روز شنبه ۲۲ سپتامبر ۲۰۱۸ مصادف با ۳۱ شهریور ۱۳۹۷ یک گروه چهار نفره به رژه نظامی نیروهای مسلح در شهر احواز حمله کرده وتعدادی را کشته وچندین نفر را زخمی کردند. در پی این حادثه رژیم ایران با کلی گویی انگشت اتهام را به سوی فعالان احوازی نشانه گرفت. وزارت اطلاعات وسخنگوی سپاه پاسداران وبه تبع آنها رسانه های رژیم، گروه “الأحوازیه” را متهم کردند. گروهی که اصلاً وجود خارجی ندارد.
در این میان رسانه های فارسی زبان رژیم با تحلیل های ملقمه ای به همراه تصاویر فتوشاپی، نام احزاب احوازی و افراد منتسب به آنها را با اطلاعات غلت و گمراه کننده ذکر کرده وهمه را به دست داشتن در این عملیات متهم کردند. وبه این امر اکتفا نکرده بلکه یکی از احزابی که در چارچوب جمهوری اسلامی فعالیت داشت را مورد هجوم قرار دادند.
چنانچه بر همگان واضح است همه احزاب احوازی دارای نام وپلاتفورم واضح واهداف و استراتژیهای مشخص شده هستند که با مراجعه به وبسایت هایشان قابل دسترسی برای عموم می باشد. احزاب احوازی نه تنها خط مشی واحدی نداشته بلکه مانند احزاب سایر نقاط جهان در برخی از موارد اختلاف نظرات بنیادین با هم دارند.
پرواضح بود که هدف دستگاه اطلاعاتی رژیم از تعمیم اتهامِ دست داشتن در این عملیات تنها فرافکنی نبود بلکه مقدمه ای بود تا زمینه را برای مرحله بعد مهیا نماید، و آن مرحله چیزی نیست جز قلع وقمع تمام فعالان احوازی در داخل وزمینه چینی برای ترور فعالانی که در کشورهای غربی موجود می باشند.
اما در این بین بخش انگیسی خبرگزاری ایرنا این عملیات را به “جنبش ملی دموکراتیک عرب الأحواز” (پادماز) منتسب کرده وادعا نموده که پادماز مسئولیت این عملیات را برعهده گرفته است. وهمزمان سایت پادماز مورد هجوم سایبری هکرهای نظام قرار گرفت وتا چند روز مسدود شده بود.
این اتهام در حالی است که همگان مطلع هستند که پادماز یک حزب سکولار می باشد که از بدو تأسیس در سال ۲۰۰۲ تا کنون به هیچ وجه خط مشی مسلحانه را اتخاذ نکرده است، و استرتژی خود را بر اساس مبارزه مدنی از راه های برگزاری تظاهرات و نافرمانی مدنی بنا نهاده است. تاریخچه پادماز و اعضای آن در ۱۶ سال گذشته گواه این ادعا می باشد. پادماز نه تنها سابقه فعالیت نظامی نداشته بلکه در چندین بیانیه علیه این گونه عملیات موضع گیری نمود.
قرائن وشواهد نشان دهنده این است که آنچه در روز شنبه ۳۱ شهریور اتفاق افتاد یک سناریوی از پیش طراحی شده بود، که توسط نیروهای اطلاعاتی رژیم برای تحقق اهداف والاتر برنامه ریزی شده بود.
برای اثبات این ادعا کافی است که نیم نگاهی بیندازیم به سابقه ۴۰ ساله این رژیم از بدو تأسیس تا کنون و حتی قبل از انقلاب که چگونه افراد بی گناه را در سینما رکس عبادان در آتش سوزاندند، یا انفجار حرم امام رضا و آتش زدن مسجد اهل سنت در مشهد را طراحی نمود، در فروردین ۱۳۹۷سوزاندن قهوه خانه نوارس در احواز که جان ۱۶ جوان عرب را گرفت را برنامه ریزی کردند، و حتی حمله به قبر خمینی و ساختمان مجلس در خرداد سال گذشته نیز ساخته و پرداخته نیروهای اطلاعاتی سپاه بود.
این مثالها نشانه این است که رژیم جهت تحقق اهداف خود مرتکب هرگونه جنایتی خواهد شد.
رژیم از عملیات حمله به رژه چه اهدافی را دنبال می کرد؟
بعد از تظاهرات سراسری دی ماه ۱۳۹۶ رژیم با بحران هویت در سراسر کشور مواجه شد. اما درمیان ملتهای غیر فارس مثل احواز، کردستان، بلوچستان، و آزربایجان نظام نه تنها فاقد مشروعیت است بلکه این ملتها چندین سال است که برای تحقق حق تعیین سرنوشت مبارزه می کنند. لذا دولت مرکزی همیشه به آنها به عنوان مناطق بحران نگاه می کرد.
