به مناسبت روز جهانی حقوق بشر، پادماز به بررسی مسئله دفاع از حقوق بشر در ایران می پردازد.
قربانیان سرکوب و خشونت جمهوری اسلامی در انتفاضه آوریل ۲۰۰۵
حقوق بشر در عصر مدرن برپایه تواقفنامه هایی که حقوق اساسی گروههای مختلف انسانی را تامین می کند، بنا نهاده شد. براساس این توافقنامه ها حقوقی نظیر آزادی انسان در انتخاب، برابری انسانها در بهرهمندی از حقوق اساسی یک انسان در مقدمه تمامی این توافقنامه های بین المللی آمده است. این حقوق تصویب شده برای انسان، از سوی کشورهای عدیدی مورد پذیرش قرار گرفته و ملزم به رعایت آن هستند.
در سالهای اخیر سازمانهای حقوق بشری عدیدی از میان ایرانیان خارج از کشور تاسیس شده و چندین سال است که فعالان این سازمانها، حقوق فعالان مرکزگرا را پیگیری می کند. سئوال مهمی که همواره مطرح بوده است این است که چرا فعالیتهای این سازمانها تنها مختص به مرکزنشینان و مرکزگرایان است؟ سئوالهای عدید دیگری درباره نحوه عملکرد فعالان حقوق بشر ایرانی وجود دارد که نیازمند بررسی هستند.
بمنظور بررسی شیوه عملکرد سازمانهای حقوق بشر ایرانی تجارب عدیدی از تعامل فعالان غیرفارس و بویژه فعالان عرب با سازمانهای حقوق بشر ایرانی را بررسی کرده و به شرح آتی ذکر می کنیم.
حوزه اهتمام فعالان حقوق بشر ایرانی:
فعالیت سازمانهای حقوق بشر ایرانی همواره بر مرکزنشینان و مرکزگرایان متمرکز بوده و هست. تا حدود دو سال قبل حتی یک موضعگیری ساده از سوی سازمانهای حقوق بشر ایرانی نسبت به قتل و کشتار و سرکوب و اعدام مردم عرب احواز به چشم نمی خورد. تنها پس از اکسیونهای زیادی که از سوی فعالان احوازی برگزار شد تنها دو یا سه سازمان از میان دهها سازمانها حقوق بشر ایرانی حاضر شدند درباره نقض گسترده حقوق بشر در احواز موضعگیری کنند. بقیه نیز به دغلبازی روی آورده و شیوه هایی نظیر از جمهوری اسلامی را در تعامل با فعالان عرب بکار بستند.
شیوه تعامل فعالان حقوق بشر ایرانی با نقض حقوق بشر در احواز
انکار و تکذیب
فضای امینیتی شدید حاکم بر احواز و تهدید شدید خانواده های قربانیان خشونت جمهوری اسلامی از سوی این نظام در احواز، همچنین همراهی رسانه های فارسی زبان ایرانی با جمهوری اسلامی در سانسور اخبار فعالان عرب احوازی به بهانه ای تبدیل شده تا فعالان حقوق بشر ایرانی با استناد به آن و بهانه کردن کمبود وجود معلومات درباره قربانی، اصل وقوع نقض حقوق بشری در احواز را بشکل کامل انکار و تکذیب کنند.
این تعامل از سوی فعالان حقوق بشر کذایی در حال صورت می گیرد که آنها در تعامل با مسائل مرکزنشینان بهیچوجه چنین عمل نکرده و در موارد زیادی براساس حدسها و پیش بینهای خود پیش رفته و بیانیه های عدیدی منتشر کرده اند.
قضاوت و موضگیری سیاسی
شمار زیادی از سازمانهای حقوق بشر ایرانی وابسته به گروههای سیاسی معروف به عرب ستیز و نژادپرست، با بهره جویی از بایکوت خبری موجود علیه فعالان عرب، اقدام به ترویج اتهامات جمهوری اسلامی ایران علیه این فعالان می کنند. در نشستهایی که با شبکه همبستگی برای حقوق بشر در ایران صورت گرفته بود، دو عضو شورای مرکزی این شبکه پنج فعال فرهنگی موسسه الحوار در شهر خلفیه که به اعدام محکوم شده اند را تروریست خواندند.
این اشخاص با استناد به اکاذیب ترویج یافته از سوی جمهوری اسلامی حکم بر تروریست خواندن فعالان فرهنگی عرب نهاده و خواستار عدم توجه شبکه به این جنین مسائلی شدند.
تحریف نقض حقوق بشری صورت گرفته
فعالان حقوق بشر مرکزگرای ایرانی با استناد به اصلی که همواره خود زیرپانهاده اند ادعا می کنند که فعال حقوق بشر باید به نقض حقوق بشر علیه فرد قربانی پرداخته و کاری بفضای مطالباتی که در آن این نقض حقوق بشر صورت گرفته است نداشته باشد.
