند و برای تبرئه خود جزییات مورد نظر بازجو را بیان می کند، بدون اینکه بداند
هدف بازجو دیدارش با آن فعال سیاسی است.
القای حس نیاز در زندانی
القای مدام حس نیاز، نسبت به کمبودها و محرومیت های موجود به منظور برهم زدن تعادل روحی زندانی و پایین آوردن
تمرکز او.
یک مثال:
در حالی که زندانی از دختر خود بی خبر است، بازجو به صورت مستقیم یا غیر مستقیم چنین القا می کند که او نیز به
اتهامی مشابه دستگیر شده است تا در زندانی احساس نیاز به کسب اطلاعات بیشتر در مورد دخترش کمک به او را به
وجود آورند.
استفاده ی بازجو از دو انگیزه ی متضاد یکی از ترفندهای بازجو برای اعتراف گیری، قرار دادن دو انگیزه ی متضاد،
یکی اخلاقی و دیگری غیر اخلاقی پیش روی زندانی است تا وی تصور کند که بازجویان نه به عملش بلکه به نیتش
توجه می کنند.
یک مثال:
بازجو به متهم: اکثرا با عضویت در)فلان گروه( هدفشان ضربه زدن به انقلاب است، اما ما می دانیم که تو با عضویت در
این گروه چنین قصدی نداشتی و صرفا می خواستی قسمتی از مشکلات جامعه را حل کنی.
متهم با پذیرفتن عضویتش در گروه مورد اشاره با نیت حل مشکلات جامعه، در واقع می پذیرد که عضو آن گروه
است و همین برای بازجو و محکومیتش کافی است.
مشغله زایی برای پایین آوردن تمرکز:
گاهی بازجو شماره تلفن، اسامی و آدرس هایی که وجود ندارند را به شما می دهد یا این که از شما می خواهد به
رویدادهای موهومی که هرگز اتفاق نیفتاده، فکر کنید. به این امید که برای ذهنتان مشغولیتی کاذب بیافریند تا تمرکزتان
پایین آمده و به چیزهایی که برای شما مفید نیست، فکر کنید.
تحریک زندانی به حرف زدن یا اقرار:
با یادآوری گذشته پرافتخار، حسن شهرت و صفات نیک او برانگیختن حس دشمنی شما نسبت به هم اتهامی یکی از
شگردهای بازجویان، این است که با شناخت قضاوت شما نسبت به دیگر دوستانتان، شما را علیه یکی از آنها که مناسبت تر است، تحریک کنند و با دادن بعضی نشانی ها و انتقال برخی از صحبت های او،
وانمود کنند که وی در حال همکاری کامل با آنها است و سعی می کند همه ی موارد را به گردن شما بیاندازد.
با این ترفند آنها توقع دارند شما، دانسته های خود را علیه دوستتان و در دفاع از خود بازگو کنید.
بنابراین بکوشید تا قضاوت خود علیه دوستانتان از دی بازجویان مخفی بماند و اجازه ندهید چنین تلقی نهایی بر
شما تاثیر بگذارد.
استفاده از اصل غافلگیری:
معمولا اولین جمله هایی که بازجو در اوایل یک بازجویی بیان می کند، سرنخ هایی است که در نظر آنها بزرگ جلوه می
کند و چنین نشان می دهد که شما کاملا تحت کنترل بوده اید و آنها در مورد شما همه چیز را می دانند.
آنها تصور می کنند با این اطلاعات شما را غافلگیر کرده و می شکنند. البته مطمئن باشید این اطلاعات برای آنها ناخوانا و
غیر قابل فهم است. ممکن است در این مرحله حتی مدارک قلابی بر علیه شما بسازند وبه شما نشان دهند.
اگر صبور باشید و حتی با ارایه ی مدارک قلابی غافلگیر نشوید، ترس و استرستان را کنترل کنید، بازجو موارد بیشتری
را رو می کند و شما به بخش بیشتری از اطلاعات بازجو دست خواهید یافت. وقتی هدف تخلیه اطلاعات از شما در
اولویت باشد معمولا اولین جملات بازجو، دوستانه است و به اتهام ربطی ندارد، در موارد دیگر بازجویی با سرنخ های
غافلگیر کننده آغاز خواهد شد.
نکته:
تخلیه ی اطلاعات، بازداشتن شما از عملی در حال یا آینده و تنبیه شما به هدف عبرت گرفتن دیگران معمولا سه هدف
بازجویی هستند.
وقتی هدف تخلیه اطلاعات از شما در اولویت باشد معمولا اولین جملات بازجو، دوستانه است و به اتهام
ربطی ندارد، در موارد دیگر بازجویی با سرنخ های غافلگیر کننده آغاز خواهد شد.
دادن وعده تخفیف در ازای همکاری:
یکی از رو ش های فریب زندانی، دادن وعده آزادی یا تخفیف در محکومیت، در صورت اعتراف و همکاری است.
بازجو از ضعف های شما استفاده خواهد کرد و خواسته های خود را یکی پس از دیگری افزایش می دهد.
اما در صورت اعتراف و همکاری، مطمئن باشید بازجو به خواسته ها و توافقات اولیه بسنده نخواهد کرد.
درخواست انجام اعمالی مخرب علیه دوستان و همفکرانتان مانند جاسوسی و نوشتن نامه های تخریبی یا شهاد تهای دروغ،
مصاحبه ی تلویزیونی، مزاحمت های بی شمار بعد از آزادی، له کردن شخصیت و استفاده از اعترافات برای محکومیت
شما به حبس های طویل المدت.