مزید بر آن بحران اقتصادیی که در پی خروج آمریکا از برجام و تعیین تحریمهای جدید علیه ایران اوضاع کشور را بحرانی تر نمود.
از ناحیه سیاست خارجی دخالتهای رژیم در امور داخلی کشورهای منطقه و پیشتیبانی وحمایت از گروه ها و احزاب تروریستی باعث شد تا اجماعی جهانی بر علیه ایران صورت گیرد، و به همین منظور در روز چهارشنبه ٢۶ سپتامبر شورای امنیت جلسه ای به ریاست دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا برگزار خواهد کرد.
با این اوضاع سران نظام خود را در بد مخمصه ای یافته بودند، ورژیم وارد باتلاقی شده است که خروج از آن آسان به نظر نمی رسد.
همیشه در چنین اوضاع و احوالی نظام احتیاج به دو چیز دارد اول: یک اتفاق بزرگ دارد که ذهن مردم را به خود مشغول کند، ودوم: دشمن مشترکی که اقشار مختلف مردم را بر علیه آن متحد نماید. رژیم احتیاج به یک حادثه ای داشت که بعد از آن مظلوم نمایی کند و در پشت آن حقیقت تروریستی خود را مخفی نماید تا در بُعد داخلی اقدام به قلع وقمع مخالفان نماید، ودر بُعد خارجی بر جلسه شورای امنیت تأثیر بگذارد، وهم اینکه حسن روحانی یک چیزی در چنته داشته باشد تا در سازمان ملل مطرح نماید و اظهار مظلوم نمایی کند، و دیگر اینکه خوراک تبلیغاتی باشد برای رسانه های رژیم تا برای چند هفته ای ملت را مشغول کنند.
اما دو سؤال أساسی اینجا مطرح می شود: ۱) چرا احواز برای این عملیات در نظر گرفته شد؟ و ۲): چرا در خبرگزاری ایرنا نام “جنبش ملی دموکراتیک عرب الأحواز” (پادماز) بشکل صحیح و بدون هیچگونه غلط املایی ذکر شد؟
چرا احواز؟
در اثر ظلم وستم تاریخی ومضاعفی که بر مردم عرب احواز روا داشته شده است، این اقلیم همواره شاهد حوادث و بحرانهای مختلفی بوده است. بعد از انتفاضه همگانی ١۵ آوریل سال ۲۰۰۵ تا کنون شهرهای مختلف اقلیم احواز همیشه شاهد تظاهرات و نا آرامی بودند.
پیگیری امور احواز نشان می دهد که در طول سال ده ها اعتراض وحادثه بحرانی در احواز رخ می دهد. به عبارت دیگر احواز به کانون بحران های سیاسی و اجتماعی تبدیل شده بود، و روی کوهی از آتش فشان حوادث قرار دارد که هر آن احتمال انفجار آن وجود دارد. به عنوان مثال از ابتدای سال ۲۰۱۸ تا ماه آگوست در حدود ۹۰۰ حادثه امنیتی در احواز رخ داده است. روزی نیست که در احواز خبری از دستگیری فعالان سیاسی ومدنی ویا تظاهرات کارگران وکشاورزان در رسانه ها و شبکه های اجتماعی نباشد. بحران زیست محیطی درا این منطقه به جزئى از زندگی روزمره مردم تبدیل شده است.
در سال ۲۰۱۸ این اعتراضات وناآرامی ها به اوج خود رسید. در طول این سال سه تظاهرات گسترده وهمگانی شکل گرفت که به شهرهای مختلف اقلیم گسترش یافت:
۱) در حمایت از اهالی روستای جلیزی که زمین های کشاورزیشان توسط نیروهای امنیتی مصادره شده بود تظاهرات کسترده ای در شهرهای مختلف اقلیم احواز برگزار گردید. بعد از این تظاهرات تعدادی از تظاهر کنند گان دستگیر و روانه زندان های مخوف جمهوری اسلامی گردیدند.
۲) در فروردین ۱۳۹۷ (مارس ۲۰۱۸) دراعتراض به تبعیض نژادی علیه ملت عرب احواز و نادیده گرفتن آنها توسط تلفزیون رسمی ایران تظاهرات گسترده ای در همه شهرهای احواز برگزار شد. این تظاهرات به انتفاضه کرامت معروف گشت. در طی این انتفاضه چندین نفر شهید ومجروح گشتند وهمچنین بیش از هزار نفر دستگیر شدند. این اعتراضات بیش از دو هفته ادامه داشت.
۳) بعد از بحران آب درشهرهای محمره و عبادان انتفاضه العطش (انتفاضه تشنگی) در اکثر نقاط اقلیم در حمایت وابراز همدردی با اهالی شهرهای این شهرها برگزار شد.
