در : صفحه اول » دیدگاه » قتل عام شهروندان عرب در محمره و سیاهنمایی آنها

قتل عام شهروندان عرب در محمره و سیاهنمایی آنها

محمرهپیکرهای قربانیان عرب محمره که درچهارشنبه سیاه خرداد ۵۸، به دست کینه توزان ملی گرای ایرانی وفرقه گراهای پیرو خمینی قتل عام شدند.

همزمان با سالیاد چهارشنبه سیاه محمره وکشتار وسیع ملت عرب در این شهر، بازماندگان این حادثه هولناک پرده از حقایقی برداشته اند که کمتر کسی فرصت شنیدن آنها را داشته است. هرآنچه از این کشتار وسیع به جا ماند نوشته های وابستگان به کسانی است که خود طراح ومجری این فاجعه بزرگ انسانی بودند.

ملی گرایان افراطی و اسلام گرا های تازه به قدرت رسیده با همکاری همدیگر شهروندان عرب اهل محمره را کشتند وتاریخ آن را به باب میل خود نوشتند. لذا وقت آن شده است که احوازی ها به دست خود تاریخ را بازنویسی نمایند وحقیقت را برملا سازند.

عناصر مهم جنبش مردمی در شهرهای عرب نشین مرزی در دوره پس از پیروزی انقلاب بهمن ۵۷ همان مردم عامه وکارگران عرب وغیرعرب شرکت ها بودند به رهبری مرجع تقلید مردمی شیخ محمد شبیر خاقانی بودند. موقعیت جغرافیایی محمره وارتباط مستقیم با کشورهای عربی همجوار که تغییرات سیاسی زیادی درآنها درحال جریان بود، نزدیکی به عبادان به عنوان پایگاه اصلی اسیمیلاسیون فرهنگی وفارسی سازی در اقلیم احواز، سبب شد تا این شهر با جمعیت بیش از ۹۰ درصد عرب اهمیت ویژه ای در جنبش سیاسی چند ماهه ملت عرب درفاصله پیروزی انقلاب بهمن ۵۷ تا خرداد ۵۸ داشته باشد.

ارتباط قوی شبیر خاقانی با خمینی دردوران تبعید، کمک مالی خاقانی به خمینی  و وعده های خمینی مبنی بر اعطای حقوق پایمال شده ملت عرب و رویکرد مثبت عامه مردم به شعارهای عدالت اسلامی مطرح شده از سوی خمینی، همگی سبب شد تا در آن دوره ملت عرب خواسته های خود را کاملا درچارچوب کشور ایران مطرح سازد.

 در همین راستا خاقانی رهبر مذهبی مردمی که مقبولیت عمومی میان مردم وسیاسیون عرب داشت مسئولیت حمایت از مرزها را داوطلبانه برعهده گرفت واز قبایل عرب ساکن مناطق مرزی خواست تا مرزها را کنترل کنند.

مبارزان سیاسی عرب احوازی که در آن زمان در سوریه و یمن وعراق وبعضا لیبی وفلسطین بودند واکثرا گرایشات چپ داشتند به وطن بازگشته وبرخلاف تصور رایج از خواسته های سیاسی خود دست کشیده و با موج مردمی همراه شدند. این مبارزان با تکیه به تجربه تشکیلاتی خود سعی در هماهنگی میان گروههای مختلف سیاسی عرب درشهرهای مختلف اقلیم احواز کردند.

 مراکز فرهنگی تاسیس شده در شهرهای محمره، عبادان، فلاحیه، احواز وخفاجیه بنا به مانفیست انتشار یافته آنها در آن زمان به قصد توسعه فرهنگی ومعالجه فقر وعقب ماندگی فرهنگی واجتماعی مردم عرب تاسیس شده بودند وموسسان آنها براستقلال کارفرهنگی از کارسیاسی تاکید می کردند.

در مدت عمرکوتاه این مراکز فرهنگی، احزاب سیاسی چپ نظیر فدائیان خلق ودیگران و اسلام گرا همگی درفضایی دوستانه دیالوگ های متعددی را با چپ ها وملی ها و وطن خواهان عرب داشتند. هرچه بود فضای اعتماد به مرکز وامید به دست یابی به حقوق از دست رفته بود.

