درپی اعتراضات مردم محمره وعبادان به شوری آب رودخانه کارون در تیرماه سال ۱۳۷۹ شمسی، مسئولان توسعه نیشکر با حمایت شورای تامین استان اقدام به تخلیه پساب های به شدت شور طرح های نیشکر “میرزا کوچک خان” و “امیرکبیر” در زمین های وسیع مرزی دراطراف محمره کردند. این مسئولان بسان همیشه به توجیهات امنیتی متوسل شده وبه دلیل عدم وجود هرگونه مخالفت دربرابرشان، به دلیل حاشیه راندگی عربها وعدم داشتن حداقل مشارکت در اداره اقلیم، خطر بزرگ دیگری را برای محیط زیست اقلیم احواز رقم زدند.
دکتر عبدعلی ناصری عضو هیات علمی دانشکده علوم آب دانشگاه “شهید چمران احواز” یکی از مدافعان اصلی طرح های امنیتی وویرانگر توسعه نیشکر است. وی ممانعت ازورود مخالفان مسلح نظام به اقلیم احواز را توجیه کافی برای سرازیر کردن پساب های شور نیشکر به منطقه مرزی محمره معرفی کرده ومجوز ویرانی محیط زیست اقلیم احواز را ازشورای تامین استان دریافت کرد. دراثر تجمع این پساب های شور مساحتی به وسعت ۱۸ هزار کیلومتر به وجود آمده که به دلیل مخالفت های صورت گرفته با آن به “تالاب ناصری” شهرت یافته است.
خطر پساب های به شدت شور زمانی مشخص می شود که بدانیم یکی از بزرگترین سفره های زیر زمینی هم مرز با عراق دراین منطقه واقع است.
درباره این به اصطلاح تالاب ساختگی مسئولان طرح نیشکر، پیشتر وب سایت سلامت نیوز گزارشی تحلیلی منتشر کرده است که در این بخش تقدیم خوانندگان پادماز می شود.
«تالاب» علیه «تالاب»
سلامت نیوز :«تالاب ناصری» نامی است که تازگیها در واژگان محیطزیست احواز پیدا شده است. برخلاف تالاب فلاحیه و هورالعظیم که قدمتشان به تمدن بینالنهرین میرسد، شکلگیری این تالاب برمیگردد به ادعایی که شرکت توسعه نیشکر به رغم بحرانهای زیستمحیطی در احواز مطرح کرد و گفت که اکوسیستم و تالاب جدید ساخته است.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از بهار ؛ اگرچه خیلیها هنوز با نام و اثرات منفی زیستمحیطی این تالاب آشنا نیستند، اما در سالهای اخیر بارها عراق نسبت به شکسته شدن خاکریزهای مرزی و سرازیر شدن پسابهای شور موجود در این تالاب به سمت اراضی کشاورزیاش ادعای خسارت و کنسول ایران را احضار کرده است. اخیرا نیز نهادهای نظامی و وزارت نفت شاکی شدهاند که سرریز شدن پسابهای نیشکر میلیاردها تومان به تاسیسات آنها خسارت زده است.
جلسات گاه به گاه استانداری احواز با شرکت توسعه نیشکر به عنوان ایجادکننده این تالاب و اداره کل حفاظت محیطزیست احواز، سازمان آب و برق، شرکت نفت، سپاه و مرزبانی اگرچه مانند یک مسکن برای مدت کوتاهی سر و صدای شاکیان را میخواباند اما نتوانسته راهکاری برای مشکلاتی که «تالاب ناصری» ایجاد کرده، ارائه دهد.
تالاب ۱۰ ساله
«تالاب ناصری» که «تالاب نیشکر» هم نامیده میشود، برخلاف ادعای نیشکریها، یک تالاب واقعی نیست بلکه محیطی انسانساز به مساحت ۱۸هزار هکتار است که از تجمیع پسابهای شور دو واحد نیشکر (به نام میرزا کوچک خان و امیرکبیر) در مرز ایران و عراق در محمره طی یک دهه گذشته ایجاد شده است.
