شرایط زندگی مردم عرب در دوره پس از جنگ جهانی دوم
نگاهی به شرایط زندگی مردم عرب احواز
قسمت سوم:
پس ازجنگ جهانی دوم وآغاز برنامه های هفت ساله توسعه دردهه پنجاه میلادی دولت مرکزی در حدود ۹۲ درصد اعتبارات برنامه های اول ودوم توسعه را اختصاص به اقلیم احواز داد(۳). طرح های کشاورزی درشمال اقلیم دراطراف شهرهای سوس و درفول وشوشتر با تاسیس کارخانه قند در برنامه اول توسعه (۱۹۴۸-۱۹۵۵) ونیشکر هفت تپه دربرنامه دوم توسعه (۱۹۵۵-۱۹۶۲) آغاز شد(۴).
طی برنامه دوم توسعه دولت طرح بررسی ساخت ۱۳ سد بر روی رودخانه های اقلیم احواز را به پایان رساند. دراین دوره سد دز درشمال اقلیم احواز ساخته شده و در سال ۱۹۶۲ به بهره برداری رسید. تاسیس طرح های کشاورزی بزرگ دولتی در اوایل دهه شصت میلادی سبب شد تا شمار زیادی از روستاهای عرب در اطراف شهرهای سوس ودزفول برچیده شده وساکنان این روستاها درشهرک ها جدید اسکان داده شدند. درنتیجه تغییرات وسیع درملکیت زمین های کشاورزی دراین منطقه مهاجرت از روستا به شهر سوس شدت یافت وروستائیان عرب مناطق فقیر نشینی را درحومه شهر قدیم سوس ایجاد کردند.
مصادر هزاران هکتار از زمین های کشاورزان عرب سبب خشم مردم عرب شده وسبب بروز دشمنی های شدید با دولت مرکزی شد. این امر در چند مورد سبب درگیرهای نظامی گسترده درمنطقه میناو، حومه سوس وغیره شد.
طی برنامه هفت ساله دوم توسعه، بندر محمره توسعه یافت وافزایش فعالیت تجاری دراین شهر، ورود هزاران مهاجر را به همراه داشت. جمعیت این شهر در هر ۱۰ سال دوبرابر شد وجعیت آن از ۴۴ هزار نفر درسال ۱۹۵۶ به۱۴۱ هزار درسالهای ۱۹۷۶ رسید(۱).
طی برنامه هفت ساله دوم توسعه طرح های ادارای، نظامی وصنعتی درشهر احواز انجام شد. درنتیجه این طرح ها وورود مهاجران جدید به این شهر جمعیت این شهر در هر ۱۰ سال دوبرابر شد وجعیت آن از ۱۲۱ هزار نفر درسال ۱۹۵۶ به۳۳۵ هزار درسالهای ۱۹۷۶ رسید و۵۸۰ هزار نفر درسال ۱۹۸۶ رسید (۱). طرح های نظامی رسما از به کارگیری عربها امتناع می کردند. اکثر اداره ها نیز به بهانه ودلایل مختلف درصد اندکی را از مردم عرب به کارگرفته بودند. اداره راه آهن درمیان استثنا بود ودرصد بالایی از کارگران آن عرب بودند.
پس از آن در برنامه های پنج ساله سوم وچهارم توسعه (۱۹۶۲ -۱۹۷۲ ) تاسیسات پتروشیمی درآبادان، بندر امام، معشور وکارخانه های صنعتی دراهوازتاسیس شد. در بندر تجاری شاپور (امام خمینی) که دردهه ۵۰ میلادی تاسیس شده بود، تاسیسات پتروشیمی نیز ایجاد شد. اغلب ساکنان جدید این بندر همگی ازمهاجران قبلی که درشهرهای محمره وآبادان زندگی می کردند تشکیل شده بود(۴).
شهر معشور جدید نیز بسان شهر عبادان جدید بافاصله چند کیلومتری درکنار معشور قدیم ساخته شد وطرح های پتروشیمی در برگرفت(۴). تاحال حاضر معشور قدیم وجدید به خوبی ازهم قابل تمییز هستند. تا به امروز محله های معروف به معشور قدیم ازسوی شهرداری به عنوان محله های حاشیه نشین معرفی می شوند.
تا اوایل دهه شصت میلادی وقبل از تصویب قانون اصلاحات ارضی، فئودالهای غیرعرب درشمال وبرخی شیوخ وسادات عرب درجنوب اقلیم احواز برمردم حکمرانی می کردند. خوانین بختیاری نظیر مجیدخان وهمچنین خوانین دیگری نظیر جزایری ویاوری بر زمین های اطراف شوشتر، فئودال هایی نظیر نظام مافی وخوانساری بر زمین اطراف سوس، عباس شرکت بر منابع طبیعی نظیر معادن ماسه کرخه وشاوور دراطراف منطقه عبدالخان وخانواده تقی زاده درشهرستان خلفیه بر کشاورزان حکمرانی می کردند. دولت مرکزی با حمایت ازاین فئودالها توانست سطح وسیعی اززمین کشاورزان عرب را ازدست آنها خارج سازد وعشایر مهاجر غیرعرب را درآن اسکان دهد.
در مناطق اطراف شهر احواز نیز سادات بااستفاده ازحمایت قاطع دولت مرکزی زمین های کشاورزی وسیعی را تحت سیطره خود داشتند. آنها آنچنان نزد دولت مرکزی نفوذ داشتند که مخالفان خود را مجازاتی نظیر شلاق وغیره می کردند. دولت مرکزی باحمایت ازاینگونه فئودالها برای خود طرفداران محلی ایجاد کرده بود ومخالفان سیاست های دولت مرکزی را به شکل غیرمستقیم ازسوی مخالفان محلی تحت فشار قرار می داد.
هزاران جوان عرب به منظور رهایی از یوغ فئودالها ازشهرهای کوچک به شهر احواز و یا عبادان و محمره مهاجرت کردند اما چاره ای جز اشتغال کاذب ویا کارهایی نظیر نگهبانی ورانندگی نداشتند. کمربند فقر دراطراف شهرهای عبادان واحواز عمق شکاف میان طبقه مهاجران وساکنان اصلی رانشان می دهد.
اجرای قانون اصلاحات ارضی درسال ۱۹۶۲ درابتدا سبب شد تاسطح وسیعی از زمین های کشاورزی از ملکیت فئودال ها به کشاورزان منتقل شود اما عدم حمایت مالی دولت ازکشاورزان ونبود امکانات کافی نزد آنان جهت بهره وری اززمین هایشان سبب شد تا دولت زمین های وسیعی را از کشاورزان ورشکسته شده خریداری کند و کشت وصنعت های بزرگ نظیر کشت وصنعت های مشترک ایران با آمریکا در شمال اقلیم احواز ایجاد شد.
درآن دوره شرایط سخت زندگی ودشواری وضعیت اقتصادی ازیک سو وتحقیر واهانت هایی که از سوی رسانه ها به مردم عرب می شد، سبب شد تا شخصی به نام علوان الشویع سبک موسیقی به شدت غمناکی را ابداع کند وطولی نکشید که این سبک درتمامی شهرهای رواج یابد وتا به امروز باقی بماند. ترانه های غمناک وی همگی دریادآوری گذشته افتخارآور عرب ومقایسه آن وضعیت فعلی بود.