بنابراین همیشه فاصله ی خود را با بازجو حفظ کرده، از خود ضعف نشان ندهید و حرف های او را برای گرفتن تخفیف
را اصلا باور نکنید.
اینها گوشه هایی از عواقبی هستند که ممکن است در صورت همکاری با بازجو دامنگیر شما شوند. بزرگترین ابزار
بازجویان برای گرفتن اعتراف و همکاری، استفاده از حربه ی وعده آزادی علیه زندانی است.
فراموش نکنید.
اگر بازجو نتواند در چند روز اول از این حربه استفاده کند، زندانی خود را با محیط وفق داده و تاثیر آن کم می شود. یکی
از رو شهای بازجو تجزیه و تحلیل واکنش های فیزیکی شماست.
تجزیه و تحلیل واکنش های فیزیکی متهم:
واکنش هایی مانند خیس کردن دور لب یا جویدن لب ها، صدای ضعیف و مردد، دستپاچگی و سردرگمی، بریده بریده
حرف زدن، نگاه ترس آلود یا دزدکی، حرکت های غیر عادی پا، دست و صورت، رسیدن متهم به سر و وضع خود)یعنی
متهم سعی می کند ظاهر خود را مرتب کند( و خاراندن سر، نشانه ترس و مخفی کاری است.
به عنوان مثال واکنش هایی مانند گرفتن سر با دست، قرار دادن آرنج ها روی زانو و شانه های قوز کرده نشانه ی تسلیم و
استیصال است. افراد با تجربه و باهوش با نشان دادن واکنش های فیزیکی غیر متعارف و گمراه کننده، می کوشند بازجو
را به سمتی که می خواهند، هدایت کنند.
یک تجربه:
بازجو با پرسیدن سوالات کنترلی، یعنی سوالاتی که از قبل جواب آنها را می داند، می کوشد واکنش های فیزیکی شما را
تجزیه و تحلیل کرده تا با سنجش این واکنش ها و واکنش های دیگر، بفهمد راست می گویید یا دروغ.
در چنین حالتی به سوالات مرتبط با این موضوع می افزاید تا به سرنخ هایی دست یابد. واکنش به اتهام های پی در پی
بازجو، او یک در میان سوالاتی را از شما می پرسد. یک سوال خنثی و یک سوال مرتبط با موضوع.
البته ممکن است بازجو به جای سوال، یکی پس از دیگری به شما اتهاماتی را بزند و واکنش های شما را زیر نظر بگیرد.
این روش بازجو نشان می دهد که او اطلاعات زیادی در مورد شما ندارد از این رو اتهامات بی اساس یا سوالات پی در
پی مطرح می کند تا سرنخی بیابد. او این کار را بطور متناوب ادامه می دهد تا آنجا که احساس کند واکنش های فیزیکی
شما که نشانگر مخفی کاری است در پاسخ به سوالی بیش از پیش افزایش یافته.
یک تجربه:
شما می توانید با پافشاری کمتر در انکار یک اتهام غیر واقعی یا با افزایش عمدی واکنش های فیزیکی، بازجو را به مسیر
دلخواه هدایت کنید.
تجربه ای دیگر:
ممکن است شما با خونسردی و با پریدن وسط حرف بازجو اجازه ندهید او یکی پس از دیگری اتهاماتش را مطرح سازد.
در این روش به شما فرصت کافی برای پاسخ به سوالات یا رد اتهامات داده نمی شود، بنابراین لازم نیست به سوالات یا به
اتهامات قبلی فکر کنید و ذهن خود را با آن مشغول سازید.
آزار و اذیت زندانی با استفاده از نقاط ضعف او این نقاط ضعف ممکن است برای بازجویان اهمیتی نداشته باشد، اما در
ذهن شما چنان بزرگ باشد یا توسط شما در ذهن بازجو چنان بزرگ جلوه داده شود که تبدیل به نقاط ضعف اساسی شما
شود.
مانند داشتن یک رابط هی عاشقان هی مخفی، داشتن پرینت مقاله های مخالفین، دادن رشوه به فردی، حساسیت روی
اعضای خانواده، عضویت اعضای خانواده در حزب یا گروه مخالف و شرکت در یک تظاهرات بازجو برای فشار بیشتر
به شما، از همین روزنه ها نفوذ کرده تا به شما تسلط یابد.
یک تجربه:
حتی درخواست یک سیگار از بازجو م یتواند تبدیل به نقطه ی ضعف شما شود.گاهی فرد با تجربه، نقاط قوت خود را نقاط
ضعف نشان می دهد یا نقاط ضعف خود را با مهارت مخفی می کند. با تیزهوشی، شناخت دقیق تر از خواست بازجویان و
استفاده از تجربیات دیگران از اهمیت مواردی که می تواند بی دلیل تبدیل به نقاط ضعف شما شوند، آگاه شوید.
یک تجربه:
گاهی بازجو در گفتگویی صمیمانه در مورد اعضای خانواده می کوشد میزان حساسیت شما در مورد همسر، فرزند، پدر،
مادر و دیگر اعضای خانواده تان را بفهمد تا از آن به عنوان نقطه ضعف علیه شما استفاده کند.
دروغ نشانه ی مجرمیت نیست!
از نظر روانشناسی، گفتن دروغ مجرمیت را ثابت نمی کند، افراد بی گناه و بی تقصیر هم در شرایط استرس زا ممکن است
دروغ بگویند تا خطری احتمالی را از خود دور کنند. فراموش نکنید، هیچ کس تصویر درستی از اتفاقاتی که در گذشته
روی داده، ندارد و ممکن است، همیشه اشتباهاتی پیش بیاید. بنابراین اشتباه در گفتار، کتمان و تغییر در پاسخ به سوالات،