آنچه طی هفته ها و روزهای اخیر در احواز اتفاق افتاده است یک رخدادی بی نظیر در سطح خاورمیانه است. این رخداد هم از جهت علت و مسبب این فاجعه انسانی، که تاکنون صدها هزار احوازی را آواره ساخته است، و هم از نظر مقاومت بی نظیر و اتحاد غیرقابل وصف ملت عرب احواز بی شک در تاریخ ثبت خواهد شد.
بسان همیشه دولت ایران، با تکیه به دستگاه رسانه ای داخلی و خارجی اش و با عوامفریبی اصطلاح “سیل” به عنوان یک عنصر طبیعی را بر رخداد اخیر بکار برده و بدین ترتیب به خود را مجاز دانسته تا خانه و زندگی و هستی و مزارع کشاورزی و دامهای روستائیان عرب را یک روزه زیر آب ببرد. در حقیقت دولت ایران طبیعی بودن، سیل از نگاه خود، را دلیل وافی و کافی برای غرقاندن صدها هزار احوازی در راستای تحقیق نیت دیرینه اش در کوچ اجباری احوازیها بداند.
درک دقیق از رخداد اخیر نیازمند شناختی کامل از سیاستهای برقابی دولت ایران در حوزه غرب زاگرس است.
گرچه سدسازی در اقلیم احواز و استانهای مشرف بر این اقلیم از دهه پنجاه میلادی در زمان رژیم شاه شروع شد اما تنها چهار سد در دوره پهلوی ساخته شد. در دوران جمهوری اسلامی بیش از صد سد بر رودخانه های کارون و دز و کرخه و جراحی در استانهای مشرف به احواز و یا در شمال اقلیم احواز ساخته شد.
تاثیر سدهای ساخته شده بر چرخه محیط زیست، از سالهای ۱۳۷۵ به بعد نمایان شد و هر سال وضعیت آب و خاک و هوای اقلیم احواز با سرعت مضاعف سالهای قبل به سوی نابودی می رود. همگان به خوبی از فاجعه زیست محیطی احواز که همانا خشکی رودخانه ها و تالابها و طوفانهای شن بی نظیر در سطح جهان، و آلودگی افزاینده آب و خاک و هوا و ده برابر شدن میزان بیماری سرطان در اقلیم احواز، آگاه هستند.
سدهایی که جمهوری اسلامی ساخته است ناقض قوانین جهانی در زمینه آبهای مشترک است. این سدها از یک سو میزان آب جاری در رودخانه های کارون و کرخه را به میزان بیش از ۹۰ درصد کاهش داده و یا به مدت چند سال این رودخانه ها را بشکل کامل خشک کردند. از سوی دیگر این سدها قاتل تالاب ها و پوشش گیاهی در اقلیم احوازی هستند.
خشک شدن رودخانه ها و یا کاهش ۹۰ درصدی آب جاری در بستر رودخانه ها همزمان با اجرا شدن طرحهای امنیتی دیگر بنام طرحهای نیشکر در اقلیم احواز بود. چنین طرحهای بزرگ میزان آلودگی وسیعی را وارد بستر رودخانه های بی رمق کرده است.
در نتیجه این طرحهای برقابی و کشاورزی بزرگ بستر رودخانه با رسوبات و مواد آلاینده پر شده و تالاب ها به دلیل قطع کامل حق آبه آنها و همچنین به دلیل استخراج نفت از میدان نفتی آزادگان مسیر آب ورودی به تالاب العظیم بشکل کامل بسته شد تا جمهوری اسلامی بی توجه به اهمیت این تالاب در چرخه محیط زیست و سالم نگه داشتن هوا و کنترل سیلابها، آسوده خاطر حق طبیعی احوازیها در داشتن محیط زیست سالم را بسود دولت مصادره کرد.
بستر رودخانه های خروشان کارون و کرخه در دهه پنجاه شصت شمسی و قبل از آن، عمقی کافی برای تحمل آبهای سه برابر آبهای رها شده فعلی را هم داشته است.
از طرف دیگر جمهوری اسلامی از تبعات سدهای ویرانگرش در احواز با خبر است و اگر با خبر نبود اعتراضات احوازیها در حمایت از کارون و محیط زیست احواز در دهه اخیر این هشدار را به گوشش رسانده بود.
همچنین جمهوری اسلامی که دانش کافی برای ساختن صدها سد را دارد بدون شک می داند که سیلاب یکی از عناصر طبیعی چرخه محیط زیست و در دوره های مختلف تکرار می شود. با این وجود دولت ایران بسان شمر بن ذلجوشن آب را بر اقلیم احواز بسته و مخازن سدها را همیشه پرآب نگه داشته است. در یک کلام مدیریت آبهای خروجی از سدها یک رویکرد امنیتی و ضدبشری را پیگری می کند. براساس این رویکرد در تابستانها عربهای احواز حق دسترسی به آب را ندارند، در حالیکه اصفهانیها با آب کارون برنج می کارند، و در زمستانها نیز می بایست در مازاد آب سدها شناور شوند و جان وهستی و دارای خود را از دست بدهند. مدیریتی که تنها به فکر منافع مرکزنشینان است برایش مهم نیست که بستر رودخانه ها پرمی شود و تالابها می میرند. همچنین همین مدیریت است که هیچ گونه حساب و کتابی برای امکان وقوع سیلاب در بالادست سدها انجام نمی دهد و اجازه نمی دهد تا مقداری بیشتری آب به کشاورزان عرب برسد و اولویت این مدیران پر کردن مخازن سدها است. حتی اگر پر شدن مخازن سدها به قیمت نابودی اقلیم احواز و رخداد فاجعه انسانی تمام شود.
درکل دولت ایران اساسا به دلیل احداث سدها و به دلیل از نابودی عناصر مهم زیست محیطی نظیر رودخانه ها و تالابها و به دلیل مدیریت مغرضانه و ضدانسانی عامل اصلی بحران انسانی بزرگ فعلی در احواز است.
این رژیم خطاکار و مغرض به هیچ وجه نمی تواند آبهای رها شده از سدهای نژادی اش را سیل و یا سیلاب بنامد. آنچه در حدود یک میلیون احوازی را به ارتفاع بیش از سه متر به زیر آب برد، آب سدهای ویرانگری است که با دستور مستقیم سید علی خامنه ای و در راستای چشم اندازهای به اصطلاح توسعه و با رویکرد امنیتی ساخته شده و اداره می شدند.
بنابراین نباید اسیر عوامفریبی دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی شد و از اصطلاح سیلاب و یا سیل استفاده کنیم، آنچه در احواز رخداد داد غرقاندن یک ملت در راستای اهدافی استراتژیک و نظامی است.