این ادعای فعالان حقوق بشر با نگاهی ساده به بیانیه های صادره از آنها کاملا مردود است و هیچ جای دفاع ندارد. در عوض این فعالان در موارد عدیدی نظیر حقوق زندانیان سیاسی، حقوق زنان و حقوق آزادی بیان و حقوق دگرباشان همواره مسائل بوجود آمده برای تک تک قربانیان را به فستیوالی برای مطرح ساختن مسائل گروه اجتماعی مرکزنشینان، زنان، دگرباشان و یا دیگر گروههای اجتماعی تبدیل ساخته اند. البته نویسنده معتقد است که این امر بجاست و می تواند نقشی مثبت در جلوگیری از تکرار نقض حقوق بشر علیه یک گروه اجتماعی خاص به شکل عام شود. اما چرا برای مرکزنشینان چنین حقی متاح است ولی برای عربها نه!
این حقوق بشریهای مرکزگرا، در تعامل با نقض حقوق فعالان عرب و فعالان مدافع حقوق ملل غیرفارس، سعی می کنند که طوری مسئله را مطرح کنند که هیچ نام و نشانی از رویارویی مردمی با جمهوری اسلامی بر سر حقوق ملی پایمال شدشان به مشام نرسد. در عوض سعی می کنند تا بشیوه ای ماهرانه نقض حقوق بشر صورت گرفته در احواز که در نتیجه یک چالش غیرمرکزی و در راستای احقاق حقوق ملی مردم عرب است را در چارچوبهای سیاسی مرکزگرا و مذهبی خلاصه کنند.
وانمود ساختن نقض گسترده حقوق بشر در احواز و دیگر اقالیم غیرفارس تنها به عنوان چالشی زائیده تمامیت خواهی جمهوری اسلامی، خود یک موضع سیاسی کاملا عیان و جانبدارانه است. موضعی که نشان از مرکزگرایی مطلق و ایران مداری فعالان کذایی حقوق بشر دارد.
بی اهمیت سازی نقض حقوق بشر در احواز
یکی از شیوه های بی اهمیت ساختن نقض حقوق فعالان عرب و ترک و کرد و بلوچ که از سوی سازمانهای حقوق بشر ایرانی و بویژه شبکه همبستگی برای حقوق بشر در ایران بکار گرفته شده است، مطرح ساختن نقض حقوق بشر علیه فعالان سیاسی و فرهنگی این ملل همراه با قاچاقچیان مواد مخدر و متجاوزان به عنف و دیگر خلافکاران است. نویسنده معتقد است که خلافکاران نیز انسان هستند و هیچ انسانی نباید اعدام شود اما رویه فعالان حقوق بشر مرکزگرا نسبت به نسرین ستوده و دهها مورد دیگر بهیچ وجه چنین نبوده است. شمار بیانیه و اکسیونهایی که تنها برای نسرین ستوده برگزار شد غیرقابل شمارش است. قرار دادن نام فعالان سیاسی و فرهنگی ملل غیرفارس در یک بیانیه که در مقدمه آن درد و رنجهای این فعالان بحساب مرکزگرایان واریز شده و در انتهای بیانیه نام آنها در کنار خلافکاران آمده است یک اهانت غیرقابل وصف از سوی فعالان حقوق بشر مرکزگرای ایرانی نسبت ملل غیرفارس و درد و رنجهای آنها محسوب می شود.
رفتار تبعیض گرانه در واکنشهای عملی سازمانهای حقوق بشری
از لحاظ صدور بیانیه تنها بخشی از سازمانهای حقوق بشر ایرانی حاضر شده اند تا سه یا چهار بیانیه ای که بشکل که بیان شده تنیظیم شده بودند، را امضا کنند. بخش وسیعی از سازمانهای حقوق بشر کذایی موضعگیریی نسبت به عربها و بلوچها یا دیگر ملل غیرفارس را کاملا تحریم می کنند.
شمار بیانیه های صادره از سازمانهای حقوق بشر ایرانی بهیچوجه با یکدهم بیانیه های صادر شده برای یک فعال تهرانی نبوده است. بهمین شکل اکسیونهایی که از سوی این سازمانها برای فعالان ملل غیرفارس برگزار شده است بسیار اندک بوده و غیرقابل مقایسه با حالتهای مشابه مرکزنشین است.
از همه مهمتر در نشستهای این سازمانها جهت مشارکت در نشستهای حقوق بشر سازمان ملل و یا دیگر نشستهای حقوق بشری صورت گرفته، فعالان عرب بهیچوجه شرکت داده نمی شوند. همچنین بگواه شاهدان عدیدی که در این نشستها شرکت کرده اند، فعالان حقوق بشر ایرانی با وجود در دست داشتن اطلاعات کامل و کافی درباره نقض گسترده حقوق بشر در احواز و بلوچستان و غیره حتی یک مورد از این نقضها را نیز بیان نکرده و گویا از نگاه این تبعضگران عرصه حقوق بشر، وضع در اقالیم غیرفارس امن و امان است و نقض حقوق بشر تنها در مرکز و نزد نورچشمی ها اتفاق می افتد.
در پایان از دو یا سه سازمان حقوق بشر ایرانی که طی دو سال اخیر در دفاع زندانیان سیاسی و فعالان فرهنگی عرب احوازی موضعگیریهای شرافتمندانه ای داشته اند، تشکر و قدر دانی می کنیم.
بخش پژوهش جنبش ملی دموکراتیک عرب الاحواز