داستان «تالاب ناصری» به سال ۷۹ برمیگردد؛ زمانی که پسابهای شور هفت واحد شرکت توسعه نیشکر رودخانه کارون را آلوده کرد و اعتراض مردم محمره و عبادان به شوری بیش از حد آب شرب، بحرانی شد. بعد از آن بود که پساب این مزارع بدون توجه به اعتراض سازمان محیطزیست و کارشناسان، بین رودخانه کارون، تالاب بینالمللی فلاحیه، هورالعظیم و اراضی مرزی در محمره تقسیم شد.
معصومه ابتکار رییس وقت سازمان حفاظت محیطزیست در کتاب خاطراتش (خوشه شهریور) نکتههای ظریفی از فشار بر سازمان متبوع برای قبول این گزینه دارد. اگرچه آن زمان محیطزیست در مقابله با نیشکر شکست خورد، اما معاون وقت حفاظت محیطزیست احواز نام تالاب مورد ادعای نیشکر را به نام مشاور شرکت نیشکر و پیشنهاددهنده طرح، «تالاب ناصری» نامید تا تاریخ درباره آنها قضاوت کند.
دکتر عبدعلی ناصری عضو هیات علمی دانشکده علوم آب دانشگاه شهید چمران احواز اگرچه اصرار دارد که تنها به عنوان یک کارشناس اظهارنظر کند اما یکی از مشاوران و دست اندرکاران طرح توسعه نیشکر در احواز است که از زمان تحویل اراضی با این طرح همکاری کرده و حالا هم عضو هیاتمدیره واحد سلمان فارسی است. او به نامگذاری «تالاب ناصری» اعتراض میکند و آن را نوعی شوخی میداند: طرح ایجاد این تالاب پیشنهاد من نبوده و مدیران محیطزیست احواز به اشتباه نام این تالاب را به اسم من ثبت کردهاند.
بعد از اعتراض مردم به شوری آب کارون در سال ۷۹، فرماندار محمره ورودی پساب نیشکر به رودخانه را مسدود کرد. آب اصطلاحا پس زد و به اراضی بیصاحب اطراف محمره سرازیر شد و زمینهای واقع در مرز را نیز پوشاند، قرارگاه جنوب ارتش نیز به دلایل امنیتی از این مسئله استقبال کرد.
مدتی بعد همزمان با اشغال عراق توسط آمریکا پسابها به بخش دیگری از اراضی مرزی هدایت شدند و مجموعا ۶۰ کیلومتر از مرز را فراگرفتند. به این ترتیب هم مشکل تخلیه پساب این دو واحد کشت و صنعت حل شد و توانستند ادامه کار بدهند و هم مصالح امنیتی تامین شد. شرکت توسعه نیشکر چارهای جز پذیرش این راه را نداشت. اگرچه نیشکر در شوری آب سهم داشت اما درصد کمی از سهم شوری مربوط به این شرکت بود.
ناصری ادامه میدهد: نام اینها را حوضچه تبخیری گذاشتیم که با تعریف تالاب متفاوت است. این حوضچهها قدرت تبخیر ۱۵۰میلیون مترمکعب پساب را دارند و باعث میشوند پساب به شکل تبخیر از منطقه خارج شود و دیگر به رودخانه نریزد.