تمامی گروههایی که فعالیت سیاسی یا فرهنگی را آغاز کرده بودند همگی خواسته هایی داشتند که دررفع تبعیض اقتصادی وفرهنگی وسیاسی خلاصه می شد. تشکلات فرهنگی وسیاسی که درآن دوره کوتاه تاسیس شد در محمره ” المنظمه السیاسیه للشعب العربی” (سازمان سیاسی خلق عرب) متشکل ازشیوخ قبایل وبرخی ملی گرایان عرب، “المرکز الثقافی للشعب العربی” (کانون فرهنگی خلق عرب) که توسط چپ ها وملی های عرب تاسیس شد و با منش متسامح نیروهای مختلفی را از گروههای ملی واسلام گرا وغیره را دربرگرفت. همچنین شعبه هایی از ، “المرکز الثقافی للشعب العربی” (کانون فرهنگی ملت عرب) در عبادان، احواز، فلاحیه و خفاجیه تاسیس شد.

 تمامی آن گروهها توانستند به واسطه دیالوگ برسرخواسته هایی مشترک به توافق برسند. هیئتی به نمایندگی از تمامی گروهها راهی تهران شد وخواسته های ملت عرب رابه مرکز تقدیم کرد. این هیئت خواهان برچیده شدن ستم مضاعف تاریخی برملت عرب درایران شده و خواستار اعطای خودمختاری به مردم عرب شد.

تنها یک گروه مخفی سیاسی بود که توسط برخی عناصر بازمانده از تشکل منحل شده “جبهه تحریر الاحواز”(جبهه آزادی بخش احواز) که ازعراق به محمره بازگشته بودند، تشکیل شد ومی توان گفت که رویکرد استقلال طلبانه داشت. این تشکل “الحرکه الجماهیریه للشعب العربی” نام گرفت. عناصر این گروه نه قدرت تئوریک ونه توان سیاسی ونه مقبولیت همطراز با کانون های فرهنگی عربی دیگر داشتند وبه شکل علنی وارد عرصه سیاسی نشدند.

 فعالیت مخفی این گروه درشعار نویسی بردیوارها نمود یافت واقدام خاص و تاثیرگذار دیگری جز اسیر شدن درتله تشنج آفرینان تشکل افراطی های مذهبی و ملی غیرعرب در کانون فرهنگی – نظامی به رهبری جهان آرا و حسین فروزنده نداشت.

اطلاعاتی که در سالهای بعد از مراکز سپاه به بیرون درز کرد نشان می دهد که اعضای کانون فرهنگی-نظامی به رهبری جهان آرا گزارش های کذب و خیلی تند درباره فعالیت های (تجزیه طلبانه) عربها و دفاع شیخ شبیر خاقانی از تجزیه طلبان به مرکز مخابره می کرده اند. این امر سبب شد تا هیئتی مخفی برای بررسی این امر به استان ارسال شود. گویا فعالیت فرهنگی وصرف پرداختن به زبان وفرهنگ وهویت، از سوی اینان امری جدایی طلبانه محسوب می شد.

درآن زمان مردم عرب احساس کرده بودند که سایه نژادپرستی وتحقیر واهانت به هویت عربی از وطنشان رخت بربسته بود، لذا با آسودگی خیال بالباس عربی وچفیه قرمز درامکان عمومی ودولتی حاضر می شدند. همچنین این مردم فرصت یافته بودند تامراسم فرهنگی خاص خود را درصحن علن به اجرا گذارند. جهان آرا وهمدستانش در”کانون فرهنگی نظامی خرمشهر” این اقدامات ملت عرب رابزرگنمایی کرده وبا استناد به آنها و این که برخی عربها دربازار حاضر نشده اند به غیرعرب ها جنس بفروشند ویا این که برخی عربها کرایه راننده تاکسی غیرعرب را پرداخت نکرده بودند، را نشانه هایی دال برآمادگی عربها برای استقلال از ایران معرفی کردند.

دولت موقت از حضور هیئت رسمی عرب های احواز در تهران وتسلیم درخواست هایشان و در پی آن انجام مصاحبه های مطبوعاتی با رسانه های جهانی، شگفت زده شده ونسبت به گسترش تحرک عرب ها به شدت آزرده شد. به گونه ای که فاصله زمانی تسلیم درخواست های ملت عرب تاحمله نظامی به مردم بی پناه محمره توسط  کماندوهای نیروی دریایی به رهبری احمد مدنی بیش ازیک ماه نبود.