این بحران ها نارضایتی را دربین اقشار مختلف مردم به اوج خود رساند. در عین اینکه زنگ خطری بودند برای نظام و دستگاه های اطلاعاتی را بر آن داشت تا زمینه یک حادثه بزرگ را فراهم نمایند تا از طرفی وضعیت موجود را تحت الشعاع آن قرار دهد، واز طرفی دیگر بهانه ای به دست رژیم بدهد تا براحتی اقدام به دستگیری های گسترده در بین فعالان احوازی بنماید. واز جانب دیگر فتوای ترور و حذف فیزیکی فعالان احوازی در خارج کشور را نیز صادر نمایند.
همه این اهداف بعد از حادثه حمله به رژه در سخنان مسئولان ورسانه های رژیم به دفعات تکرار شد. در راستای تحقق آنها بنا بر گزراشهای واصله از احواز تا لحظه تهیه این نوشته بیش از ٣٠٠ نفر از مردم عرب احواز دستگیر شده اند، وگمانه زنیها دال بر افزایش تعداد بازداشت شدگان وبرخورد خشونت آمیز با آنها می باشد.
جالب اینکه در این بازی رسانه ای رسانه های برون مرزی همچون بی بی سی فارسی ورادیو فردا به یاری رژیم شتافته و جای پرس تی وی و صدا وسیمای جمهوری اسلامی را کاملاً پر کرده اند. وعجیبتر آنکه گروه های اپوزیسیون نیز فریب این ترفند نهادهای اطلاعاتی را خورده وبا رژیم همصدا شدند.
چرا پادماز؟
همانطور که در صدر این نوشتار ذکر شد جنبش ملی دموکراتیک عرب الاحواز (Patriotic Arab Democratic Movement in Ahwaz) که با نام اختصاری (PADMAZ) نیز شناخته می شود، یک جنبش سکولار مردمی می باشد که مبارزه خود را بر اساس اطلاع رسانی و فعالیت مدنی بر طبق مقررات وکنوانسیون های سازمان ملل بنا نهاده است. پادماز از معدود احزاب احوازی است که خط مشی انتشار آگاهی در بین اقشار مختلف بر اساس تجزیه وتحلیل مبتنی بر تحقیقات علمی را اتخاذ کرده است.
پادماز سابقه آماده سازی و برنامه ریزی برای انتفاضه آوریل ٢٠٠۵ را در کارنامه خود دارد. واز معدود احزابی بود که با ارئه گزارشات مستند ومفصل طرح های رژیم برای تخریب محیط زیست و پاکسازی نژادی را برملا کرد. به جرأت می توان ادعا کرد که با راه اندازی وبسایت پادماز در سال ٢٠١٢ روح جدیدی در کالبد فعالیت رسانه ای گروه های احوازی دمیده شده.
با توجه به خواستگاه پادماز در بین جامعه مردم عرب احواز و جایگاه ویژه اش در بین نخبگان وفعالان احوازی در درون اقلیم می توان گفت که تنها گروهی است که از جایگاه ویژه ای در بین نخبگان احوازی برخوردار می باشد.
رژیم کاملاً به اهمیت وجایگاه پادماز در میان ملت عرب احواز واقف است. به همین خاطر در سال ٢٠٠٧ محمد نواصری، یکی از اعضای بارز پادماز ویکی از مؤسسان آن را، در کشور هلند بطرز مشکوکی به قتل رساند.
همچنین پادماز در زمینه افشای سیاستهای رژیم از طریق ارتباط با سازمان ها وارگان های بین المللی نقش راهبردی داشته است.
با توجه به اهمیت جنبش ملی دموکراتیک عرب احواز جای تعجب نیست که بخش انگلیسی ایرنا از طریق فرافکنی و دروغ پردازی سعی در تأثیر گذاشتن بر جایگاه ونام این حزب در میان سازمان های بین المللی بنماید.
انتخاب احواز به عنوان محل اجرای نقشه از پیش طراحی شده نیروهای اطلاعاتی نظام نشانه این است که ابعاد این نقشه تنها به اهداف ذکر شده محدود نمی باشد. ورژیم در فکر ارتکاب جنایت هولناکی در منطقه است. از آنجه که شواهد وقراین نشان دهنده این است که رژیم نفس های آخر خود را می کشد، ودر این آخرین روزها ممکن است به هر جنایتی دست بزند.
از آنچه در احواز رخ داد وآنچه در جریان است بر می آید که نظام نقشه پلید وخبیثی را طراحی کرده است که ممکن است به مرگ دهها وشاید صدها تن از افراد بی گناه منتهی شود. ودر این زمینه برخی ساده لوحانی که از سایر نقاط ایران به اقلیم احواز مهاجرت کردند نقش جاده صاف کن این طرح را برعهده خواهند داشت. بنابراین جا دارد روشنفکران وفعالان حقوق بشر مهر سکوت را شکسته ودر این زمینه مسئولیت اطلاع رسانی همگانی را بر عهده بگیرند… که شاید فردا دیر باشد.