وی اثرات منفی زیستمحیطی پسابهای نیشکر و تالاب ناصری را رد میکند: پساب زمینها را شور نکرده و این زمینها از اول شور و بیابانی بودهاند. سطح سبز مزارع نیشکر نه تنها اثر منفی روی محیطزیست ندارد، بلکه در جذب دیاکسیدکربن و تولید اکسیژن نقش دارد. بیابانهایی که الان سبز شدهاند در جهت توسعه محیطزیست است. ضمنا عمده آلودگی این آبها شوری است که به دریا میفرستیم. البته به نظر من حوضچههای تبخیری یک راهحل موقت است و باید به هر شکل طرح اصلی که مدیریت پسابهاست، اجرا شود. یعنی اینکه حجم پسابها تا حد ممکن کاهش یابد که روی این مسئله در مرکز تحقیقات نیشکر خیلی کار کردند و این طرحها به مرحله اجرا رسیده است. طبق طراحی، مصرف آب ۳۱هزار مترمکعب در هکتار بوده که الان به ۲۶هزار مترمکعب در هکتار کاهش یافته. دبی پسابها در تمام مزارع (در ۱۸ مزرعه با ۳۰۰هزار هکتار وسعت) باید ۱۰۰ مترمکعب در ثانیه باشد ولی الان به ۲۳ مترمکعب در ثانیه کاهش یافته است.
اگرچه ناصری تاکید میکند این کار موقت است و زیربنایی و اساسی نیست و در آن زمان این طرح به صورت اضطراری اجرا شد، اما معتقد است هرکسی وظیفهای دارد. وظیفه ساماندهی و حفاظت و نگهداری رودخانه کارون همچنین مدیریت آب و پساب با سازمان آب و برق احواز است. نیشکر به عنوان بهرهبردار وظیفهای ندارد و نمیتواند در این زمینه دخالت کند، اگر هم دخالت کند خارج از وظایف قانونیاش است.
فرافکنی
اما معاون حفاظت و بهرهبرداری از منابع آب سازمان آب و برق احواز با این نظر مخالف است: متاسفانه ترفند جدیدی که شرکت توسعه نیشکر در پیش گرفته، فرافکنی به جای حل مشکل است. در زمانی که طرح نیشکر را اجرا کردند، مطالعات لازم یا ارزیابی زیستمحیطی انجام نشد.
اگرچه واحدهای توسعه نیشکر براساس ماده یک و دو قانون توزیع عادلانه آب حق استفاده مجدد از پساب را ندارند، ولی دلیل نمیشود پساب آلوده خود را در اراضی کشاورزی و زمینهای ملی و محیطزیست رها کنند. صنعتی که تولیدکننده پساب و آلودهکننده منابع آبی است وظیفه دارد، راهحلی مطابق ضوابط زیستمحیطی ارائه دهد. پساب نیز همانند فاضلاب باید توسط تولیدکننده آن، تصفیه و بعد به محیط برگردانده شود.
دهکردی با تاکید بر کنترل پساب نیشکر در مزارع، توضیح میدهد: حجم پساب واحدهای نیشکر به اندازه حجم زاینده رود در زمان پرآبی است و در زمان پیک تا ۳۵ مترمکعب بر ثانیه هم میرسد. با این حال آقایان به جای اینکه مشکل پساب را در مزارعشان حل کنند آن را تجمیع میکنند. به یک زهکش بزرگ و بعد به یک تالاب تبدیل میکنند که به یک مشکل بزرگ تبدیل میشود و پای همه را وسط میکشد ازجمله استانداری، سازمان آب و برق، محیطزیست، شرکت نفت و…
به گفته وی، در حال حاضر پساب نیشکر بیش از حد انتظار و سهبرابر استانداردها تولید میشود که فقط مربوط به اراضی نیست، بلکه اشکالاتی در طراحی سیستم زهکشی وجود دارد که باعث تولید پساب بیش از حد شده است و باید مهندسی مجدد شود. برخلاف ادعاها مدیریت پساب الان فقط روی سههزار هکتار از اراضی نیشکر اجرا شده است. علاوه بر این، پسابی که الان نیشکر تولید میکند غیراستاندارد است و غیراستاندارد بودن این پسابها فقط به دلیل وجود نمک نیست، بلکه نیتراتها و کودهای شیمیایی نیز آن را آلوده میکنند. مطمئنا اگر ما مسئول محیطزیست بودیم جلویش را میگرفتیم اما هنوز اقدام خاصی صورت نگرفته است.