 در این مدت کوتاه کانون فرهنگی – نظامی با اقداماتی تحریک آمیز جوانان بی تجربه و با شور انقلابی عرب را به واکنش واداشت و زدوخوردهایی مسلح با آنها رقم زد. از جمله اقدامت تحریک کننده این کانون بنا به گفته سردار غلامعلی رشید(که نقش مهمی درکشتار مردم محمره داشت) درمصاحبه با روزنامه ایران، انتشار گسترده عناصر مسلح کانون فرهنگی نظامی در سطح شهر وبازرسی رهگذران وبستن چهارراهها وخیابان های اصلی شهر بود. آنها آن دسته از عربهایی که از مدنی اسلحه دریافت کرده بودند تا به حراست مرزها بپردازند را با اهانت وتحقیر خلع سلاح کردند. با این اقدامات فضای شهر محمره به شدت متشنج شد و فضا برای دخالت مدنی و مرکز فراهم شد.

همزمان در مرکز استان احمد مدنی دراقدامی برنامه ریزی شده به تاسیس مرکز فرهنگی جوانان مسلمان عرب با مرکزیت آیت الله کرمی یکی از مراجع تقلید شوشتری که نزد عرب های احواز وخفاجیه وحویزه مقبولیت زیادی داشت، کمک کرد. وی اعضای این مرکز را مسلح کرد وآنها را علیه فعالان فرهنگی “مرکز فرهنگی خلق عرب” که بیشتر آنها گرایشات چپ وملی داشتند، تحریک کرد.

 مدنی از خصومت آیت الله کرمی با شیخ شبیر خاقانی سوء استفاده کرده و همزمان با سفر هیئت عرب به طهران تظاهرات بزرگی را به دستور کرمی و برضد هیئت اعزامی عرب به تهران، دراحواز ترتیب داد.

امیرانتظام سنخگوی دولت درپاسخ به درخواست های شیخ شبیر خاقانی مبنی بر پایان دادن به تعرضات کانون نظامی – فرهنگی به مردم عرب و تصمیم گیری دولت درباره درخواست های ملت عرب، دم از جدایی طلبی عربها زد واظهار داشت که عرب ها را در آبهای خلیج غرق خواهد کرد. وی این سخنان را دوباره در دانشگاه جندی شاپور احواز تکرار کرد که باحمله جوانان پرشور لشکرآباد به وی همراه شد وفضای شهرهای عرب را به کلی متشنج کرد.

مهدی بازرگان نیز در سفرش به محمره وعبادان، به خواسته های ملت عرب و درخواست شیخ خاقانی از او جهت پاسخ دادن به خواسته های مردم اهمیت نداده و در سخنرانی اش در ورزشگاه عبادان هیچ اشاره ای به خواسته های عربها نکرد. بازرگان در پاسخ اعتراض عربها به سخنان امیر انتظام، از موضع و گفته های امیر انتظام دفاع کرد.

آنچه روشن است، سیاه کردن عربها گرچه توسط کانون فرهنگی – نظامی غیرعرب درمحمره شروع شد اما با استقبال مرکز وتعیین مدنی ملی گرا به عنوان استاندار واعطای رهبری تام برنیروهای مسلح زمینی ودریایی به او، دنبال شد. با این اقدامات مشخص شد سیاه نمایی خواسته های عربها خواست مشترک غیرعرب های تازه به قدرت رسیده و مرکزنشینان مذهبی و ملی است.

منافع غیرعرب ها در استان وعدم تمایل مرکز به پرداختن به حقوق ملل حاشیه کشور سبب شد تا این دو دست دردست هم، ارتجاع مذهبی به رهبری آیت الله کرمی را بازیچه خود سازند ومردم عرب را به دو دسته تقسیم نمایند وپروژه سیاهنمایی عربها را به تکمیل رسانند.

 به این ترتیب بود که احمد مدنی استاندار نظامی استان ده قبضه اسلحه شکاری و پنج عدد جیپ را که به عربهای محمره داده بود تا از آنها برای حراست مرزها استفاده کنند، را بهانه کافی دانست تا در مدت سه روزبیش از ۵۰۰ عرب را در شهر محمره قتل عام کند.

   نویسنده: مهدی هاشمی

تمام حقوق نشر متعلق به وب سایت پادماز است. مطالب منتشرشده در وب سایت پادماز ضرورتا بیانگر رویکرد جنبش ملی دموکراتیک عرب الاحواز نیست.

الصعود لأعلى