بحران بهانه شد
احمدرضا لاهیجانزاده، مدیرکل حفاظت محیطزیست احواز که در زمان آغاز طرح توسعه نیشکر کارشناس و سپس معاون محیطزیست احواز بود، از عملکرد این دستگاه حمایت میکند و معتقد است در آن زمان محیطزیست آنچه از دستش برمیآمد، انجام داده است: زمانی که عملیات اجرایی طرح توسعه نیشکر در دهه ۷۰ آغاز شد، به صورت جسته وگریخته اطلاعاتی از جاهای مختلف یا مشاوران به صورت غیررسمی دریافت کردیم، چراکه طرحهای نیشکر در آن مقطع ارزیابی زیستمحیطی نداشت. احتمال میدادیم این پروژه با توجه به اجرا در اراضی شور استان مشکلات زیستمحیطی عدیدهای داشته باشد. به همین دلیل مقالهای تهیه کردم (این مقاله در همایش انجمن متخصصان محیطزیست ایران در فروردین ۷۷ به عنوان برترین مقاله کاربردی شناخته شد) که در آن براساس اطلاعات کشت و صنعتهای نیشکر هفت تپه و کارون و عمومیت دادن آن به این طرح عظیم، نتیجهگیری میشد، اگر طرح توسعه نیشکر اجرا و پسابش وارد رودخانه کارون شود، آن را به شدت تحتتاثیر قرار میدهد و کارون را در مقطع جنوب احواز تا محمره شور میکند. به عبارتی پیش از آغاز آبشوییهای نیشکر (خارج کردن نمک خاک به وسیله آبیاری) اعلام خطر را انجام دادیم.
در عمل هم این اتفاق افتاد و آبشویی واحدهای شعیبیه، بخشی از دهخدا و پنج واحد جنوبی مقدار زیادی پساب با شوری بالا (بیش از ۶۰هزار میکروزیمنس بر سانتی متر) وارد رودخانه کرد و باعث افزایش شدید شوری رودخانه شد. این امر در تیرماه ۷۹ موجب اعتراض مردم عبادان و محمره شد و بعد از این اعتراضات طرح توسعه نیشکر بالاجبار خروجی پساب به کارون را مسدود کرد. بخشی از این پسابها را به سمت تالاب فلاحیه و پساب واحدهای غربی را به اراضی ملی حدفاصل جاده محمره- احواز به سمت مناطق مرزی رهاسازی کردند. عدم پیشبینی این افزایش شوری در کارون یکی از دلایل غیردقیق بودن مطالعات وقت انجام شده و به نوعی نادیده گرفتن تبعات زیستمحیطی تخلیه این پسابها در مرحله آبشویی و بعد از آن در مرحله کشت را نشان میداد. از طرف دیگر رهاسازی پساب در تالاب فلاحیه و زمینهای غرب جاده محمره بیانگر سردرگمی طراحان این پروژه عظیم در مدیریت زهابها و پیشبینیهای لازم در این خصوص است.
لاهیجانزاده تصریح میکند: تنها دستگاهی که در دهههای ۷۰ و ۸۰ به مشکلات نیشکر معترض بود و این پروژه را تحت نظر داشت، محیطزیست بود و در آن زمان هیچ دستگاه و ارگانی از ما حمایت نکرد چراکه هنوز مشکلات برای دیگر دستگاهها مشهود نبود. صدها صفحه مکاتبات و اقدامات در آن مقطع وجود دارد. به گونهای که پس از بررسی سازمان بازرسی کشور در سال ۸۳، اقدامات محیطزیست در قبال طرح توسعه نیشکر کاملا مطابق با وظایف محیطزیست و به نحو احسن تشخیص داده شد. لاهیجانزاده ادامه میدهد: شرکت نیشکر از قبل علاقهمند به تخلیه پساب در اراضی محمره و منتظر بهانه بود، اما اعتراضات محیطزیست در آن مقطع مانع شد. این بهانه با بحرانی که در عبادان و محمره اتفاق افتاد به دست آمد و تخلیه پساب به سمت تالاب و اراضی با دستور شورای تامیناحواز آغاز شد. از سوی دیگر با وجودی که مسئولان توسعه نیشکر در ابتدا مدعی شدند میزان خروجی میزان پساب ورودی به این اراضی با میزان تبخیر در منطقه متناسب است اما کارشناسیها نشان میداد تبخیر جوابگو نیست.
وی با بیان اینکه این اراضی پوشیده از پساب نه «حوضچه تبخیری» هستند و نه «تالاب» میگوید: «حوضچه تبخیری» تعریف علمی دارد. اگر قرار بود حوضچه تبخیری باشد، باید با ایجاد خاکریز به قطعات مختلف تقسیم میشد تا بتوانند از آن نمک استحصال کنند؛ با این کار نه اراضی از بین میرفت و نه اتفاقات بعدی که ناشی از شکستن خاکریزها و دژها بود، رخ میداد. «تالاب» هم تعریف خود را دارد. خداوند متعال براساس علم بیکران خود در جاهای مختلف کره زمین و انتهای رودخانهها تالاب را آفریده؛ هورالعظیم و فلاحیه در اطراف این حوضچهها نمونههای بینظیری هستند. آب با کیفیت خاصی وارد و بعد هم تخلیه میشود و اگر این سیکل حرکتی نباشد دیگر تالاب نیست، بلکه مانداب میشود. محدوده بستهای که الان نیشکر به نام تالاب ایجاد کرده، مانداب است. تنها یک گونه گیاه نی در آنجا رشد میکند و تنوع زیستی تالاب را ندارد.
لاهیجانزاده درباره اینکه وظیفه مدیریت پساب با کدام دستگاه است، اظهار میکند: این مسئله یک بحث حقوقی بین سازمان آب و برق و شرکت است که باید خودشان حل و فصل کنند؛ اما تاکنون تمام مجوزهایی که برای نیشکر یا سایر صنایع صادر شده به این شرط بوده که پساب خود را مدیریت و مطابق ضوابط محیطزیست تخلیه کنند. در تمام قوانین مجلس، شورایعالی محیطزیست و دولت هر پسابی که به محیط وارد میشود باید مطابق استانداردهای زیستمحیطی باشد. این در حالی است که پساب نیشکر که الان وارد محیط میشود، استاندارد نیست. اگرچه شوری مهمترین آلودگی این پساب است، اما ازت و فسفر موجود در سموم و کود نیز بار آلودگی زیادی ایجاد میکند. به همین دلیل است که اجازه ندارد پساب را در رودخانه یا بخشهای شیرین تالاب وارد کند.
ادعای بینالمللی
دکتر مهران افخمی، محقق و استاد دانشگاه در رشته محیطزیست نیز نسبت به خسارتهای پساب نیشکر و «تالاب ناصری» هشدار میدهد: این به اصطلاح تالاب برای از بین بردن محیطزیست منطقه کافی است. آن چیزی که در اراضی محمره تحت عنوان تالاب ناصری یا حوضچههای تبخیری با تخلیه پساب نیشکر ایجاد شده، نه تالاب است و نه حوضچه تبخیری بلکه رهاسازی آب شور در اراضی بدون صاحب است. این پسابها زمینهای اطراف را شور کرده به دلیل شوری زیاد پساب و تبخیر بالا در اینجا، تمام زمینها، تا ارتفاع حدود ۲۰ سانتیمتر از بلورهای نمک پوشیده شده است.
آبهای زیرزمینی منطقه نیز آلوده شده است. یکی دیگر از مشکلات دیوارهها و خاکریزهای نامناسبی است که در اطراف آن ساخته شده و با شکسته شدن باعث میشود پساب شور به اراضی اطراف سرازیر شود. باید بدانیم که این اکوسیستم احواز نیست و پسابها اکوسیستم احواز را دچار تنش عمده کردهاند هر نوع تغییر در اکوسیستم طبیعی یک منطقه از نظر زیستمحیطی مردود است. تغییر باید همراه طبیعت باشد. آب شور مثل این حوضچههای تبخیری هیچ گاه درونی طبیعت این منطقه نبوده. آبهای شور همیشه به سواحل این منطقه محدود میشود. تالاب یا رودخانه هم همیشه آب شیرین بوده است. بنابراین ورود آب شور به درون چنین محیطی موجب شوک وارد کردن به اکوسیستم میشود و از نظر محیطزیست مردود است. در این حوضچهها یک سری خطرات بالقوه هم وجود دارد؛ مثلا یک سری زیستمندان مثل تیلاپیا (گونهای ماهی آبهای شور) در آن رشد میکند که تمام آبزیان منطقه را تهدید میکند و اجازه رشد به دیگر آبزیان را نمیدهد. امکان انتقال اینگونه به زیستگاههای دیگر نیز وجود دارد.
افخمی ادامه میدهد: از سوی دیگر این تالاب وجهه بینالمللی ما را هم مخدوش میکند، چراکه عراق همیشه نسبت به این حوضچهها معترض است. در زمانی که حساسیتهای امنیتی بوده شاید اینها به درد میخورد اما حالا مشکلات و حساسیتهای قدیم وجود ندارد و به نظر نمیآید دیگر به وجود این حوضچهها نیازی باشد. وی تصریح میکند: این تالاب از ابتدا نباید به وجود میآمد اما در حال حاضر مهمترین اقدام، تثبیت دیوارهها است تا سرریز پساب تکرار نشود. همچنین باید برای تخلیه یا توقف پساب برنامهریزی و جنبههای بینالمللی آن لحاظ شود. علاوه بر تاثیر مخربی که پسابها میتواند بر تالابهای استان بگذارد، در صورتی که تخلیه به اراضی مرزی ادامه یابد عراق معترض میشود و اگر به وسیله کانال به خوریات و خلیجفارس منتقل شود به دلیل آلودگی موجود در پسابها و ویژگیهای خلیجفارس آلودگی به جنوب عراق، کویت و عربستان منتقل و راپمی (سازمان منطقهای حفاظت از محیطزیست خلیجفارس) معترض میشود.
به گفته وی، در صورت تخلیه حوضچهها، منطقهای در حدود ۲۰هزار هکتار پوشیده از کریستالهای نمک خواهیم داشت (وضعیتی همانند دریاچه اورمیه) که با وزش باد به اطراف پراکنده میشود. هر صنعتی آلودگی محیطزیست ایجاد کند مسئول رفع آن است و چون شرکت نیشکر این نمکها را به وجود آورده، باید برای جمعآوری و رفع آلودگی نمکی اقدام کند. بنابراین اگر زمانی قرار باشد پساب این حوضچهها تخلیه شود باید معلوم شود که مسئولیت حقوقی بازیابی یا بازسازی محیط (که از مسائل حقوقی در سطح بینالمللی است) بر عهده کیست.
ورود کارشناسان
حدود دو دهه است که مردم احواز با تبعات و آسیبهای زیستمحیطی ناشی از طرح توسعه نیشکر (گذشته از معضلات اجتماعی) اعم از آلودگی رودخانه و آب شرب، آلودگی تالابها و آلودگی هوا دست به گریبان هستند. این طرح عظیم که میتوانست اقتصاد منطقه را متحول کند به دلیل اقدامات نسنجیده و بدون مطالعه حالا به کابوس محیطزیست تبدیل شده است. شاید وقت آن رسیده باشد که نگاهها به این طرح از امنیتی به زیستمحیطی تغییر کند و اجازه دهند کارشناسان در مورد آن نظر بدهند.
توجه: درگزارش فوق، پاماز نام های مردمی وعربی را به جای نام های ساخته دولت مرکزی ایران استفاده کرده است.